فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

آزمون بیماری که ده دقیقه طول کشید

27 فوریه 2022 |   تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org) یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، سمت چپ کمرم درد داشت. فکر کردم: «شاید وقتی خواب بودم رگ به رگ شد؟» کمرم را تحت کشش قرار دادم اما همچنان درد داشت. «شاید دیروز کار اشتباهی انجام دادم؟ معده‌ام درد می‌کند؟» سپس فکر دیگری به ذهنم رسید: «کلیه‌هایم آسیب دیده‌اند» و به دنبال آن، «چون من جوان هستم نمی‌تواند این مسئله باشد.»

درست در آن زمان، آموزه‌های مختلف استاد درباره تمرین‌کنندگانی را به یاد آوردم که هیچ بیماری ندارند، فقط کارما ظاهر می‌شود. ناگهان متوجه شدم که نه تنها این فکر: «کلیه هایم آسیب دیده‌اند» مداخله نیروهای کهن است، بلکه این فکر که «چون جوان هستم نمی‌تواند این مسئله باشد.» نیز نوعی مداخله است. من با استفاده از اصول بشری معمولی قضاوت می‌کردم. باید به درون نگاه کنم و درباره اینکه کجا اشتباه کردم از منظر فا فکر کنم.

وقتی وضعیت تزکیه‌ام را بررسی کردم، متوجه شدم که به‌خاطر شکست در زندگی افسرده شدم. به‌تدریج در تزکیه سست و به چیزهای بشری وابسته شدم. باید بلافاصله این کاستی‌ها را اصلاح کرده و به‌خوبی عمل کنم. آیا ممکن است به اندازه کافی تمرینات را انجام نداده باشم؟ الان می‌روم و تمرینات را انجام می‌دهم. آیا به اندازه کافی افکار درست نفرستادم؟ بلافاصله افکار درست فرستادم. اما، به وضوح می‌توانستم چیزی را در ناحیه‌ای احساس کنم که درد از آن سرچشمه می‌گرفت، و افکار درستم را مسدود می‌کرد. متحیر بودم: «من تلاش کردم تا به‌خوبی عمل کنم، چرا درد از بین نرفت؟»

ازآنجاکه بلافاصله فکر مداخله‌کننده را از بین نبردم، از فرصت استفاده کرد و دوباره دردسر ایجاد کرد: «این نشانه نارسایی کلیه است. یک چسبندگی روده‌ای. سریع برو بیمارستان!» بیماری‌های زیادی به ذهنم خطور کرد. معمولاً علائم بیماری را نادیده می‌گیرم، زیرا می‌دانم که آنها فقط باعث می‌شوند ناراحتی جسمی را با ذهنیت یک فرد معمولی در نظر بگیرم. بنابراین فریب این افکار را نخوردم. اگر با آنها همراه می‌شدم و برای معالجه به بیمارستان می‌رفتم، نارسایی کلیه یا مشکلات روده‌ای تشخیص داده می‌شد. عوامل منفی فرصت را مغتنم شمرده و آزار و شکنجه را تشدید می‌کردند و محنت من گسترش می‌یافت.

می‌دانستم که فقط وابستگی‌هایی که تشخیص دادم باعث درد نمی‌شوند. احساس می‌کردم که انگار درحالی‌که غرق‌ می‌شوم به طرز ناامیدانه‌ای به هر چیز ناپایداری چنگ می‌‌اندازم. می‌دانستم که در تزکیه‌ام جاهایی برای پیشرفت وجود دارد و باید در آینده به آن توجه کنم. برای حل مشکل نباید خودم را وادار به انجام کارهای خوب کنم، زیرا این یک شکل از درطلب‌بودن است.

عناصر منفی شروع به برانگیخته‌شدن کردند: «شما سال‌ها تمرین کرده‌اید—چطور ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟ آیا استاد هنوز از شما مراقبت می‌کند؟» به یاد آوردم که استاد در یک سخنرانی گفتند که وقتی کارمای فردی را که علائم سکته مغزی داشت را تحمل کردند، انگار یک کاسه زهر نوشیده بودند. من این شک را نفی کردم: «سعی نکن و مرا مجبور به سرزنش استاد و دافا نکن! استاد قبلاً برای من خیلی رنج کشیده‌اند!»

