(Minghui.org) ادامه قسمت 1

سال‌ها در محل روشنگری حقیقت هنگ کنگ بودم. قبلاً در بسیاری از پروژه‌های دافا مشارکت داشتم، اما تصمیم گرفتم در یک محل روشنگری حقیقت فعالیت کنم، نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را توزیع و به مردم کمک کنم از سازمان‌های حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) خارج شوند.

مانع کارکنان  اداره غذا و بهداشت محیط از سرقت تابلوهای نمایش روشنگری حقیقت شدم

با تحریک رئیس با نام خانوادگی لیانگ، «اداره غذا و بهداشت محیط» یک گروه اعزام ویژه تشکیل داد که در آوریل2013 در سرقت بنرها و تابلوهای نمایش روشنگری حقیقت ما نقش داشتند. در بین بیش از ده‌ها محل روشنگری حقیقت ما، آنها به نوبت یکی پس از دیگری را می‌دزدیدند. هر جا که می‌رفتند، درست مانند راهزنان رفتار می‌کردند. تعداد آنها بیش از 10 نفر بود که برخی از آنها مأموران پلیس بودند. به‌محض رسیدن تابلوهای ما را می‌گرفتند. آنها چیزی نگفتند، اما اموال ما را گرفتند و با ‌‌اتومبیل محل را ترک کردند. در عرض 6 ماه، آنها بیش از 1000 تابلو روشنگری حقیقت و بیش از 200 بنر را ضبط کردند. این امر چند سال ادامه و خسارات قابل توجهی را برای ما به همراه داشت.

همه تمرین‌کنندگان در محل‌های روشنگری حقیقت فشار زیادی را احساس می‌کردند. ما باید از خرابکاری‌های بدخواهانه افراد انجمن مراقبت از جوانان هنگ کنگ جلوگیری می‌کردیم و باید مراقب اداره غذا و بهداشت محیط بودیم که از ما سرقت نکنند. وقتی تمرین‌کنندگان ما سعی کردند آنها را متوقف کنند، مأموران پلیس ما را دستگیر کردند. پس از آن، آنها تحت عنوان مداخله در انجام وظیفه خود از ما شکایت کردند. وقتی به این موضوع فکر می‌کردم، نه می‌توانستم بخوابم و نه غذا بخورم. روزها در مکان‌های گردشگری بودم و شبها بخاطر آن خوابم نمی‌برد. گاهی اوقات وقتی سرانجام به خواب می‌رفتم، هنوز برای از بین بردن بدی‌ها افکار درست می‌فرستادم. وقتی از خواب بیدار شدم‌‌، کف دستم هنوز ایستاده بود. قلبم خیلی سنگین بود و همیشه در تنش بودم.

با تمرین‌کنندگانی که مدت‌ها در این محل روشنگری حقیقت بودند، بسیار خوب همکاری می‌کردیم، بنابراین، فقط ضررهای جزئی متحمل شدیم. اما، به‌دلیل کمبود نیروی انسانی، چند محل دیگر روشنگری حقیقت متحمل خسارات بسیار بیشتری شدند. وقتی تعطیلات تابستانی در سپتامبر2013 به پایان رسید، به‌دلیل تعمیر و نگهداری تله کابین، تعداد گردشگران کاهش یافت. بنابراین، من از این فرصت استفاده کردم و به محل‌های دیگر روشنگری حقیقت رفتم تا آنها را بررسی کنم. سپس تصمیم گرفتم به هر جایی که بیشتر از همه به من نیاز داشتند منتقل شوم.

محل گشت و گذار در بندر ویکتوریا کمبود نیروی انسانی داشت. سه بار به آنجا رفتم، هر بار با سرقت مأموران اداره غذا و بهداشت محیط مواجه شدم. در حالی که یک دوربین فیلمبرداری در یک دستم بود تا از آنها فیلم بگیرم، با دست دیگر تابلوها را به پایین فشار می‌دادم تا آنها را از سرقت بازدارم. برای جلب توجه گردشگران با صدای بلند صحبت می‌کردم. این افراد اداره غذا و بهداشت محیط سپس خطاب به من زمزمه کردند: «ما فقط چندتا را برمی‌داریم، گروه در حال رفتن است.» با صدای بلند گفتم: «نه، نمی‌توانید.» آنها بعد از شش ماه سرقت از ما، از این کار دست نکشیدند. یک نفر در نهایت یک تابلو کوچک برداشت، سپس سریع سوار اتومبیل شد، در عین حال من نیز  از پشت از او عکس و فیلم می‌گرفتم. هر بار همان وضعیت پیش می‌آمد.

