(Minghui.org) خانم شیا نینگ، 68 ساله، ساکن شهر شینگچنگ در استان لیائونینگ است. او تمرین فالون دافا را (که به‌نام فالون گونگ نیز شناخته شده است) در17 ژانویه1999 آغاز کرد. شش ماه بعد، حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) کمپین سراسری را علیه فالون گونگ به‌راه انداخت. از آن زمان، او بارها به دلیل حفظ ایمانش دستگیر و شکنجه شده است.

خانم شیا دو بار در مجموع به بیش از پنج سال حبس در اردوگاه کار اجباری محکوم شد. او آخرین بار در ژوئیه 2017 دستگیر و در ژانویه 2018 به 4.5 سال زندان محکوم شد. او در 14 ژانویه 2022 آزاد شد.

به‌‌رغم آزار و شکنجه وحشیانه، خانم شیا هرگز در ایمانش متزلزل نشده است، زیرا پس از کسب فالون گونگ، پرانرژی‌تر، دارای ذهنی بازتر و شادتر شده است. او ایمان راسخ خود را به اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری فالون گونگ نسبت می‌دهد، که معتقد است ارزش‌های جهانی هستند که انسان‌ها باید از آنها پیروی کنند.

دستگیری برای دادخواهی در پکن

پس از اینکه ح‌ک‌چ کمپین آزار و شکنجه فالون گونگ را در ژوئیه1999 راه‌اندازی کرد، روزنامه‌ها، ایستگاه‌های رادیویی و ایستگاه‌های تلویزیونی شایعاتی را منتشر کردند و نفرت را علیه دافا برانگیختند. بدین ترتیب ده‌ها هزار تمرین‌کننده فالون گونگ به پکن رفتند تا برای فالون گونگ عدالتجویی کنند.

در اکتبر 2000، خانم شیا به پکن رفت تا در حمایت از فالون گونگ و بنیانگذار آن، استاد لی صحبت کند. او به مدت 15 روز در بازداشتگاه شینگچنگ بازداشت شد. در 1 ژانویه 2001 به پکن بازگشت و در همان روز در میدان تیان‌آنمن دستگیر شد. او را به اداره پلیس دونگ‌گائودی در پکن بردند و به مدت هفت روز در آنجا نگه داشتند. در این مدت او را کتک زدند و مجبور کردند در زمستان سرد بدون ژاکت بیرون بایستد. همچنین به او دستور داده شد که همزمان روی کتاب های فالون گونگ پا بگذارد و به استاد توهین کند.

آزار و شکنجه در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا

در ژوئن2001 خانم شیا ویدئوهایی را که حاوی اطلاعاتی درباره «خودسوزی صحنه‌سازی شده میدان تیان‌آنمن» بود توزیع می‌کرد. او دستگیر و به‌مدت هشت روز در بازداشتگاه شینگچنگ حبس و سپس برای شستشوی‌مغزی به اردوگاه کار اجباری بدنام ماسانجیا فرستاده شد.

در طول سه سال بازداشتش در ماسانجیا، خانم شیا همیشه تحت کنترل شدید بود. او اغلب اجازه نداشت بخوابد یا با زندانیان دیگر صحبت کند. او مجبور می‌شد برای مدت طولانی چمباتمه بزند یا بایستد. یکبار، نگهبانان پیراهن او را درآوردند و او را مجبور کردند با چهارپایه‌ای روی سرش زانو بزند. روی6 چهارپایه یک سطل آب بود. در همان زمان، یکی از همکاران (تمرین‌کننده سابق که تحت فشار ایمان خود را انکار کرده بود) بیانیه‌ای مبنی بر انکار فالون گونگ را برای او خواند و به او دستور داد بیانیه را امضا کند. او رد کرد.

خانم شیا بیشتر روزهایش را در یک اتاق انفرادی می‌گذراند، جایی که اغلب برای مدت طولانی روی یک صندلی فلزی نگه داشته می‌شد. او تنها زمانی که علائم بیهوشی داشت یا جانش در خطر بود از اتاق انفرادی بیرون آورده می‌شد.

او در ژوئیه 2004 آزاد شد.

