(Minghui.org) عادت داشتم که حقیقت دافا را برای افرادی که چهره صمیمی داشتند، روشن کنم و به ویژه زنان میانسال و مسن را انتخاب می‌کردم. استاد دیدند که من فقط حقیقت را برای افراد خاصی روشن می‌کنم، بنابراین استاد در خواب به من تذکر دادند. در خواب، با گروه بزرگی از پسران روبرو شدم که کیف مدرسه را حمل می‌کردند. آنها از من پرسیدند، «چرا پسران را در کلاس خود جذب نمی‌کنی؟» از این اشاره فهمیدم که به اندازه کافی نیک‌خواه نیستم. بنابراین تصمیم گرفتم که بر این نقص غلبه کنم. با نظم و ترتیب و برکت استاد، سرانجام این سطح تزکیه را پشت سرگذاشتم و دامنه موجودات ذی‌شعوری را که باید نجات یابند گسترش دادم.

روشنگری حقیقت برای افرادی که نگرش بد نسبت به تمرین‌کنندگان دارند

هر روز ساعت 6:00 صبح افکار درست اضافی می‌فرستادم تا «همه موجودات شیطانی و عواملی را که با روشنگری حقیقتِ مریدان دافا و نجات مردم مداخله می‌کنند، به‌ویژه موجودات ذی‌شعور در زادگاه استاد که از همه خوشبخت‌ترین هستند، از بین ببریم. آنها پس از شنیدن حقیقت، بدون تردید و قاطعانه سه خروج را انجام می‌دهند تا آینده‌ای امن را انتخاب کنند. هم‌زمان افکار درست می‌فرستم تا همه سیستم‌های نظارتی بی‌اثر شوند و از استاد درخواست می‌کنم تا افرادی را که روابط تقدیری با دافا دارند، نزد من بیاورند.

هر روز پس از روشنگری حقیقت، نکات خوب آن روز را خلاصه و نقاط ضعف را یادداشت می‌کردم. این کار را انجام می‌دادم تا دفعه بعد بهتر عمل کنم.

روزی دو مرد 70 ساله بالای نیمکت پارک نشسته بودند. پس از مدتی تماشای آنها از پهلو، به طرف آنها رفتم تا به آنها سلام كنم، «حال شما چطور است؟ هوا بسیار گرم است و من جای خنکی برای نشستن پیدا نکردم. آیا می‌توانم اینجا بنشینم تا کمی استراحت کنم؟» آنها گفتند: «مشکلی نیست. این صندلی‌ها برای عموم مردم است، به شرطی که از ما نخواهید که از حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) خارج شویم. افرادی که فالون گونگ را تمرین می‌کنند بیشتر آزار‌دهنده هستند.» تحت تأثیر آنها قرار نگرفتم. لبخند زدم و در قلبم  افکار درست فرستادم تا ارواح شیطانی کمونیست را که آنها را کنترل می‌کند، پاک کنم و بگذارم طرف‌های آگاه آنها بر آنها تسلط داشته باشند.

کم کم خودم را به آنها معرفی کردم: «من اهل روستا هستم. در روستای ما تمرین‌کنندگان فالون گونگ وجود دارند. آنها افراد بسیار خوبی هستند. در ابتدا، بسیاری از افراد به دلیل ابتلا به بیماری، تمرین فالون گونگ را فرا گرفتند. حالا آنها بسیار سالم هستند. 22 سال است که فالون گونگ را تمرین می‌کنم. قبلاً بیمار بودم و به همه داروها حساسیت داشتم. حتی وقتی مدرسه بودم نتوانستم واکسن بزنم. الان خیلی سالم هستم. امروز مقدر شده بود روی یک نیمکت با هم بنشینیم. این اتفاقی نیست. اگر شما دو نفر نمی‌خواهید ح‌ک‌چ را ترک کنید، پس  شما را متقاعد نمی‌کنم. ما می‌توانیم یک صحبت معمولی داشته باشیم.»

