(Minghui.org) من تمرین فالون دافا را درسال2013 شروع کردم. هم سلامت جسمی و هم سلامت روحی‌ام بسیار بهبود یافت. از استاد سپاسگزارم که به من فرصت دادند دافا را کسب کنم و هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند قدردانی‌ام را بیان کند. می‌خواهم برخی از تجربیاتم را با شما به‌اشتراک بگذارم.

نگاه به‌درون و تزکیه خودم

دراوت2019 من و خواهرشوهرم به حومه شهر رفتیم تا درباره فالون دافا با مردم صحبت کنیم. شخصی که فریب تبلیغات حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) را خورده بود، گزارش ما را به پلیس داد و پلیس محلی دستگیرمان کرد. ما را به بخش امنیت داخلی شهرستان بردند و به‌مدت ده روز بازداشت کردند.

هنگامی که بازداشت بودم، پلیس مدام مرا تهدید می‌کرد. من ترسیده بودم و بعد از آن، مدتی طولانی برای صحبت با مردم درباره دافا بیرون نرفتم. قبل از این اتفاق اغلب با خواهرشوهرم سوار موتور سیکلت می‌شدم و حقیقت را برای مردم روشن می‌کردیم. خواهرشوهرم نمی‌ترسید و با هر کسی که ملاقات می‌کرد صحبت می‌کرد. گاهی من یک طرف می‌ایستادم و افکار درست می‌فرستادم یا در گفتگو با مردم به او می‌پیوستم. در حالی که او با آنها صحبت می‌کرد، اسامی کسانی را که می‌خواستند از ح‌ک‌چ و سازمان‌های آن خارج شوند، یادداشت می‌کردم. ما خیلی خوب همکاری می‌کردیم.

در درونم به دنبال وابستگی‌هایی می‌گشتم که مانع بیرون رفتنم می‌شد. چیزهای زیادی پیدا کردم، از جمله خودخواهی، ترس، اتکاء به دیگران، راحت‌طلبی، محافظت از خود و ذهنیتی تبعیض آمیز. از استاد خواستم به من کمک کنند: «استاد، من هیچ یک از این وابستگی‌ها را نمی‌خواهم.»

فهمیدم که برای رها کردن این وابستگی‌ها باید بر آنها غلبه کنم و نباید آنها مانعم شوند. نیروهای کهن می‌خواهند افراد را نابود کنند و از وابستگی‌های آنها برای به دام انداختن‌شان استفاده کنند. من نباید در دام‌های آنها بیفتم. استاد فای جهان را برای نجات ما آموزش دادند. سپس شروع به خواندن فا و فرستادن افکار درست برای از بین بردن این وابستگی‌ها کردم.

استاد بیان کردند:

«مریدان دافا امید بشریت- و یگانه امید- هستند. نجات موجودات، مأموریت ما و مسئولیتی عظیم است. فقط با خوب تزکیه‌کردن خود می‌توانید آنچه مریدان دافا باید انجام دهند را به‌خوبی انجام دهید.» (نامه تبریک به کنفرانس فای اروپا در پاریس)
«روشنگری حقایق و نجات موجودات ذی‌شعور کارهایی هستند که باید به انجام برسانید. چیز دیگری برای شما وجود ندارد که به انجام برسانید. چیز دیگری در این دنیا نیست که نیاز باشد به انجام برسانید.» (آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای 2015 نیویورک)

دریافتم که مأموریت تمرین‌کنندگان نجات جان انسان‌ها است. مدام به خودم آموزه‌های استاد را یادآور می‌شوم  و تصمیم گرفتم که یک تزکیه‌کننده واقعی باشم.

افکار درستم را تقویت کردم، بر ترسم غلبه و با آموزه‌ استاد خودم را تشویق کردم. مصمم بودم این سه کار را به‌طور کوشایی انجام دهم. با خواهرشوهرم به روستا رفتم تا درباره فالون دافا با مردم صحبت کنم.

تحقق عهد ماقبل تاریخ‌مان برای نجات افراد بیشتر

وقتی برای اولین بار بعد از آزادی از بازداشت بیرون رفتم و با مردم صحبت کردم به خودم افتخار کردم. در حین راندن موتورسیکلتم افکار درست فرستادم و این آموزه استاد را تکرار کردم.