آزار و شکنجه در بازداشتگاه شینگ‌چنگ

در 13 سپتامبر 2004، خانم شیا دستگیر و به بازداشتگاه شینگچنگ فرستاده شد و در آنجا به مدت چهار روز با دستبند، غل و زنجیر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

در 11 مارس 2008، خانم شیا و یک تمرین‌کننده دیگر برای روشنگری حقیقت گزارش شدند. آنها دستگیر و به بازداشتگاه شینگ‌چنگ منتقل شدند. آنگاه چند مأمور از اداره پلیس چنگدونگ به خانه‌اش هجوم بردند. خانم شیا در اعتراض به دستگیری دست به اعتصاب غذا زد و دو بار به‌طور وحشیانه‌ای تحت خوراندن اجباری در بیمارستان 810 شینگ‌چنگ قرار گرفت. ده روز بعد، او و تمرین‌کننده دیگر پس از اینکه اردوگاه کار اجباری ماسانجیا به دلیل نتایج معاینه فیزیکی از پذیرش آنها امتناع کرد، آزاد شدند.

دوباره در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا شکنجه شد

در13 مه2008 دو مأمور پلیس به خانه خانم شیا حمله کردند. آنها قاب عکسی را که در آن عکس استاد بود شکستند. وقتی خانم شیا را به طبقه پایین کشیدند، او مقاومت کرد و با صدای بلند فریاد زد: «فالون دافا خوب است! تمرین‌کنندگان فالون گونگ بی‌گناه هستند!»

به محض بردن خانم شیا به اداره پلیس چنگدونگ، پلیس قبل از انتقال او به اردوگاه کار اجباری ماسانجیا، به زور از او نمونۀ خون و عکس گرفت. در راه اردوگاه کار اجباری به او گفته شد که یک سال بازداشت خواهد شد [در حالی‌که دوره محکومیتش دو سال بود].

در اردوگاه کار اجباری، هر وقت خانم شیا فا را می‌خواند، افکار درست می‌فرستاد یا از پوشیدن یونیفرم اردوگاه کار اجباری امتناع می‌کرد، با باطوم‌های برقی به او شوک وارد می‌کردند، لگد و کتک می‌زدند و به او دستبند می‌زدند. در ادامه خلاصه‌ای از  آزار و شکنجه خانم شیا در دوران بازداشت ذکر شده است.

خوراندن اجباری و باز نگه داشتن دهان با دهان بازکن فلزیهنگامی که خانم شیا به اردوگاه کار اجباری شماره3 رسید، کاپیتان گروه ژانگ جون و یک نگهبان او را به انباری بردند و لباس‌هایش را درآوردند. آنها به سوابق او نگاه کردند و گفتند که به او دوسال کار اجباری داده شده است.

آنها او را سرزنش کردند و دست چپش را به تختی بستند. صبح روز بعد که به سر کار آمدند، بند او را باز کردند، موهایش را کشیدند و به او سیلی زدند. آنها او را به تخت دیگری دستبند زدند و سعی کردند با دهان بازکن فلزی دهان او را باز کنند. هنگامی که تلاش آنها شکست خورد، او را به طرز وحشیانه‌ای کتک زدند.

پس از آن قسمت شکنجه، خانم شیا در اعتراض به آزار و شکنجه بی‌رحمانه از خوردن دست کشید. چند روز بعد، آن دو مرد دهان او را باز کردند و به زور به او غذا دادند. در همان زمان، آنها صداهای ضبط‌ شده را که به فالون گونگ تهمت می‌زدند، برای او پخش کردند.

بازسازی شکنجه:دهان بازکن فلزی

خانم شیا بیش از ده روز به اعتصاب غذا ادامه داد. به او سرم حاوی مایعی نامعلوم تزریق شد.

یک روز پس از بازگشت او از معاینه فیزیکی در بیمارستان، نگهبانان او را به حالت عقاب باز در حالی که دست‌ها و پاهایش باز بود به چهار گوشه چهارچوب تخت بستند. سپس دهان او را با دهان بازکن باز کردند و به زور به او فرنی ذرت رقیق شده خوراندند. پس از تغذیه اجباری، نگهبانان عمداً دهان باز کن فلزی را برای ساعت های طولانی در دهان او رها کردند. وقتی در نهایت بیرون آورده شد، خانم شیا نتوانست فک بالا و پایین خود را به هم ببندد.

شب به خانم شیا دستور داده شد که با دستانش که به تخت بسته شده، بایستد. این شکنجه 13 روز متوالی به طول انجامید.