سپس گفتم: «فالون گونگ در 13مه1992 از شهر چانگچون به عموم معرفی شد و تا 20 ژوئیه 1999 گسترش یافت. هیچ تبلیغاتی وجود نداشت. از دولت مرکزی گرفته تا اداره محلی، افراد از هر قشر فالون گونگ را یاد می‌گرفتند و تمرین می‌کردند. 100 میلیون نفر در حال تمرین بودند. بسیاری از بیمارانی که بیمارهای وخیمی داشتند، با تمرین فالون گونگ، سالم شدند. چرا جیانگ زمین [رهبر سابق ح‌ک‌چ] اصرار به آزار و شکنجه چنین تمرین خوبی داشت؟»

یکی از آنها گفت که ممکن است هنوز چیزی منفی دربارۀ فالون گونگ وجود داشته باشد.

من گفتم: «ح‌ک‌چ مبارزات سیاسی را یکی پس از دیگری آغاز کرده است. آنها از چهره‌های مشهور تاریخ چین، از جمله کنفوسیوس، که به مردم یاد می‌داد مطابق با سنت‌های احسان، عدالت، ادب، خرد و ایمان رفتار کنند، انتقاد کردند. ح‌ک‌چ همچنین مردم معاصر چین را مورد آزار و اذیت قرار داد. این به‌دلیل بد بودن این افراد نیست، بلکه حزب کمونیست چین می‌خواست فرهنگ سنتی چین را از بین ببرد و به مردم آسیب برساند. مانیفست کمونیست با گفتن این جمله آغاز می‌شود که: «یک شبح، شبح کمونیسم، در اروپا سرگردان است.» این شبح به رهبران ح‌ک‌چ چسبید و آنها را برای کشتن بیش از 80 میلیون انسان بی‌گناه در چین کنترل کرد.»

آنها گفتند: «شی جین‌پینگ کنترل نشده است. ببینید چقدر پاندمی در چین خوب کنترل شده است.»

پاسخ دادم: «پزشک ووهان، لی ونلیانگ فاش کرد کسی به ویروسی مشابه سارس آلوده شده است. اگر شما رهبر باشید، ابتدا باید متخصصان را برای بررسی چگونگی پیشگیری از ویروس بفرستید یا ابتدا باید پزشک را زندانی کنید؟» این دو مرد گفتند: «البته ابتدا از ویروس جلوگیری کنید.» به آنها گفتم که ح‌ک‌چ درست برعکس عمل کرد. ح‌ک‌چ ابتدا پزشک را دستگیر کرد و سپس گفت که ویروس از فردی به فرد دیگر سرایت نمی‌کند. در پنج روز اول قرنطینۀ ووهان، این شهر هنوز میزبان ضیافتی برای بیش از 40هزار خانواده بود. اگر دسته‌ای از چوب در آتش است، یک سطل آب برای خاموش کردن آتش کافی است. اگر کل دانشگاه در حال آتش‌سوزی باشد، حتی یک ماشین آتش‌نشان نیز نمی‌تواند کار زیادی انجام دهد. این روح شیطانی برای مردم بسیار مضر است و آسمان می‌خواهد آن را نابود کند.» به آنها عکسی از یک رسانه‌ خبری نشان دادم که در آن سنگی را نشان می‌داد که حروف «نابود باد حزب کمونیست چین» در زیر آن مخفی شده بود. این سنگ در استان گوئی‌ژو کشف شده بود.

هر دوی آنها با عجله پرسیدند: «آیا نابودی آن ربطی به ما مردم عادی دارد؟» پاسخ دادم: «فالون دافا به مردم می‌آموزد که مهربان باشند و به بازگرداندن اخلاقیات کمک می‌کند. افراد مهربان برای ماندن انتخاب می‌شوند. در واقع شما انتخاب شده‌اید، اما امتناع کرده‌اید و نمی‌خواهید خود را از اهریمن جدا کنید. آیا می‌دانید وقتی مشت خود را بلند و سوگند یاد کردید که زندگی خود را وقف ح‌ک‌چ شیطانی کنید، علامتی روی دست یا پیشانی شما گذاشته شد؟ وقتی می‌گویید: «من از ح‌ک‌چ خارج شدم»، موجودات الهی این علامت را پاک می‌کنند و با نابودی ح‌ک‌چ درامان باقی خواهید ماند. وقتی صحبت را شروع کردیم، گفتم شما را ترغیب نمی‌کنم که از ح‌ک‌چ خارج شوید. حالا شما باید خودتان انتخاب کنید.»

