(Minghui.org) وقتی برای کمک به پروژه دافا به ایالتی دیگر رفتم، آزمایش کووید۱۹ (همچنین به‌عنوان ویروس ح‌ک‌چ، به نام حزب کمونیست چین نامگذاری شد)، تمرین‌کننده‌ای که در اتاقی با او شریک بودم، مثبت شد.

وقتی منتظر نتایجم بودم قلبم تند تند می‌زد. حتی زمانی که نتایج همه آزمایشات منفی بود، احساس آرامش نکردم، بلکه بیشتر مضطرب شدم. نگران این بودم که اگر آزمایشم مثبت شد چگونه این وضعیت را اداره کنم. هیچ فکر درستی نداشتم، اما درحالی‌که از استاد لی (بنیانگذار دافا) می‌خواستم که از من محافظت کنند، ترس و وابستگی به شهرت بر من غلبه کرد.

وقتی جواب آزمایشم منفی شد خیلی هیجان‌زده شدم و بازوهایم را به نوسان درآوردم. یکی از هم‌تمرین‌کنندگان بلافاصله به من یادآوری کرد: «ذوق‌زده نشو. نتیجه منفی همان چیزی است که باید باشد، نیازی به هیاهو نیست.» پس از مدتی، شنیدم که ‌تمرین‌کنند‌ای دیگر می‌گوید که ویروس ح‌ک‌چ دوره نهفته دارد. بنابراین احساس نگرانی کردم از اینکه ممکن است در طی چند روز آینده علائمی داشته باشم.

آن شب احساس کردم تب دارم. قلبم تند تند می‌زد. تکان می‌خوردم و غلت می‌زدم و نمی‌توانستم بخوابم. می‌ترسیدم ویروس به من آسیب برساند. از شوهرم خواستم که برایم افکار درست بفرستد. او گفت: «وابستگی‌هایت را رها کن. بگذار استاد تصمیم بگیرند.»

تمام تلاشم را کردم که به درون نگاه کنم. وابستگی‌های زیادی در خودم پیدا کردم: خودخواهی، شهوت، ذهنیت خودنمایی و حسادت. تمام تلاشم را کردم تا آن افکار کثیف را از بین ببرم. کمی احساس بهتری داشتم. شوهرم گفت: «آیا این چیز خوبی نیست که داری کارمای بیماری را از بین می‌بری؟»

با شنیدن کلمات «ازبین‌بردن کارما» احساس آرامش کردم. دیگر از چه چیزی باید می‌ترسیدم؟ آیا ترس از مرگ داشتم؟

افکار درستم و افکار بشری‌ام با هم می‌جنگیدند. به سخنرانی فای استاد گوش دادم. مدام به خودم یادآوری می‌کردم که به استاد و دافا ایمان داشته باشم. تبم از بین رفت و خوابم برد. آزمایش مرگ و زندگی را پشت سر گذاشتم.

استاد بیان کردند:

«اگر بتوانید زندگی و مرگ را رها کنید، یک خدا هستید؛ اگر نتوانید مرگ و زندگی را رها کنید، یک انسان هستید - تفاوت این است. («آموزش فای ارائه‌شده در شهر نیویورک»، آموزش در کنفرانس‌ها در ایالات متحده)

بعد از اینکه روز سوم به خانه برگشتم، گلودرد گرفتم و شروع به سرفه کردم. دوباره احساس کردم که ممکن است به کووید۱۹ آلوده شده باشم. مدام به تمرین‌کننده‌ای فکر می‌کردم که جواب آزمایشش مثبت شد. وقتی داشتیم باهم حرف می‌زدیم خیلی نزدیکش ایستادم و غذایمان را هم شریک شدیم. من این افکار را رد نکردم و علائم گلودرد و سرفه در من بدتر شد. تصمیم گرفتم خودم را در خانه قرنطینه کنم.

دو روز بعد، آن تمرین‌کننده به من گفت که آزمایش آنتی‌بادی خون  انجام داد و نتیجه منفی بود. بنابراین نتیجه مثبتی که از آزمایش سریع قبلی دریافت کرد نادرست بود.

وقتی این را شنیدم متوجه شدم همه چیز توهم بود و در دام نیروهای کهن افتاده بودم.

وقتی آزمایش هم‌تمرین‌کننده‌ مثبت شد، تصور کردم که آلوده شده‌ام. این فکر را نفی نکردم و نیروهای کهن از شکاف من بهره‌برداری کرده و ظاهری دروغین برایم ایجاد کردند.