به چارچوب تخت دستبند زدند و کشش دادندکشش بدن یکی از مضرترین ابزارهای شکنجه در اردوگاه کار اجباری بود. اغلب همراه با سایر ابزارهای شکنجه استفاده می‌شد. شکنجه کششی خانم شیا اغلب در دوران بازداشت او انجام می‌شد.

گروه کاپیتان ژانگ جون، برای وادار کردن خانم شیا به پایان اعتصاب غذایش، یک روز حوالی ظهر او را کشش دادند. دست‌های او را به‌طور گسترده به چارچوب‌های تخت بالایی بستند و پاهایش را به هم بسته و به چارچوب تخت پایینی گره زدند. خانم شیا مجبور شد تمام نیمه اول شب بدنش را به همین صورت خم کند. سپس مجبور شد در نیمه دوم شب با هر دو دست بالا به چارچوب تخت بایستد.

بازآفرینی شکنجه: دستبند زدن و کشش

شکنجه در روز بعد نیز ادامه یافت. وقتی گره‌های دست و پای خانم شیا را باز کردند، در دست‌ها و کمرش احساس بی‌حسی و درد داشت. هنگامی‌که نگهبانان متوجه نبودند، او به‌آرامی تمرینات ایستاده فالون گونگ را برای کمک به تسکین دردها انجام می‌داد.

صبح که نگهبان کشیک آمد، دوباره دستان او را بست و به او اجازه نداد از دستشویی استفاده کند یا خود را بشوید.

در بسیاری از موارد دیگر، خانم شیا مجبور می‌شد در طول روز بایستد و اگر نمی‌توانست صاف بایستد مورد سرزنش قرار می‌گرفت. شب‌ها بدون اجازه نگهبانان نمی‌توانست بخوابد.

شوک دادن با باطوم های برقی

آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ در طول المپیک 2008 تشدید شد و بسیاری از نگهبانان مرد به اردوگاه کار ماسانجیا فرستاده شدند تا یک تیم کنترل ویژه راه‌اندازی کنند. تمرین‌کنندگان باید شمارۀ زندانی خودشان را گزارش می‌کردند و لباس‌های فرم زندان و نشان‌های نام را استفاده می‌کردند. آنها باید آهنگ اردوگاه کار اجباری را می‌خواندند و قوانین اردوگاه کار را مطالعه می‌کردند. آنها مجبور به انجام کار کارگری شدند. اگر همکاری نمی‌کردند، به آنها دستبند می‌زدند، کشش ‌داده و با باطوم برقی شوک می‌دادند.

خانم شیا اصرار داشت که او یک جنایتکار نیست و از انجام بیگاری و خوردن غذا‌هایی که برای مجرمان تهیه شده بود خودداری می‌کرد. بنابراین اغلب او را کشش داده و با باطوم‌های برقی شوک می‌دادند. یک روز نگهبانان مرد او را به طبقه چهارم بردند و به‌دلیل امتناع از غذا خوردن، او را با باطوم برقی شوک دادند. آنگاه او را به تختی در داخل دفتر کنترل دقیق بستند.

یک روز صبح، نگهبانان زندان خانم شیا را به دفتر کنترل دقیق آوردند و دستان او را به تخت بستند تا بدنش را جلوی گروهی از افراد واحدهای مدیریتی کشش دهند. وقتی از خانم شیا پرسیده شد که آیا غذا می‌خورد، اصرار داشت که او مجرم نیست و از خوردن غذا امتناع کرد. او را به طرز وحشیانه‌ای شوک داده و تحت خوراندن اجباری قرار دادند.

صبح روز دیگر، نگهبانان دوباره خانم شیا را به اداره کنترل دقیق بردند، جایی که افرادی از بخش‌های مختلف آنجا بودند. وقتی خانم شیا از پاسخ دادن به سؤالات امتناع کرد، چشمان او را پوشاندند، دستانش را تا چارچوب تخت دراز کردند، پاهایش را به هم بستند و با باطوم برقی به او شوک دادند. او پس از ساعت 5 بعد از ظهر به سلول خود بازگردانده شد.

وقتی از خانم شیا پرسیده شد که آیا کار کارگری انجام می‌دهد، قاطعانه پاسخ منفی داد. او را در اداره کنترل محکم بسته بودند و کشش می‌دادند. نگهبانان در تمام طول شب به او شوک دادند و باعث درد شدید او شدند.

در نتیجه آزار و شکنجه وحشیانه، خانم شیا برای مدتی در نشستن روی توالت مشکل داشت.