«از هر وابستگی‌‏ای که دارید رها شوید، و درباره‌‏ هیچ چیز فکر نکنید. صرفاً هر کاری را که یک مرید دافا باید انجام دهد انجام دهید، و همه چیز پوشش داده خواهد شد.»(آموزش فا در کنفرانس فای بین‌المللی واشنگتن دی‌سی)

در یک خانه چند نفر مشغول بازی مایونگ بودند. بعد از پیاده شدن از موتور، خواهرشوهرم مستقیم به سمت در رفت و گفت: «چند کتابچه برایتان آوردم که بخوانید. این اطلاعات می‌تواند برای شما برکت به همراه داشته باشد و شما را ایمن نگه دارد. ویروس ووهان در همه جا در حال گسترش است و همه مردم آرزو دارند در امان بمانند. مهم نیست که چقدر موقعیت بالایی دارید و چقدر ثروتمند هستید، فقط در صورتی می‌توانید از این چیزها لذت ببرید که در امان باشید. چند نفر بر اثر ویروس ووهان جان باختند. آنها ثروتمند و قدرتمند بودند، اما دربرابر ویروس درمانده بودند. فقط دافا می‌تواند مردم را نجات دهد.» اکثر آنها جزوات را قبول کردند.

درحالی که خواهرشوهرم کتابچه‌ها را توزیع می‌کرد، به آنها گفت: «تمرین‌کنندگان فالون دافا از پول خود برای تهیه این کتابچه‌ها استفاده کردند. لطفاً پس از خواندن این کتابچه‌ها، آنها را به دوستان و بستگان‌تان بدهید تا آنها نیز بتوانند درباره فالون دافا اطلاعاتی کسب کنند و برکت داشته باشند. اگر این کار را انجام دهید، فضیلت عظیمی به‌دست خواهید آورد.» همه آنها موافقت کردند.

آنگاه خواهرشوهرم اهمیت خروج از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن را برای اطمینان از آینده امن آنها توضیح داد. اکثر آنها سخنان او را پذیرفتند و با خروج از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن موافقت کردند. فقط یک مرد حرف‌های او را قبول نکرد. ما تحت تأثیر قرار نگرفتیم. مطالب اطلاع‌رسانی را درباره فالون دافا و آزار و شکنجه  به آنها دادیم و همچنین به آنها نشان یادبود فالون دافا را دادیم. به آنها گفتیم که اغلب تکرار این عبارات: «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» می‌تواند برای آنها برکت بیاورد و به آنها کمک کند تا با خیال راحت از بلایا عبور کنند. همه از ما تشکر کردند. با دیدن اینکه مردم درحال بیدار شدن هستند از استاد تشکر کردیم.

سپس به خانه دیگری رفتیم. مردی جلوی پنکه برقی خودش را خنک می‌کرد. از موتور پیاده و به او نزدیک شدیم. او پرسید که چرا به ملاقات او رفتیم. خواهر شوهرم به او گفت که می‌خواهیم نسخه‌ای از برکاتی از آسمان (یک نشریه مینگهویی) را به او بدهیم تا بخواند. خوشحال شد و به ما صندلی تعارف کرد که بنشینیم. او همچنین می‌خواست به ما چای بدهد. از او تشکر کردیم و به او گفتیم که تشنه نیستیم.

از او پرسیدیم که آیا قبلاً این نشریات را خوانده‌ است. او گفت: «نه». خواهرشوهرم گفت: «اگر می‌خواهی بخوانی، می‌توانم نسخه‌ای از حقیقت (یکی دیگر از نشریات مینگهویی) را به تو بدهم. محتوای متفاوتی دارند.» گفت:«آنها را خواهم خواند.» سپس از او پرسیدم که آیا او در مورد خروج از ح‌ک‌چ و سازمان‌های آن برای آینده‌ای امن چیزی شنیده است. او گفت که چیزی در این مورد نشنیده است و از کودکی به لیگ جوانان و پیشگامان جوان پیوسته است. ما توضیح دادیم که میلیون‌ها چینی از ح‌ک‌چ خارج می‌شوند و به او گفتیم که وقتی مردم از ح‌ک‌چ خارج می‌شوند، در هنگام وقوع فاجعه از آنها محافظت می‌شود. او آینده درخشانی خواهد داشت. با خوشحالی گفت: «خوب! لطفاً به من کمک کنید تا خارج شوم.» سپس نامش را به ما گفت و از ما تشکر کرد. ما بسیار خوشحال بودیم که یک موجود دیگر نجات یافت.