بعداً به مونگکوک رفتم، آنجا دیدم که محل ما بسیار بزرگتر است و بنرهای زیادی وجود دارد، اما فقط یک تمرین‌کننده در تمام طول سال آنجا حضور داشت، و تمرین‌کننده جدید دیگری هر از گاهی به آنجا می‌آمد. به‌محض آمدن افراد اداره غذا و بهداشت محیط، آنها می‌توانستند 40 تا 50 تابلو نمایش را مصادره کنند. و این امر بارها و بارها تکرار شد. بعد از آگاهی از آن، قلبم درد گرفت. در هنگ کنگ، آنها سلاح فای ما را برای نجات مردم برداشتند، در حالی که در سرزمین اصلی چین، تمرین‌کنندگان را دستگیر می‌کردند.

تصمیم گرفتم در مونگکوک بمانم. شب هنگام، وقتی با تمرین‌کنندگانی که با من در یک محل گردشگری بودند، صحبت می‌کردم، همه آنها از من حمایت کردند. از آنجا که تمرین‌کنندگان محل‌های گردشگری ما با یکدیگر خوب کار می‌کردند، با افکار و اعمال درست ما، انجمن مراقبت از جوانان هنگ کنگ نتوانست محل گردشگری ما را تضعیف کند. بنابراین پس از یک سال، از محل ما رفتند.

از سپتامبر 2013، هر روز در محل مونگکوک بودم. چند روز بعد‌‌، مأموران اداره غذا و بهداشت محیط برگشتند. این بار آنها دو تابلو نمایش اطلاعات را از پشت سرقت کردند. سپس آنها را تعقیب کردم در حالی که با موبایل از آنها عکس می‌گرفتم. تا چند بلوک آنها را تعقیب کردم. بعد از اینکه آنها فرار کردند و سپس سوار ‌‌اتوموبیل خود شدند، از دست و کلاه خود برای پوشاندن صورت خود استفاده کردند، بنابراین نتوانستم از صورت آنها عکس بگیرم. هر بار آنها بسیار هراسان بودند. از آنجا، فهمیدم که شرارت نمی‌تواند بر خوبی غلبه کند، و آنها از این که افشا شوند بسیار هراسان بودند.

قبل از ساعت 6 عصر در 5نوامبر2013، وقتی دیدم مردی با دقت تابلوهای نمایش ما را می‌خواند، جلو رفتم تا وجدان او را بیدار کنم. وقتی نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را به او دادم و کمکش کردم از حزب کمونیست چین خارج شود، او همه این موارد را پذیرفت. یک تمرین‌کننده افکار درست می‌فرستاد، در حالی که تمرین‌کننده جدیدی از دوربین فیلمبرداری محافظت می‌کرد. در همان زمان، ناگهان صدای قدم‌های سریع و آشفته‌ای را شنیدم، به وسط تابلوها رفتم تا بلافاصله نگاهی بیندازم. کارکنان اداره غذا و بهداشت محیط را به همراه مأموران پلیس دیدم که از گوشه به صورتی وارد شدند که در دوربین قابل دیدن نبود و با عجله به مرکز رفتند. آنها درست مانند سارقان بودند، تکه‌ای از تابلوی نمایش را نشان ‌دادند که چگونه تابلوهای نمایش در اماکن دیدنی را در کیسه پلاستیکی مشکی خود ضبط کرده‌اند.

با صدای بلند فریاد زدم: «چه کسی جرئت می‌کند وسایل ما را بردارد!» سپس با عجله رفتم تا کیسه را پاره کنم و تابلو را محکم نگه داشتم. قبل از اینکه بخواهم آن را از کیسه بیرون بیاورم، دو مأمور پلیس مرد و یک زن مرا از روی زمین بلند کردند. کارکنان ابتدا تابلو را از من گرفتند‌‌، سپس رفتند تا تابلوهای ویترین روی قفسه آهنی را بردارند. در آن شرایط من فریاد زدم: «دزد! دزد!» با شنیدن این حرف، مجبور شدند بلافاصله مرا زمین بگذارند. سپس سریع به جلوی قفسه آهنی شتافتم، دستم را روی تابلوهای صفحه نمایش گذاشتم، سپس با اشاره به کارکنان اداره غذا و بهداشت محیط، فریاد کشیدم: «چه کسی جرئت می‌کند به آنها دست بزند، من با شما سخت مبارزه خواهم کرد!»