خوراندن اجباری داروهای نامعلومپرستار چن بین به خاطر تغذیه اجباری تمرین‌کنندگان فالون گونگ در اردوگاه کار، بدنام بود. او اغلب داروهای نامعلوم، آب و آب سیر له شده را برای خوراندن اجباری تهیه می‌کرد. او خوراندن را تنها در چند ثانیه تمام می‌کرد، مهم نبود که مایع سرد یا گرم است. او هرگز بعد از آن بازکنندۀ دهان را در نمی‌آورد. یکی از انواع مواد مخدری که او به اجبار به تمرین‌کنندگان می‌خوراند قرمز و تند بود و طعم وحشتناکی داشت.

در یک مورد، نگهبانان زندان خانم شیا و یک تمرین‌کننده دیگر را به تخت‌ها بستند، و چن بین بارها و بارها در تمام صبح به زور به آنها داروی تند قرمز را می‌خوراند. در همان زمان، او صداهای ضبط شده‌ای را که به فالون گونگ تهمت می‌زد، برای خانم شیا پخش کرد.

به‌محض اینکه خوراندن اجباری خانم شیا تمام شد، همه چیز را استفراغ کرد و لباس‌ها و ملحفه‌ها را لک کرد. بار دیگر چند نگهبان به‌زور به او آب سیر له شده را خوراندند و نزدیک بود او را خفه کنند. بعداً به‌اجبار سوپ ذرت بی‌کیفیت را به دستور چن بین به او دادند.

در اتاق نگهبان مرد تا لباس زیر او را برهنه کردندنگهبان زندان ژنگ شیائوفنگ اغلب خانم شیا را هر زمان که می‌خواست شوک می‌داد. یک بار، او همه لباس خانم شیا را به جز لباس زیرش از تنش درآورد و او را به اتاق یک نگهبان مرد کشاند و او را تقریباً برهنه در مقابل نگهبانان مرد رها کرد. وقتی دوباره سعی کرد این کار را انجام دهد، خانم شیا محکم به چارچوب تخت چسبیده و او را سرزنش کرد.

خانم شیا گفت: «شما مرا به اتاق نگهبانی مردان کشاندید. علاوه بر این، دو هفته است که لباس‌هایم را برداشته‌ای و هنوز پس نداده‌ای. می‌توانی توضیح دهی چرا؟»

ضرب و شتم و لگدزدنپس از بازگشت بسیاری از نگهبانان به اردوگاه کار اجباری پس از المپیک2008 آزار و شکنجه بدتر شد. یک بار خانم شیا دراز کشید و هنگام چرت بعدازظهر افکار درست فرستاد. نگهبان زندان یوان گویو به او دستور داد که بایستد و با یک عصای چوبی به‌شدت به دنده‌های او ضربه زد. او مقاومت کرد و باصدای بلند فریاد زد: «فالون دافا خوب است! تمرین‌کنندگان فالون گونگ بی‌گناه هستند!» آنگاه او را به‌تخت بستند و در داخل اتاق شکنجه کشش دادند. آن شب، او در دنده‌هایش احساس درد می‌کرد و هنگام خواب نمی‌توانست غلت بزند.

خانم شیا صبح روز بعد بی صدا فا را خواند و یوان نگهبان ضربه محکمی به سر و بینی و لب‌هایش زد. سوء‌رفتار منجر به تورم صورت و خونریزی دهانش شد. سپس یک نگهبان دیگر او را بارها به زمین لگد زد.

خانم شیا یک شب همراه با دیگر زندانیان به دستشویی رفت. وقتی برگشت، رختخوابش نبود. به‌محض اینکه روی تخت دراز کشید، نگهبانان او را با موهایش از روی تخت کشیدند و موها را به رادیاتور بستند.

خانم شیا یک روز صبح زود در رختخواب مدیتیشن انجام داد. او برای مدتی مورد ضرب و شتم وحشیانه نگهبانان قرار گرفت. آنها او را روی زمین هل دادند و لباس اردوگاه را به‌زور به او پوشاندند. آنگاه او را به اتاق شکنجه بردند و با باطوم برقی به او شوک دادند. خانم شیا در اعتراض به آزار و شکنجه وحشیانه دست به اعتصاب غذا زد.