سپس یکی از آن دو مرد دست خود را بلند کرد و گفت: «من از ح‌ک‌چ خارج می‌شوم.» مرد دیگر بلافاصله گفت: «من هم خارج می‌شوم.» به آنها گفتم كه ما برای نجات مردم حقایق را به آنها می‌گوییم. سپس از آنها خواستم كه به اعضای خانواده خود بگویند كه فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است! و از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند. اگر آنها نتوانند تمرین‌کنندگان دافا را برای خروج از حزب پیدا کنند‌، می‌توانند آن را روی یک اسکناس یک یوآنی بنویسند و آن را خرج کنند، که این نیز مفید است. گفتم: «من مدت طولانی است که با شما صحبت می‌کنم و شما می‌توانید صحبت‌های مرا با دقت مرور کنید تا ببینید مفید است یا نه.» آنها گفتند: «واقعاً مفید بود.» گفتم: «صمیمانه امیدوارم که شما و خانواده‌هایتان بتوانید بی‌دردسر و در آرامش به سمت آینده‌ای بهتر حرکت کنید.»

او بلافاصله پس از درک حقیقت ح‌ک‌چ را ترک کرد

روزی مردی که شبیه یک مقام رسمی بود، روی نیمکت تنها نشسته بود.  جلو رفتم و سلام کردم: «این منطقه بسیار ساکت است! آرامش را دوست دارم. می توانم اینجا بنشینم؟» او گفت: «مشکلی نیست. اما من شخصی با شخصیت درونگرا هستم. زیاد دوست ندارم صحبت کنم و نمی‌خواهم با غریبه‌ها صحبت کنم.»

گفتم: «یک ضرب‌المثل قدیمی وجود دارد: "نجیب‌زاده‌ها دیر صحبت می‌کنند." اینها افرادی عالی‌رتبه مانند شما هستند.» او گفت: «من خیلی برای شما احترام قائلم. چه نوع مدرکی را کسب کرده‌ای؟ شما در صحبت کردن مهارت داری.»

به او گفتم: «من دیپلم ندارم. قربانی انقلاب فرهنگی و یک کشاورز محلی شدم.» او گفت: «شما حدوداً 40 ساله هستی. چگونه توانستی انقلاب فرهنگی را تجربه کنی؟» به او گفتم که تقریباً 60 ساله‌ام. او گفت: «شما مانند شخصی 60 ساله به‌نظر نمی‌رسی.» به او گفتم: «من نیز بیش از 20 سال در روستا به‌عنوان خیاط کار کردم. در سال‌های اولیه، انواع بیماری‌ها را داشتم. سپس با فالون گونگ آشنا شدم. ازآنجاکه فالون گونگ هم ذهن و هم بدن را تزکیه می‌کند،  توانستم هم در ناملایمات و هم در خوشبختی آرام باشم. هنگام مواجهه با درگیری‌ها، به افراط نرفتم. در عوض، احساسات دیگران را در نظر گرفتم.»

وی گفت: «در واقع، وقتی به اینجا آمدی، حدس می‌زدم که یک تمرین کننده فالون گونگ باشی. خوشبختانه شما باهوش هستی و بلافاصله از من نخواستی که از ح‌ک‌چ خارج شوم. فالون گونگ احتمالا بسیار خوب است. در غیر این صورت افراد زیادی در کشورهای مختلف این تمرین را انجام نمی‌دادند. اما مخالفت شما با ح‌ک‌چ در حال افراط است.»

گفتم: «این ح‌ک‌چ است که با ما مخالفت می‌کند و بیش از 100 میلیون انسان خوب را که برطبق حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری رفتار می‌کنند به طرف مخالف هل می‌دهد. ما با ح‌ک‌چ مخالف نیستیم، اما فقط دروغ‌های آن را فاش می‌کنیم. به‌عنوان مثال، ح‌ک‌چ حقه خودسوزی تیان‌آنمن را ایجاد کرد. سپس ح‌ک‌چ فالون گونگ را مقصر دانست و آن را بهانه‌ای برای آزار و شکنجه فالون گونگ قرار داد و از آن استفاده کرد تا مردم از فالون گونگ متنفر شوند و موجودات ذی‌شعور را از بین ببرد.»