به راهمان ادامه دادیم. وقتی از کنار خانه‌ای قدیمی، کوچک و کهنه گذشتیم، متوجه پیرمردی شدم که مشغول شستن چاپستیک‌ها (چوب‌های کوچکی که به‌عنوان قاشق و چنگال استفاده می‌شود) بود. موتور سیکلت را متوقف کردیم. خواهرشوهرم به سمت خانه دیگری رفت، اما من به سمت آن خانه کوچک رفتم.

به پیرمرد سلام کردم. بعد یک خانم مسن را هم داخل خانه دیدم. او گفت همسرش است. مدتی با او صحبت کردم و فهمیدم 80 ساله است و بیماری‌های زیادی دارد. پرسیدم: «آیا درباره فالون دافا چیزی شنیده‌اید؟» او گفت: «نه». دوباره پرسیدم: «آیا تا به حال به پیشگامان جوان پیوستی؟» او با افتخار به من گفت: «بله و من حتی کاپیتان تیم پیشگامان جوان بودم. زمانی که کاپیتان بودم، همه مرا دوست داشتند، زیرا سخت کار می‌کردم و می‌توانستم سختی‌ها را تحمل کنم.»

گفتم: «به‌محض اینکه شما را دیدم، حدس زدم که آدم خوبی هستید. چطور است به شما کمک ‌کنم تا از پیشگامان جوان خارج شوید تا آینده‌ای روشن داشته باشید؟ ح‌ک‌چ مروج الحاد است. با آسمان و زمین و مردم مبارزه می‌کند. آن به امر الهی توهین کرده و جنایات عظیمی مرتکب شده است. آسمان درحال از بین بردن حزب است و به همین دلیل است که چین در این سال فجایع زیادی داشته است. تنها در صورتی می‌توان در امان ماند که از ح‌ک‌چ  و سازمان‌های آن خارج شد.»

پیرمرد سریع گفت: «لطفاً به من کمک کن تا خارج شوم. می‌خواهم در امان باشیم.» همسرش سپس به من گفت: «من به هیچ یک از آنها نپیوستم. فقط می‌خواهم در امان باشیم.» به او گفتم: «اگر شما و همسرتان صادقانه بگویید: "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" متبرک می‌شوید. فالون دافا فای بودا است و باور به فای بودا برکت به‌ارمغان می‌آورد.» او گفت: «متشکرم دختر جوان.» گفتم: «مادربزرگ از من تشکر نکن. لطفاً از استادمان تشکر کنید!»

بعد از خداحافظی با زوج سالمند، خانه کوچک را با خوشحالی ترک کردم. سوار موتورم شدم و جلو رفتم تا به خواهرشوهرم برسم. در حالی که رانندگی می‌کردم، فکر کردم:اگر به خانه کوچک نمی‌رفتم، زوج سالمند فرصت نجات را از دست می‌دادند. تمرین‌کنندگان نباید ذهنیت تبعیض‌آمیزی نسبت به کسی داشته باشند.

آن روز گفتگوی‌مان درباره فالون دافا و آزار و شکنجه با مردم به لطف محافظت استاد، بدون مشکل پیش رفت. اکثر افرادی که با آنها صحبت کردیم مطالب روشنگری حقیقت را با کمال میل پذیرفتند و با خروج از ح‌ک‌چ و سازمان‌های آن موافقت کردند. فکر کردم: «همه موجودات ذی‌شعور منتظر نجات هستند. باید از آموزه‌های استاد پیروی کنم، خودم را به‌خوبی تزکیه کنم و افراد بیشتری را نجات دهم تا مأموریتم را انجام دهم.»

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیر تجاری مشکلی ندارد، اما در این صورت ذکر عنوان و لینک مقاله اصلی الزامی است.