(Minghui.org) هنگامی‌که مقاله استاد لی (بنیانگذار فالون دافا): « هشداری جدی و فوری» را خواندم،شوکه شدم.

«لحظه آخری که تعیین می‌کند آیا مریدان دافا می‌توانند مأموریت خود را به انجام برسانند یا خیر نزدیک است. در خصوص اینکه سرانجامتان به کجا می‌رسد، بهتر است خودتان به‌دقت نگاه کنید و ببینید! مریدان دافا در این دنیا زندگی می‌کنند تا خود را به‌خوبی تزکیه کنند و مأموریت خود در کمک به استاد برای نجات مردم را به انجام برسانند. علت اصلی اینکه اجتماع بشری هنوز وجود دارد این است که دافا مردم را نجات دهد. آیا این مسئله هنوز برایتان روشن نیست؟!» («هشداری جدی و فوری»)

درونم را جستجو کردم و خودم را مطابق سخنان استاد سنجیدم.

بیش از یک سال است که همسرم فوت کرده است. وقتی جای خالی او را پشت میز غذا دیدم اشک‌هایم را از بچه‌هایم پنهان کردم. در طول سال نوی چینی و جشن‌های دیگر، دلم بیشتر برای او تنگ شده بود. در روزهای بارانی به او فکر می‌کردم، به زمانی که تمرین‌ها را انجام می‌دادیم و فا را باهم مطالعه می‌کردیم؛ و این خاطرات مرا ناراحت می‌کرد. فکر کردم در سالگرد مرگش سر قبر او بروم، اما بعداً ترجیح دادم این کار را نکنم.

بر اساس اصول مردم عادی بهانه آوردم: «بعد از بیش از 50 سال زن و شوهر بودن، رها کردن آسان نیست. آن زمان می‌برد.» برای انجام تمرین‌ها و مطالعه فا در تقلا بودم، چه رسد به اینکه حقیقت را روشن کنم. در اعماق این احساس غوطه‌ور بودم که «عشق ما به ژرفای اقیانوس است.» فراموش کردم که یک تمرین‌کننده دافا هستم.

استاد به ما هشدار دادند:

«کسانی که به علاقۀ خانوادگی وابسته هستند به‌طور قطع در آتش آن خواهند سوخت، گرفتار آن شده و به‌وسیلۀ آن عذاب می‌بینند. با کشیده شدن توسط ریسمان‌های علاقه و با به‌ستوه آمدن توسط آنان در طول زندگی‌شان، در پایان زندگی خواهند دید که برای افسوس و پشیمانی بسیار دیر است.» («چیزهایی که تزکیه‌کنندگان باید از آنها دوری کنند،» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

من درگیر احساسات بودم و به عهد خود عمل نکردم. از افکار مردم عادی برای پوشاندن وابستگی‌ام استفاده کردم. این به تزکیه من لطمه زد و زمانی را که باید صرف گفتگو درباره دافا با دیگران می‌شد، تلف می‌کرد. اگر به همین منوال ادامه دهم چگونه می‌توانم با استاد به خانه بروم؟

همان روز «هشداری جدی و فوری» را ازبر کردم. باید همیشه این مقاله را در ذهنم نگهدارم، روابط عاطفی‌ام را قطع کنم، یک مرید دافای واقعی شوم، سه کار را به‌خوبی انجام دهم و با استاد به خانه بروم.

درباره تجربه‌ام شعری سرودم.

پس از 26 سال مرید دافا بودن،
به‌رغم فشار آزار و شکنجه،
راست ایستاده‌ام،
اما پس از مرگ شوهرم احساس می‌کردم از هم پاشیده‌ام
و شیطان احساسات اغلب مسیر تزکیه مرا مسدود می‌کرد.
«یک هشدار جدی و فوری استاد،
شاگرد را از خواب بیدار کرد،
روابط عاطفی‌ام را قطع کردم
وخود واقعی‌ام آشکار شد
زمان در مأموریت کمک به استاد منتظرم نخواهد ماند.
قلب تزکیه را که زمانی داشتم حفظ کنم و به راه خود ادامه دهم.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیر تجاری مشکلی ندارد، اما در این صورت ذکر عنوان و لینک مقاله اصلی الزامی است.