او گفت: «شی جین‌پینگ پس از به قدرت رسیدن بسیاری از مقامات فاسد را برکنار کرد. این جیانگ زمین است و نه شی جین‌پینگ که شما را تحت آزار و شکنجه می‌دهد.» گفتم: «اما شی جین‌پینگ جلوی آزار و شکنجه را نگرفته است. هنوز تعداد زیادی از تمرین‌کنندگان فالون گونگ در زندان‌ها حبس هستند. اکنون جهان وارد سطح دیگری از تمدن شده است. اما در چین، گروهی از افراد با ایمان به‌طرز وحشیانه‌ای شکنجه می‌شوند و اعضای بدن بسیاری از تمرین‌کنندگان زنده فالون گونگ برداشت می‌شود که این شرورانه‌ترین چیز در این کره خاکی است. شما فردی آگاه و باهوش و بافرهنگی هستید. بعد از شنیدن این حرف هنوز می‌توانید بگویید که از آن پشتیبانی می‌کنید؟» سرش را تکان داد و چیزی نگفت.

گفتم: «من تحصیلات زیادی ندارم. اما می‌دانم که یک چیز خوب باید به جلو منتقل شود، درست مثل فالون گونگ که 28 سال است گسترش یافته است. اگرچه فالون گونگ 21 سال تحت آزار و شکنجه قرار گرفته است، تعداد بیشتری از افراد در کشورهایی مانند تایوان در حال یادگیری فالون گونگ هستند. مدارس مینگهوئی همچنین در سراسر جهان تأسیس شده است تا به کودکان بیاموزد که مطابق با حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری رفتار کنند و ابتدا از کودکی به دیگران فکر کنند. با این حال، در چین، مردم امروزه تا چه حد خودخواه هستند؟ مردم به چیزی جز خود و پول فکر نمی‌کنند.

او گفت: «در حال حاضر این وضعیت وجود دارد و بدتر هم می‌شود. تو خیلی میدانی.» گفتم: «من چیز زیادی نمی‌دانم. بلکه شما بیشتر از من می‌دانید، فقط نمی‌خواهید به آن اعتراف کنید.» او گفت: «درست است.»

در ادامه گفتم که ح‌ک‌چ در بسیاری از مبارزات سیاسی شرکت کرده است. مردم چین قبلاً مهربان و نیک‌خواه بودند و استقامت داشتند. با این حال، مبارزات مکرر و خرابکارانه ح‌ک‌چ، اراده و ستون مردم چین را از بین برد. این ح‌ک‌چ است که فرهنگ سنتی ما را از بین برد. می‌دانیم که مرغها تخم می‌گذارند. اگر حزب کمونیست بگوید که تخم‌مرغ‌ها روی درخت تولید می‌شوند، مردم جرئت نمی‌کنند بگویند که مرغ‌ها تخم‌گذاری می‌کنند. مردم از ضد ح‌ک‌چ بودن می‌ترسند. مردم باید با ارزش و معنا زندگی کنند. اکنون، بسیاری از افراد در حال بیدار شدن هستند و خوبی‌ها را انتخاب می‌کنند و از شرارت فاصله می‌گیرند.»

سرانجام گفتم: «گفتن این همه حرف، فقط یک هدف دارد. اینکه صمیمانه آرزو دارم که شما و خانواده‌تان از اهریمن دور بمانید، از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوید، به‌یاد داشته باشید که فالون دافا خوب است و به سمت یک دوره زیبا و جدید حرکت کنید.»