به‌محض این که آن را گفتم، آن اراذل دیگر جرئت نکردند حرکت کنند. مأمور پلیسی در گوشم زمزمه کرد: خواهرم، آرام باش و به حرفم گوش کن. فریاد زدم: «گوش نمی‌کنم. ما ناراحتیم. شش ماه است که مورد سرقت قرار گرفته‌ایم و هنوز ادامه دارد!» یکی دیگر از تمرین‌کنندگان نیز فریاد زد: «سرقت!» آن تمرین‌کننده جدید اطلاعات شناسایی رئیس اداره غذا و بهداشت محیط را بررسی کرد اگرچه آنها بیش از 10 نفر بودند و ما فقط سه نفر بودیم، اما ما با یکدیگر خوب کار کردیم و افکار درست قوی فرستادیم. تماشاچیان بیشتر و بیشتر شدند، بسیاری از آنها به‌طور مداوم عکس می‌گرفتند. آنها بسیار ترسیده بودند که خود را در معرض دید قرار دهند، بنابراین سریع فرار کردند.

در حالی که آنها در حال فرار بودند، من و تمرین‌کننده دیگری پشت سر آنها می‌دویدیم، زیرا می خواستیم تابلو نمایش خود را پس بگیریم. اما آن مأموران پلیس با ناامیدی سعی کردند جلوی ما را بگیرند. وقتی به مکانی خلوت رسیدند، این تمرین‌کننده را به نرده کنار جاده فشار دادند. در نتیجه، دستش کبود و متورم و حتی پوستش کنده شد. در طی این روند، اهریمن در بُعدهای دیگر نیز مرا مورد آزار و اذیت قرار می‌داد. هر بار که با صدای بلند فریاد می‌کشیدم، شکم و کمرم درد می‌گرفت انگار با چاقو ضربه خورده‌ام. به سختی می‌توانستم بلند شوم.  می‌ترسیدم که هر لحظه زمین بخورم. اما در اعماق وجودم بسیار آگاه بودم، این فکر قوی را داشتم: من از زندگی خود برای محافظت از سلاح‌های فا استفاده می‌کنم، آنها هرگز نباید توسط آن سارقان برداشته شوند. بعداً متوجه شدم که فراموش کرده‌ام از استاد کمک بخواهم. اگرچه آنچه را که می‌توانستم انجام دادم، اما باز یک تابلو نمایش بزرگ برداشته شد. به همین دلیل مدتی احساس درد داشتم.

استاد لی نیک‌خواه، عزم ما را در حفاظت از استاد و دافا دیدند و به ما قدرت بخشیدند. درست در همان زمان، این روند توسط یک فرد عادی فیلمبرداری شد، سپس او کلیپ ویدیویی را در یک وب‌سایت رسانه‌های اجتماعی قرار داد. پس از آن توسط رسانه‌های عادی مردم و همچنین اپک تایمز گزارش شد. از آن زمان، این افراد دیگر جرئت نمی‌کردند به مکان ما در مونگکوک بروند تا وسایل ما را غارت کنند. چند محل روشنگری حقیقت دیگر نیز چند ماه امن بودند. حتی وقتی دوباره برگشتند، فقط عکس گرفتند. روز دوم پس از سرقت، همچنین آغاز بیدار شدن وجدان پلیس مونگکوک توسط ما بود. ما نباید اجازه می‌دادیم آنها با آن اراذل همکاری کنند تا در روشنگری حقیقت ما مداخله کنند. چند روز بعد، تأثیر زیادی در این زمینه حاصل شد.