با نگاهی به گذشته، ناگهان متوجه شدم که چیزی در افکار من وجود دارد که با فا مطابقت ندارد: اگر استاد کارمای شما را تحمل کند، شما تزکیه را تمرین خواهید کرد—اگر نه، آیا او را سرزنش خواهید کرد؟ در این صورت آیا تزکیه را کنار می‌گذارید؟ آیا این تمرین‌کردن همراه با قید و شرط نیست؟ آیا درحال معامله با استاد نیستی؟

استاد بیان کردند:

«اگر این‌طور پیش آید که استادتان کارها را متفاوت از شما انجام دهد و شما احساس کنید که آن خوشایند شما نیست، آنگاه قصد دارید از تزکیه کردن دست بکشید؟ آیا این [تصور و عقیدۀ شما که] استادی که شما را نجات می‌دهد باید مانند مریدانش باشد، نتیجۀ مسموم شدن با فرهنگ حزب ح‌ک‌چ نیست؟ آیا موجودات بشری واقعاً می‌خواهند استادشان، کسی که رستگاری را به مردم عرضه کرده، همراه آنها از میان رنج بشری بگذرد؟» («آموزش فا در کنفرانس بین‌المللی فا در ایالات متحده غربی»، آموزش فا در کنفرانس جلد هفتم)
«موجودات الهی که مردم را نجات می‌دهند واقعاً نمی‌توانند با موجوداتی که درحال نجات یافتن هستند یکی درنظر گرفته شوند. فرض کنید کسی درون گودالی از گل و لجن افتاده است: آیا این معقول است که او پیشنهاد مرا برای اینکه او را بیرون بکشم رد کند و بگوید: "شما باید درون گودال بپری و مثل من باشی قبل از اینکه به تو اجازه دهم مرا نجات دهی؟" چنین چیزی نیست. در طول این آزار و شکنجۀ شیطانی، [فکر کنید] چه تعداد از شاگردان بعد از دیدن، خواندن، یا شنیدن تبلیغات افترا‌آمیز علیه استاد، سقوط کردند.» («آموزش فا در کنفرانس بین‌المللی فا در ایالات متحده غربی»، آموزش فا در کنفرانس جلد هفتم)

درک واضح تری از اصول فا به دست آوردم و افکار و تصوراتی را که با آموزه‌ها همخوانی نداشتند از بین بردم. مهم نیست چه اتفاقی می افتد، من به استاد و دافا ایمان دارم.

با یادآوری آنچه استاد درباره تجلی کارمای بیماری آموزش دادند، متوجه شدم که این یک یادآوری بود مبنی‌بر اینکه وابستگی‌هایی داشتم. این موضوع مرا برانگیخت تا در تزکیه کوشاتر باشم و به طور منظم افکار درست بفرستم. همچنین آزمونی برای ایمانم و فرصتی برای ازبین‌بردن ذره‌ای از کارمایی بود که اکنون جمع شده و در سطح ظاهر متجلی شده است. متوجه شدم این آزمایش بیماری چیز خوبی بود.

به چیزی که مرا آزار می‌داد نگاه کردم و فکر کردم: «برایم مهم نیست که باعث درد و آسیبم شود. چیز مهمی نیست. هنگامی که کارما از بین رفت، دیگر دچار آسیب نخواهید شد.» ذهنم آرام و پایدار بود. چند ثانیه بعد درد از بین رفت.

به نظر می‌رسد این مقاله نسبتاً طولانی است اما کل حادثه کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشید. در طول این روند دام‌هایی برای من پهن شد. این فرصتی برای من بود تا پیشرفت کنم. استاد در آموزه‌هایشان نحوه برخورد با این موضوع را به ما آموختند. اگر بتوانید سخنان استاد را به خاطر بیاورید و به گفته های او عمل کنید، می‌توانید در آزمون‌ها موفق شوید. به همین دلیل مهم است که به‌طور مکرر فا را مطالعه کنید.

استاد بیان کردند:

«ممکن است بعد ار اینکه از اینجا خارج می‌شوید آنچه را گفته‌ام به‌طور دقیق به یاد نیاورید. اما وقتی به‌طور واقعی با این موضوع برخورد کنید، آنچه را گفته‌ام را به خاطر می‌آورید. تا وقتی خود را تزکیه‌کننده در نظر بگیرید، در آن زمان آن را به خاطر می‌آورید و می‌تواید خود را کنترل کنید و سپس می‌تواید این آزمون را بگذرانید.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)

من قصد نداشتم این مقاله تبادل را بنویسم زیرا فکر می‌کردم فقط آزمایشی در تزکیه شخصی‌ام است و چیزی برای صحبت یا خودنمایی وجود ندارد. اما، پس از صحبت با سایر تمرین‌کنندگان، متوجه شدم که مسائل را از منظر بیدارکردن مردم در نظر نگرفته‌ام. اگر یک تمرین‌کننده پس از خواندن این مطلب، کاستی‌هایی را کشف کند و در آزمون تزکیه موفق شود، زمانی را برای غلبه بر کارمای بیماری هدر نخواهد داد. در عوض می‌تواند از زمان برای نجات مردم استفاده کند. از این منظر، متوجه شدم که باید تجربه خود را بنویسم.

یادم می‌آید چند روز قبل از تجربه‌ام مقاله ای را خواندم که در آن یک تمرین کننده درباره غلبه بر کارمای بیماری صحبت کرد. این مقاله در قبولی در این آزمون به من کمک فوق‌العاده‌ای کرد و می‌خواهم از آن تمرین‌کننده تشکر کنم.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.