یک شب خانم شیا به خاطر فرستادن افکار درست گزارش شد. او را به دفتری بردند و یک ساعت به شدت مورد ضرب و شتم و لگد قرار دادند. نگهبانان نیز او را با الفاظ تهمت‌آمیز مورد سرزنش قرار دادند. آنها صورت او را با نوار پلاستیکی پیچیدند (برای اینکه او را از خواندن فا منع کنند)، او را هل دادند تا به پشت روی زمین دراز بکشد و روی پاهایش پا گذاشتند. سپس دستان او را پس از برداشتن نوار، از پشت برای مدت طولانی به لوله شوفاژ دستبند زدند. خانم شیا نمی‌توانست به خاطر بیاورد که چه مدت او را بسته بودند.

خانم شیا را دراکتبر2009 به تیپ شماره3 بازگرداندند. سه نگهبان از جمله کاپیتان ژانگ جون او را به انبار بردند و دستانش را به قاب بالای تخت بستند. یکی از نگهبانان وظیفه او را چند روز بعد به تخت دیگری بست. نگهبان لیو پینگ او را تهدید کرد که در صورت بلند شدن از تخت او را کتک و لگد می‌زند. خانم شیا وقتی به اتاقش برگشت فا را خواند. دهانش را نیشگون گرفتند، با لگد به‌زمین و به لوله شوفاژ دستبند زدند. نگهبانان لباس اردوگاه را نیز به لباس او دوختند.

شکنجه برای نپوشیدن لباس فرمنگهبانان از اشکال مختلف شکنجه مانند شوک الکتریکی، دستبند زدن، در معرض هوای بسیار سرد قرار دادن و محدود کردن استفاده از توالت استفاده کردند تا خانم شیا را مجبور به پوشیدن یونیفرم اردوگاه کنند.

یک روز صبح، خانم شیا لباس اردوگاه را درآورد و گفت که او مجرم نیست و نباید آن را بپوشد. از آنجایی که او حاضر نشد دوباره آن را بپوشد، با باتوم های برقی بی‌وقفه به او شوک دادند. او فریاد زد: «فالون دافا خوب است. فالون دافا یک فای عمیق است. تمرین‌کنندگان فالون گونگ گناهی ندارند.»

نگهبانان با نوار پلاستیکی دور دهان و صورت خانم شیا را پیچیدند و او را به اتاق شکنجه بردند.او را به تخت بستند و کشش دادند. چهار روز گرسنه بود و فقط در روز پنجم فرنی رقیق شده را خورد. نگهبانان به‌زور سه دست یونیفورم اردوگاه را برتن او پوشاندند.

در ماه دسامبر بود و نگهبانان پنجره‌های اتاق شکنجه را باز نگه‌داشتند تا خانم شیا را منجمد کنند. آنها به او اجازه استفاده از دستشویی را ندادند و باعث شدند او در محل ادرار کند و چند بار شلوار و کفش هایش را خیس کند.

خانم شیا همچنان از پوشیدن یونیفورم اردوگاه خودداری می‌کرد. انواع و اقسام شکنجه‌ها را بر او اعمال کردند. به دلیل شکنجه‌های شدید، خانم شیا هنگام خواب تنگی نفس داشت. بدن او از جمله قفسه سینه، دنده‌ها و بازوها مدام درد می‌کرد و نمی‌توانست روی بدنش غلت بزند.

یک شب خانم شیا خیلی ضعیف شده بود و نمی توانست لباسش را عوض کند. بنابراین او با لباس روز خوابید. نگهبانان کشیک مدتی با دسته جارو او را زدند که باعث شد باسنش سیاه و کبود شود. سپس یونیفورم اردوگاه را روی لباس‌های خود او دوختند. خانم شیا مخفیانه فا را می‌خواند و هر روز تمرینات فالون گونگ را انجام می‌داد. طولی نکشید که او سلامت خود را به دست آورد و توانست لباس دوخته شده اردوگاه را در بیاورد.

یک شب که خانم شیا از پوشیدن یونیفورم اردوگاه کار اجباری خودداری کرد، او را به اتاق شکنجه بردند و مجبور کردند تمام شب با دو دست بسته به تخت بایستد. هنگامی که نگهبانان دوباره لباس اردوگاه را به لباس او دوختند، خانم شیا فا را با صدای بلند خواند.