روشنگری حقایق برای پلیس و کارکنان اداره غذا و بهداشت محیط

در پایان سال 2015، پس از ناپدید شدن انجمن حمایت از جوانان هنگ کنگ به مدت دو سال، آنها دوباره برگشتند. کارکنان غیرقانونی اداره غذا و بهداشت محیط همه جا به‌چشم می‌خوردند. وقتی نتوانستند بنرها را بردارند، آنها را پاره کردند. وقتی آن را به پلیس گزارش دادیم، آنها گفتند که این یک پرونده خسارت جنایی است. اما یک ماه بعد، با دانستن اینکه ما عکس نگرفته‌ایم، پرونده به‌دلیل نداشتن شواهد رد شد.

در پایان فوریه2016، اداره غذا و بهداشت محیط به منظور از بین بردن شواهد جرائم‌شان، با بیش از 10 مأمور پلیس، در مجموع بیش از 20 نفر زمانی که من تنها بودم، برای ربودن بنرهایی آمدند که قبلاً توسط آنها آسیب دیده بود. نتوانستم خودم را از دردسر نجات دهم، به منظور محافظت از دو بنر جدید به ارزش 1500 دلار هنگ کنگ، کاری از دستم برنمی‌آمد جز اینکه آنها را تماشا کنم که تعدادی از بنرهایی را که به هم چسبیده بودند مصادره کنند، از جمله یکی از آنها که قبلاً به‌طرز وحشتناکی آسیب دیده بود. پس از آن، آنها سوار ‌‌اتومبیل خود شدند و از آنجا رفتند. چون نمی‌توانستم آنها را بگیرم، برگشتم و درعوض به پلیس گزارش دادم.

می‌خواستم فرد مسئول را ببینم. مأمور پلیس وظیفه، احساس گناه می‌کرد، بنابراین از بهانه‌های زیادی برای جلوگیری از ملاقات با من استفاده کرد. بعد از اینکه یک ساعت منتظر ماندم بدون اینکه کسی  با من مراقبت کند، با یکی از هم‌تمرین‌کنندگان تماس گرفتم تا بنری به‌منظور اعتراض مسالمت‌آمیز جلوی درِ ورودی اداره پلیس در دست داشته باشد. بلافاصله پس از آن، مسئول با من ملاقات کرد. آن مأموران پلیس بسیار پرجنب و جوش بودند، همه آنها چهره‌های جدیدی بودند. بنابراین، با خودم فکر کردم باید وجدان آنها را با خِرد بیدار کنم.

سپس با تأثیرات شگفت انگیز شفا و تندرستی دافا شروع کردم. درباره تغییرات بزرگی که پس از شروع تزکیه از نظر جسمی و روانی  تجربه کرده بودم، توضیح دادم. پس از آغاز آزار و شکنجه، به‌منظور بازگرداند شهرت استاد، همراه دو فرزندم به شهر پکن آمدم.

بستگانم مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند: در عرض هشت سال، پدر و مادرم و عمویم در اثر آزار و شکنجه کشته شدند. به‌دلیل آزار و شکنجه شیطانی ح‌ک‌چ، به‌عنوان دختر آنها، نتوانستم برگردم تا در مراسم تشییع جنازه آنها شرکت کنم. دختر عمویم به‌دلیل دست نکشیدن از تزکیه،  چند بار دستگیر و به‌طور غیرقانونی در مرکز شستشوی مغزی، اردوگاه کار اجباری و زندان حبس شده بود، که آنجا تحت شکنجه‌های غیرانسانی قرار گرفت.

ما از این بنرها برای اعتراض به ح‌ک‌چ شیطانی استفاده کردیم. امیدوار بودیم که مردم مهربان بتوانند از حقیقت آگاه شوند و از اهریمنان شرور دوری کنند. اعضای انجمن مراقبت جوانان هنگ کنگ گروهی از اراذل و اوباش بودند که توسط حزب کمونیست چین برای تضعیف شهرت دافا استخدام شده بودند، آنها دروغ‌هایی را در خیابان پخش و این تخلفات را تبلیغ می‌کردند. اگر مأموران پلیس، بدی‌ها را مجازات وخوبی‌ها را ترویج نکنند، بدین معنی است که در حال کمک به بدکاران هستند.

