(Minghui.org) در 27 سال تزکیهام در فالون دافا فراز و نشیب هایی را تجربه کردهام. در طول این سالها، از آموزههای استاد لی (بنیانگذار دافا) پیروی کردهام و از زمان برای روشنگری حقیقت بیشترین استفاده را کردهام. شاهد بودهام که مردم پس از خروج از حزب کمونیست چین (حکچ) و سازمانهای وابسته به آن و همچنین تکرار صمیمانه عبارات فرخنده «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» برکت دریافت کردهاند. میخواهم چند تا از این ماجراها را بهاشتراک بگذارم.
دست آسیب دیده درد نمیکند
قبل از بازنشستگی در بخش مهندسی اداره راهآهن کار میکردم. در شغلم با افراد زیادی ارتباط داشتم. هیچ فرصتی را در روشنگری حقیقت برای مردم و کمک به آنها برای خروج از حکچ و سازمانهای وابسته به آن از دست ندادم.
در بهار 200۵، در یک ایستگاه کوچک قطار کار میکردم. در محل ساخت و ساز مشغول نظارت بر کارگرانی بودم که صخرههای بزرگ را با پتک خُرد میکردند. معمولاً سه کارگر بهعنوان یک تیم کار میکردند-یکی مته را نگه میداشت و دو نفر دیگر بهطور متناوب پتکهای خود را میکوبیدند.
یکی از کارگران، وانگ (نام مستعار)، از طریق من حقیقت دافا را درک کرده بود و از حکچ خارج شده بود. او سپس به یکی دیگر از کارگران تیمش، ژانگ (نام مستعار)، حقایق را گفت. ژانگ یک روز صبح قبل از کار از من یک نشانیادبود دافا خواست زیرا وانگ به او گفته بود که آن میتواند از او محافظت کند. یکی به او دادم و همچنین کمکش کردم تا از حکچ خارج شود.
حدود یک ساعت بعد از کار آن روز، وانگ بهطور تصادفی با پتک به دست چپ ژانگ ضربه زد. گوشت انگشت اشارهاش نمایان شده بود و زخم به اندازه بند انگشتش بود. از او خواستم فوراً تکرار کند:«فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» به او اطمینان دادم که اگر صمیمانه عبارات را تکرار کند خوب میشود، همین کار را هم انجام داد.
وانگ افزود: «آیا نشانیادبود دافا نداری که از تو محافظت کند؟ خوب میشوی!» ژانگ تأیید کرد: «بله، من نشان یادبود دافا دارم که از من محافظت کند. خوب میشوم!» سپس در حالی که دستانش و انگشت آسیب دیدهاش را حرکت داد، گفت: «درد نمیکند! حتی بهنظر نمیرسد که ضربه خورده باشد!»
وانگ که خیالش راحت شده بود، فریاد زد: «فالون دافا خوب است.» با مشاهده این معجزه، سومین کارگر تیم نیز به آنها پیوست و فریاد زد: «فالون دافا خوب است!» هر سه آنها وقتی دیدند که دست ژانگ خوب است، آسودهخاطر شدند!
در طول ناهار آن روز، ژانگ در مورد آنچه برای دستش اتفاق افتاده بود به سایر کارگران گفت. بیش از ده نفر از آنها دور من جمع شدند و نشانیادبود خواستند. حقیقت را برای همه آنها روشن کردم و آنها را تشویق کردم که از حکچ خارج شوند. آنها فریاد زدند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!»
چشمان یک کارگر ساختمانی بهبود یافت
در سال 2006 در حال ساخت یک ایستگاه کوچک قطار بودیم. یکی از کارگرانی که می شناختم حقیقت را درک کرده بود و از حکچ خارج شده بود، اما یک روز دچار گمراهی شد و در راه محل ساخت و ساز شروع به تمجید از حکچ کرد. سعی کردم جلوی او را بگیرم، اما گوش نکرد.
او در حال حفر چاله بود که ناگهان فریاد زد: «چشمهایم آسیب دید!» در حالی که چشمانش را با یک تکه دستمال کاغذی پوشانده بود. هیچ بیمارستانی در آن نزدیکی وجود نداشت، بنابراین به او گفتم تنها چیزی که کمکش میکند این است که صمیمانه عبارات فالون دافا را تکرار کند.
زخمهایش را پاک کردم و از او خواستم که صمیمانه تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» حدود 10 دقیقه بعد رفتم تا وضعیت او را بررسی کنم. او گفت که در حال تکرار عبارات است و دیگر چشمانش درد نمیکند.
درد معده خیلی زود برطرف شد
در سال 2007، کارگری دچار درد معده و نیز متوجه خون در مدفوعش شد. به او درباره یک بیمار با سرطان پیشرفته گفتم که پس از تکرار عبارات خوشیمن درمان شد، و یک بروشور فالون دافا به او دادم.
اگرچه او در اثربخشی آن شک داشت، اما بروشور را گرفت. حدود 20 دقیقه بعد به من گفت که معدهاش خوب است و دردش برطرف شده است. او از کمک من سپاسگزار بود، اما به او گفتم که این قدرت دافا بود که کمکش کرده است.
در گذشته حقیقت را برای او روشن کرده بودم، اما او در آن زمان رویکردی بسیار تحقیرآمیز و ناپسند داشت. حقیقت را عمیقتر برای او توضیح دادم و یکبار دیگر به او پیشنهاد دادم که از حکچ خارج شود. اینبار او بهراحتی موافقت کرد. نه تنها این، او مطالب بیشتری از دافا خواست.
پس از درک حقیقت، مطالب را با دیگران در میان گذاشت. او همچنین به مدیر ایستگاه گفت که چگونه از درد معده بهبود یافته است. رئیس ایستگاه بهخاطر کارهای خوبم از من تعریف کرد، اما من به او گفتم به این دلیل که آن مرد صمیمانه به قدرت عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» اعتقاد داشت، در نتیجه او مورد برکت قرار گرفت.
وقتی چند روز بعد رئیس ایستگاه مچ دستش شکست، صمیمانه عبارات را تکرار کرد و از حکچ خارج شد. مچ دست او بهزودی بهبود یافت.
پیرمرد از سکته مغزی نجات یافت
چند سال پیش در حال قدم زدن در کنار باغی بودم که مردی 80 ساله را دیدم که روی یک تخت پر از گل دراز کشیده بود و عصایش را زیرش قرار داده بود. بهنظر می رسید سکته کرده بود و نمیتوانست صحبت کند، اما هوشیار بود.
او را بلند کردم و در گوشش گفتم: «اگر تکرار کنی "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است" خوب میشوی. این میتواند جانت را نجات دهد!» سرش را تکان داد و چشمانش را تکان داد، هرچند چیزی نگفت.
مجبور شدم از پایم برای نگه داشتن او استفاده کنم. پیرمرد بعد دستانم را گرفت و رها نکرد.
آمبولانس بالاخره تقریباً یک ساعت بعد رسید. او را روی برانکارد گذاشتند، اما او همچنان دست مرا محکم گرفته بود و نمیخواست آن را رها کند.
یادداشت سردبیر: فالون دافا خارقالعاده و باشکوه است و قدرت عظیم آن هم به جهان ماکروسکوپی و هم به جهان میکروسکوپی میرسد. مواردی که در این مقاله به تفصیل شرح داده شده است، فقط تجلی کوچکی از قدرت دافا در سطح جهان مادی است. در حالی که دافا میتواند برکاتی را برای نوع بشر به ارمغان بیاورد، خارقالعاده بودن و شکوه دافا بیشتر برای مردم است تا به منشاء حقیقی خود بازگردند.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.