در ژوئیه 2009، یک تیم کنترل ویژه برای آزار و اذیت تمرین‌کنندگان فالون گونگ تأسیس شد. نگهبانان بسیاری به این تیم جدید منتقل شدند. آنها یونیفورم اردوگاه را بر تن تمام تمرین‌کنندگان می‌پوشاندند و هر روز وقتی برای انجام کار اجباری می‌آمدند با باتوم‌های برقی به آنها شوک می‌دادند.خانم شیا را به تخت بستند و مجبور کردند در طول روز در اتاق زندانی بایستد و در شب به تیم کنترل ویژه برمی‌گشت تا بخوابد. او همیشه و در زمان‌هایی که اتاق‌ها را تمیز می‌کرد و زباله ها را بیرون می‌آورد، از هر فرصتی استفاده می‌کرد و لباس اردوگاه را دور می‌انداخت.

در یک مورد، نگهبانان به خانم شیا اجازه خوابیدن ندادند از ترس اینکه لباس اردوگاه را دربیاورد. وقتی لباس‌ها را در آورد، نگهبان‌ها پنجره‌ها را باز کردند تا پشه‌ها و حشرات وارد شوند.

خانم شیا هر روز ساعت دوازده افکار درست می‌فرستاد. یک روز، هنگامی‌که او در نیمه شب افکار درست می‌فرستاد، نگهبانان او را به دفتر بردند و  به‌طرز وحشیانه‌ای به تمام بدنش لگد زدند. لباس اردوگاه را به‌زور به او پوشاندند و او را به لوله شوفاژ بستند.

یک روز خانم شیا پارچه کنفی و زیر شلواری بلند دور بدن خود پیچید، زیرا لباس‌های خودش را نداشت. نگهبانان وظیفه از او پرسیدند که شلوار را از کجا آورده و لباس اردوگاه را جایگزین آن کردند. وقتی خانم شیا مقاومت کرد، به‌طرز وحشیانه‌ای به تمام بدنش شوک اعمال کردند.

سوءاستفاده‌هایی از این دست بارها و بارها تکرار شد. خانم شیا نمی‌توانست به‌خاطر بیاورد که چند روز شکنجه شده بود.

گرچه خانم شیا بسیار بی‌رحمانه شکنجه شد، اعتقاد او به تمرین دافا به اندازه یک صخره قوی بود. او آموزه‌های استاد را با صدای بلند می‌خواند. به دلیل پافشاری طولانی‌مدتش، نگهبانان دیگر او را مجبور به پوشیدن لباس اردوگاه کار اجباری در باقیمانده دوره محکومیتش نکردند.

آزار و شکنجه در زندان زنان لیائونینگ

خانم شیا در 15 ژوئیه 2017 توسط مأموران  لباس شخصی اداره پلیس ون‌کوان از شهر شینگ‌چنگ در خانه دستگیر شد. او به مدت 9 ماه در بازداشتگاه هولودائو بازداشت بود. در ژانویه 2018، او از طرف دادگاه شهر شینگ‌چنک به چهار سال و شش ماه زندان محکوم شد و سپس در 24 آوریل همان سال به زندان زنان لیائونینگ منتقل شد.

ممنوعیت خرید مایحتاج روزانهزندانیان در زندان زنان لیائونینگ معمولاً اجازه داشتند ماهی یک بار برای خرید غذا و مایحتاج روزانه از فروشگاه زندان خرید کنند. اما تمرین‌کنندگان فالون گونگ که حاضر به انکار ایمان خود نشده بودند، اجازه خرید چیزی را نداشتند.

بدون دستمال توالت، خمیردندان، مسواک، صابون، مواد شوینده و سایر ملزومات روزانه، تمرین‌کنندگان زندگی بسیار دشواری داشتند. زندان از چنین بدرفتاری‌هایی استفاده کرد تا تمرین‌کنندگان را مجبور به تسلیم کند.

خانم شیا در چهارماه اول از انکار فالون گونگ یا نوشتن هر گونه بیانیه‌ای که آنها می‌خواستند خودداری کرد، بنابراین از خرید هر چیزی در آن دوره زمانی منع شد.

مجاز به دوش گرفتن نبودپس از اینکه خانم شیا در 24 آوریل2018 به تیم 4 بخش 3 زندان زنان لیائونینگ منتقل شد، او اجازه مسواک زدن، شستن موهایش یا دوش گرفتن را نداشت.