در حین صحبت، نمی‌توانستم جلوی گریه‌ام را بگیرم. مأموران پلیس نیز تحت تأثیر قرار گرفتند آنها مدام آب و دستمال در اختیار من قرار می‌دادند. تمرین‌کنندگان از محل اصلی روشنگری حقیقت من نیز آمدند. برخی بنرهایی را جلوی در ورودی نصب کردند، برخی افکار درست می‌فرستادند، برخی با من همکاری کردند تا وجدان افراد را بیدار کنم. از ساعت 11 صبح تا 5 بعدازظهر، نگرش مأموران پلیس بسیار تغییر کرد. در نتیجه، آنها حکم عادلانه‌ای صادر کردند. کمی پس از آن، مأموران پلیس و سرپرستان آنها که حقیقت را درک کرده بودند، ارتقای شغلی یافتند و کسانی که بیمار بودند سالم شدند.

من نیز متوجه شدم که هیچ چیز به‌طور تصادفی اتفاق نیفتاده است، این افراد با روابط تقدیری با ما در انتظار نجات بودند. به‌ویژه زمانی که کارکنان اداره غذا و بهداشت محیط  نیز توسط اهریمن برای آزار و شکنجه ما مورد استفاده قرار می‌گرفتند، تنها کاری که ما انجام می‌دادیم سرزنش آنها و داشتن احساس رنجش از آنها بود، بنابراین، این یک دور باطل شده بود.

پس از آگاه شدن به این موضوع، دست بکار شدم، ارسال نامه‌های روشنگری حقیقت و برقراری تماس را شروع کردیم. کارکنان اداره غذا و بهداشت محیط  هفته‌ای یکبار به محل گردشگری می‌آمدند. وقتی آنها را می‌دیدم، با مهربانی حقایق را برای آنها روشن می‌کردم. به تدریج آنها شروع به تغییر کردند، تعداد دفعات و تعداد سرقت‌های آنها کمتر و کمتر شد (این درخصوص همه محل‌های روشنگری حقیقت صدق می‌کند). تمرین‌کنندگان خارج از چین نیز مدام با آنها تماس می‌گرفتند تا وجدان‌شان را بیدار کنند. پس از اینکه گروهی از کارکنان اداره غذا و بهداشت محیط  حقیقت را درک کردند، گروه دیگری آمد و ما به روشنگری حقایق برای همه آنها ادامه دادیم. محنت مرتبط با اداره غذا و بهداشت محیط  هنوز ادامه داشت. آنها دوباره از ما سرقت نکرده‌اند.

در چند ماه اخیر، اهریمن اراذل و اوباشی را استخدام کرد تا به بنرها و تابلوهای نمایش در محل‌های روشنگری حقیقت ما آسیب برساند. آنها چاپخانه اپک تایمز را ویران کردند، و منتشر کننده دروغ‌های ساختگی ح‌ک‌چ شدند تا به ما تهمت بزند. آنها با ایجاد فضای وحشت قرمز با خشونت به خبرنگاران اپک تایمز حمله کردند. با وجود همه این‌ها، ما عقب نشینی نمی‌کنیم.

پاک کردن بنرهای جعلی اهریمن

اکتبر2017 سرآغاز شرورترین دوره بدنام‌سازی دافا و مسمومیت موجودات ذی‌شعور بود. اعضای انجمن مراقبت از جوانان هنگ کنگ بنرهای حاوی نوشته‌های دروغین را با هدف بدنام‌سازی دافا در چند مکان،دقیقاً در کنار محل‌های روشنگری حقیقت ما قرار دادند.

در 3 آوریل 2018، به‌محض اینکه آنها به محل روشنگری حقیقت ما آمدند، با پلیس تماس گرفتم. گروهی یکی پس از دیگری برای انجام تحقیقات و بدست آوردن شواهد آمدند. من به‌شدت به آنها توصیه کردم که از افراد شرور بخواهند فوراً آن بنرهای جعلی را جمع کنند‌‌، زیرا آنها به مدت شش ماه در مکان‌های دیگر قرار داده شده بودند. علاوه بر این، افراد شرور در خلیج کازوی پلیس را مجبور کردند تمرین کنندگان ما را با خشونت روی زمین بکشانند، که توجه زیادی را به خود جلب کرده بود. اما آنها هیچ کاری برای پاک کردن بنرهای مسموم‌کننده انجام ندادند، به طوری که اهریمن تعداد بیشتری از آنها را نصب می‌کرد. ما پنجمین مکان گردشگری بودیم که آن بنرهای حاوی مطالب مسموم‌کننده در آن قرار داده شده بود.