از نگرانی درباره نتیجه آزمایش گرفته تا ترس از شهرت خود، می‌ترسیدم که دیگران فکر کنند تزکیه‌ام جدی و محکم نیست. همچنین نگران بودم که آیا می‌توانم در پروژه‌ای که به‌خاطرش به آنجا آمده بودم کمک کنم.

غرق این همه افکار خودخواهانه و منفی بودم. با وجود اینکه می‌دانستم که باید هر گونه نظم و ترتیبی که نیروهای کهن برنامه‌ریزی می‌کنند را نفی کنم، گفتنش آسان‌تر از انجام دادن آن بود. وقتی به مشکلاتی برخورد کردم، افکارم آنقدر درست نبود که بتوانم بر آنها غلبه کنم.

رها کردن وابستگی بنیادی به زندگی و مرگ

در مسیر تزکیه، آزمایشات مهم زیادی برای ما وجود دارد. برخی با چالش فراتررفتن از درک دنیوی درخصوص رویدادهای مهم روبرو هستند. برخی از آنها کارمای بیماری شدیدی را از بین بردند. دیگران ممکن است ضرر مالی قابل‌توجهی را تجربه کنند. و همچنین عده‌ای با خلأ ازدست‌دادن عزیزانشان روبرو هستند. با توجه به وابستگی‌های مختلف و محیط تزکیه هر فرد، آزمون نیز متفاوت خواهد بود.

برای تمرین‌کنندگان در چین، آنها در هر زمان با فشار دائمی برای دستگیری و شکنجه مواجه هستند. این همیشه یک آزمایش مرگ و زندگی است تا مشخص شود که آیا می‌توانند برای روشنگری حقایق گام بردارند یا خیر.

برای ما در خارج از چین، ما در حال آزموده‌شدن هستیم تا معلوم شود که آیا می‌توانیم در محیطی آرام و راحت در تزکیه کوشا باقی بمانیم و آیا می‌توانیم به مطالعه فا و انجام تمرین‌ها ادامه دهیم، بدون توجه به اینکه چقدر مشغول کار روی پروژه‌های مختلف هستیم.

در حالی که ویروس ح‌ک‌چ در سراسر جهان در حال گسترش است، نیروهای کهن نیز از آن برای آزمودن مریدان دافا و مداخله در نجات موجودات ذی‌شعور استفاده می‌کنند. وقتی هم‌تمرین‌کنندگان علائم ویروس ح‌ک‌چ را داشتند و حتی برخی از آن‌ها فوت کردند، آیا این آزمایشی برای ما نیست تا وابستگی بنیادی زندگی و مرگ را رها کنیم؟

وقتی می‌شنویم که هم‌تمرین‌کنندگان خاصی به دلیل ویروس فوت کرده‌اند، چگونه با آن رفتار می‌کنیم؟ آیا احساس غم داریم یا ترس؟ آیا در ایمان خود به دافا متزلزل می‌شویم؟ یا آیا به درون نگاه می‌کنیم و براساس فا بهبود می‌یابیم، تحت تأثیر ظاهر کاذب قرار نمی‌گیریم، و به انجام کاری که باید به‌عنوان تزکیه‌کننده انجام دهیم، ادامه می‌دهیم؟ اگر بتوانیم همه چیز را با فا ارزیابی کنیم و آن را با افکار درست مدیریت کنیم، ضرر بسیار کمتری متحمل خواهیم شد.

وقتی مردم عادی به ویروس ح‌ک‌چ آلوده می‌شوند، تا زمانی که بگویند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است»، برکت دریافت می‌کنند و بهبود می‌یابند. اما برای تزکیه‌کنندگان، استاندارد متفاوت است. برخی ممکن است با افکار درست آزمون را پشت سر بگذارند، اما برخی باید واقعاً وابستگی به مرگ و زندگی را رها کنند تا بتوانند آزمون را پشت سر بگذارند.

تا زمانی که فرد به دافا و استاد اعتقاد راسخ داشته باشد و وابستگی‌های خود را رها کند، از آزمون سخت زندگی و مرگ عبور خواهد کرد.

این درک من در حال حاضر است و لطفاً به هر چیزی که نامناسب است اشاره کنید.

یادداشت سردبیر: این مقاله فقط بیانگر درک فعلی نویسنده است که با تمرین‌کنندگان به اشتراک گذاشته شده است تا بتوانیم «مطالعه و تزکیه خود را با یکدیگر مقایسه کنیم.» («تزکیه راسخ»،هنگ یین)

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.