او با خوشحالی از جای خود برخاست، دستانش را جمع کرد، به من ادای احترام کرد و گفت: «متشکرم، من یک عضو حزب کمونیست هستم، بنابراین لطفاً به من کمک کن تا همین حالا از حزب خارج شوم! نمی‌دانم که در طی این سال‌ها چه تعداد افرادی را که برای گفتن حقیقت نزد من آمده‌اند از خود رانده‌ام و فرصتی برای توضیح دادن به آنها ندادم.» گفتم: «فرصتی که به ما می‌دهید در واقع فرصتی برای نجات خودتان است. به خانه برگردید و به خانواده، اقوام و دوستان خود بگویید که آنها باید به خود فرصتی بدهند تا حقیقت را بشنوند و نجات پیدا کنند. مهم نیست که مریدان دافا از چه روشی برای گفتن حقیقت به آنها استفاده می‌کنند، هدف یکسان است. به افراد خوب اجازه دهیم بدون خطر به زندگی خود ادامه دهند و از هر بلایی جان سالم به در ببرند.»

او گفت: «این عالی است. صحبت امروزم با شما، یک مرید فالون گونگ اتلاف وقت نبود.  شوکه شده‌ام. زندگی و آینده خوبی خواهم داشت. متشکرم. از استاد لی هنگجی به‌خاطر پرورش چنین گروه بزرگی از افراد فداکار، که سرکوب وحشیانه را نادیده می‌گیرند و به دیگران متعهد هستند، تشکر می‌کنم.»

سرانجام، او مکرراً نصیحت کرد: «شما باید به ایمنی خود توجه کنی.» دستانش را به‌هم فشرد تا تشکر کند.

مردم فوراً در انتظار نجات هستند

وقتی در حال تزکیه بودم، هیچ‌گونه عقاید و تصور بشری نداشتم، فقط به فکر کمک به نجات موجودات ذی‌شعور بودم. در واقع نجات موجودات ذی‌شعور دشوار نیست. اغلب اوقات، تصورات بشری مان ما را از نجات مردم باز می‌دارد.

یک بار روی نیمکت بزرگی بین دو نفر در پارک نشستم و حقیقت را برای هر دوی آنها روشن کردم. شخص دیگری که روی نیمکت دیگری نشسته بود ایستاد و چند بار به من نگاه کرد. می‌دیدم که مضطرب است. بعد از اینکه به هر یک از طرفین خودم کمک کردم سه خروج را انجام دهند، با عجله به طرف شخص دیگر رفتم و گفتم: «شما منتظر بودید، اما به‌نظر می‌رسد عجله دارید!» او گفت بله. شنیدم که شما چیزی را گفتید که بسیار جدی به‌نظر می‌رسد. چرا به من نمی‌گویی؟» پاسخ دادم: «اکنون شانس کمتری برای نجات مردم وجود دارد!» سرش را تکان داد. می‌خواستم او را متقاعد کنم که سه خروج را انجام دهد. قبل از اینکه چیز زیادی بگویم  او گفت، «به من کمک کن سه خروج را انجام دهم. من به پیشگامان جوان پیوستم.» در پایان گفتم: «لطفاً به اعضای خانواده خود بگویید که سه خروج را انجام دهند.» او گفت: «مطمئناً!» یک نشان‌یادبود به او دادم و او با خوشحالی رفت.

از استاد سپاسگزارم که فضایی برای نجات مردم برایم ایجاد و خردم را باز کردند. بنابراین، هنگامی که حقیقت را روشن می‌کنم، می‌توانم یک حالت تزکیه درست داشته باشم که به مریدان دافا اجازه می دهد تا نشان دهند دافا چقدر عالی است و رحمت آن را به موجودات ذی‌شعور نشان می‌دهد، بنابراین موجودات ذی‌شعور می‌توانند نجات پیدا کنند. از هم‌تمرین‌کنندگان برای کمک فداکارانه و همکاری برای نجات موجودات ذی‌شعور متشکرم.

در روشنگری حقایق رو در رو، اگر هر گامی که بر می‌داریم در سطح خودمان الزامات فا را برآورده کند و برای نجات مردم افکار درست داشته باشیم، قدرت نجات مردم بسیار زیاد است. انجام این کار آسان نیست، اما ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا این کار را به‌خوبی انجام دهیم، زیرا این مسیر تزکیه ما است.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفا عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.