به‌دلیل کمبود نیروی انسانی، پیامی را به پلتفرم روشنگری حقیقت ارسال کردم، و سپس چند تمرین‌کننده با افکار درست قوی برای حمایت از ما آمدند. ما وجدان مأموران پلیس را در محل بیدار کردیم. درخواست کردم که فرمانده ارشد را در اداره پلیس منطقه‌مان ببینم. با بنیان حاصل از روشنگری حقیقت در گذشته، آن دسته از مأموران پلیس که حقیقت را درک کرده بودند واقعاً به ما احترام می‌گذاشتند. بنابراین هنگامی که به صحبت‌های قبلی‌مان اشاره کردیم، یکی از مأموران پلیس گفت: «جای تعجب نیست که شما در همه کارها اینقدر مهربان و با ملاحظه بوده‌اید. ما برای شرکت شما اینجا بودیم. آنها همچنین به ما نشان دادند که از چه رویکردی برای برخورد با افراد شرور استفاده کنیم.

اگرچه آنها سطح به سطح به سرپرست خود گزارش می‌دادند، اما نمی‌دانستند چه کار کنند. سپس به هر مأمور پلیسی که ملاقات کردم گفتم: «حفاظت از شهروندان مسئولیت شماست. اگر شما این کار را نکنید، پس ما آن را برای شما انجام می‌دهیم. سپس از چند لایه بنر برای پوشاندن مطالب جعلی استفاده کردیم. سپس افراد شرور به پلیس زنگ زدند. به‌طوری که بسیاری از مأموران پلیس در میدان جمع شدند و ‌‌اتوموبیل‌های پلیس هر دو طرف را پوشانده بودند.

ازآنجا که همزمان با نصب بنرهای جعلی، بنرهای دافا را برپا می‌کردیم. به همین دلیل بود که بسیاری از شهروندان به اشتباه آنها را به‌عنوان چیزی که ما آنجا قرار داده‌ایم، در نظر گرفتند. برخی ناسزا گفتند، برخی به پلیس زنگ زدند. من و چند تمرین‌کننده حقیقت را برای رهگذران و مأموران پلیس روشن کردیم. بعدازظهر 4آوریل، رئیس اداره پلیس با گروهی آمد. او به انجمن مراقبت از جوانان هنگ کنگ گفت: رفتار شما باعث شده است که طرف مقابل احساس ناراحتی کند. شما باید آنها را بردارید!

آنها نمی‌خواستند تسلیم شوند و گفتند: «چطور است که ما می‌توانیم آنها را در هر جای دیگری قرار دهیم، اما نه اینجا؟»  فوراً پاسخ دادم: «جاهای دیگر تحت اختیار آنها نیست. باید آنها را بردارید!» آنها گفتند فقط اگر همه بنرها و تابلوهای نمایش خود را برداریم، آنها نیز می‌توانند بنرهای خود را پایین بیاورند. من گفتم: «ما بیش از 10 سال است که اینجا هستیم. ما از مردم می‌خواهیم تا قلب خود را تزکیه کنند و به دنبال مهربانی باشند تا از فاجعه در امان بمانند. با این حال، شما برای تبلیغ خشونت، بدنام سازی و حمله به دیگران اینجا هستید. شما به اهریمن کمک می‌کنید و افراد را مسموم می‌کنید. به همین دلیل، باید آنها را از بین ببرید.» چند نفر از مسئولین انجمن حمایت از جوانان هنگ کنگ همگی آمدند. ما شدیداً خواستار پایین کشیدن بنرهای‌شان شدیم. آنها گفتند اگر امروز یکی را بردارند، فردا دوتای دیکر را نصب خواهند کرد. گفتم ما راه شما سد خواهیم کرد.

در ۵آوریل آنها در گروه بزرگی آمدند. آنها از ماشین حمل زباله بزرگ استفاده کردند. سپس دو عدد از آنها را بیرون آوردند تا آنها را در خیابان نصب کنند. سپس از بنرها برای پوشاندن همه زباله‌ها، همچنین برای گسترش محل خود و جلب توجه شهروندان محلی استفاده کردیم. تعدادی از رهگذران به پلیس گزارش دادند، سپس رئیس پلیس دیگری آمد. با دیدن آن بسیار ناراحت شد و دستور داد آنها را پایین بیاورند. آنها کاری از دستشان برنمی‌آمد جزاینکه این بار آنها را پایین بیاورند. بعد از اینکه شخصی به آنها پیشنهاد داد که آنها را به طرف دیگر منتقل کنند، آنها آن از پیشنهاد پیروی کردند و این کار را سریع انجام دادند. آنها پرچم‌های شیطانی را که دافا را بدنام می‌کرد برداشته و به جای آن بنرهای جعلی را نصب کردند.

سپس تمرین‌کنندگان ما با پرچم‌های روشنگری حقیقت به طرف آنها شتافتند. از آنجا که کنار جدول ایستاده بودیم، نزدیک بودن به وسایل نقلیه در حال عبور بسیار خطرناک بود، بنابراین، به‌دلیل نگرانی‌های ایمنی، رئیس از ما خواست تا آنجا را ترک کنیم. اما تمرین‌کنندگان حاضر نشدند. در عوض، آنها به داخل حصار آهنی رفتند تا بنرهای حاوی مطالب جعلی را مسدود کنند. سپس رئیس بلافاصله به ما دستور داد همه بنرها و تابلوهای نمایش خود را برداریم، او گفت ما را به همراه آن وسایل به اداره پلیس خواهند برد.

در همان زمان، یک مأمور پلیس که حقیقت را می‌دانست به سمت ما آمد و به من گفت: «رئیس ما واقعاً عصبانی شد. شما بیش از حد به اقلام آنها نزدیک هستید، اگر به‌طور اتفاقی به آنها دست بزنید، ممکن است از شما شکایت شود. لطفاً همین حالا بروید. ما مرحله بعدی را اداره می‌کنیم.» با توجه به شرایط آن زمان، فکر کردم اگر بخواهیم با پلیس درگیر شویم، آنها را به طرف مقابل سوق می‌دهد. مأموریت ما نجات آنهاست. بنابراین از سایر تمرین‌کنندگان خواستم که به طرف ما برگردند. در همین حال، ما همچنان به روشنگری حقایق برای آن مأموران پلیس ادامه دادیم و تعدادی از ما تمرینات را انجام می‌دادند و افکار درست می‌فرستادند.

با توجه به تغییر وضعیت کلی و همچنین سرکوبی که از جانب پلیس و اداره غذا و بهداشت محیط  بر ما وارد می‌شد، ما هر روز حقایق را برای ادارات مربوطه روشن کردیم، با این امید که این موضوع زودتر حل شود. همچنین از پلتفرم روشنگری حقیقت تلفنی کمک خواستم. از مسئول اصلی گرفته تا گروه تلفن، پس از اطلاع از وضعیت، توجه زیادی به این موضوع کردند. آنها تا آنجا پیش رفتند که تعدادی از افراد را مخصوص این کار تعیین کردند که تماس بگیرند تا حقایق را روشن کنند و افکار درست بفرستند. با تلاش تمرین‌کنندگان در سراسر جهان، در 21ژوئن، زباله‌های شیطانی سرانجام همگی ناپدید شدند.

در پایان سال گذشته، پس از آنکه تمرین‌کنندگان هنگ کنگ برای مدت طولانی به‌طور دسته‌جمعی افکار درست  فرستادند، انجمن مراقبت از جوانان هنگ کنگ نیز ناپدید شد.

در طول نبرد بین نیکی و پلیدی به مدت هشت سال، تمرین‌کنندگانی که مدت‌ها در مکان‌های گردشگری بوده‌اند واقعاً شگفت‌زده شده‌اند. برخی از افکار و اعمال درست خود برای غلبه بر اهریمن استفاده کردند، برخی پول و تلاش خود را برای تولید انواع ابزارهای فا به کار بردند، برخی از آنها برای محافظت از مکان‌های گردشگری روشنگری حقایق برای مردم، فکر زندگی و مرگ را رها کردند.

(ادامه دارد)

(کنفرانس فا آنلاین بین‌المللی  2021)

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری مشکلی ندارد، اما در این صورت ذکر عنوان مقاله اصلی و لینکش الزامی ‌‌‌است.