زندانیان سلول او را به خاطر بوی بدش (به دلیل دوش نگرفتن) تحقیر کردند، بنابراین از او خواستند که فالون گونگ را انکار کند تا بتواند دوش بگیرد. خانم شیا حاضر به دست کشیدن از عقیده‌اش نشد و دائماً به این سوء استفاده اعتراض کرد. نگهبانان در نهایت به او اجازه دادند که از اوت 2018 دوش بگیرد.

مجبور به ایستادن برای مدتی طولانی شد

خانم شیا که در آن زمان 65 سال داشت، مجبور بود تمام روز را بدون حرکت در کنار ویترین کارگاه بایستد. دو زندانی عادی به نوبت او را تا ساعت 10 شب تحت نظر داشتند. یکشنبه‌ها یا روزهای تعطیل مجبور می‌شد شبانه روز بایستد.

اجرای مجدد شکنجه: ایستادن برای مدت طولانی

نظارت شبانه‌روزی

مانیتورهای شخصی خانم شیا را شبانه‌روز تماشا می‌کردند. چنین ناظرانی را نیروهای ویژه می‌نامیدند و معمولاً از دو جنایتکار تشکیل می‌شدند. آنها هر حرف و رفتار یک تمرین‌کننده را زیرنظر می‌گرفتند، سپس هر چیزی را که متوجه می‌شدند به نگهبانان گزارش می‌دادند.

مدیریت زندان هر چیزی را که به تمرین‌کنندگان مربوط می‌شد در اولویت قرار می‌داد. هر جفت از دو مانیتور شخصی به‌دقت تماشا می‌کردند و بر یک تمرین‌کننده نظارت می‌کردند؛ تمرین‌کننده چه می‌پوشید، می‌خورد، چگونه راه می‌رفت و غیره.

نگهبانان زندان به ناظران شخصی این اختیار را دادند که به میل خود از تمرین‌کنندگان سوء استفاده کنند. می‌توان شنید که مانیتورهای شخصی بر سر تمرین‌کنندگان فریاد می‌زدند، فحش می‌دادند و سرزنش می‌کردند. اگر ناظران شخصی همه چیز را درباره تمرین‌کننده گزارش نمی‌کردند و نگهبان‌ها متوجه این موضوع می‌شدند، آنها مجازات می‌شدند.

سایر زندانیان عادی بسیار خسته بودند زیرا مجبور بودند از ساعت 7 صبح تا 7 بعدازظهر کار کنند. و سپس تمرین‌کنندگان را زیر نظر بگیرند. این باعث شد که آنها از تمرین‌کنندگان متنفر شوند.

ایمان تزلزل‌ناپذیر به دافا

یک روز در اوایل نوامبر2018 خانم شیا را به یک اتاق کوچک بردند و دو زندانی به نام‌های هوانگ لانلان و لیو فنگلین را برای زیر نظر گرفتن او گماشتند. در روز دوم، قبل از اینکه صبح از رختخواب بلند شود، خانم شیا بی‌سرو صدا افکار درست را به گونه‌ای فرستاد که با هیچ فردی تداخل نداشته باشد. اما زندانیان او را از تخت بیرون کشیدند و روی زمین هل دادند. خانم شیا فریاد زد: «فالون دافا خوب است! مریدان دافا بی‌گناه هستند!»

چند زندانی از جمله یک سرپرست تیم زندان آمدند و خانم شیا را در رختخواب نگه داشتند. آنها دهان و بینی او را با دستان خود پوشانده بودند و او تقریباً نفسش بند آمده بود. پس از گزارش این حادثه به نگهبان وظیفه، سایر تمرین‌کنندگان درخواست کردند که عاملان آزار و اذیت زندانی مجازات شوند. بنابراین خانم شیا به اتاق بزرگی که در ابتدا در آنجا اقامت داشت، بازگردانده شد. او دوباره توسط دو زندانی تحت نظر قرار گرفت، این بار یو لان و نینگ دان او را تحت‌نظر داشتند.

در 14 نوامبر2019 کل بند شماره 3 در زندان زنان شماره 2 لیائونینگ ادغام شد. در صبح روز 18 نوامبر، خانم شیا با نینگ دان زندانی در راهرو منتظر ماند تا از سرویس بهداشتی استفاده کند. زندانی نینگ اشاره کرد که رهبر تیم زندانی نمی‌خواست خانم شیا روی تخت بنشیند. خانم شیا چیزی گفت که نینگ را آزار داد. سپس او را به اتاق سرپرست تیم زندانی هل دادند و از طرف گروهی مورد آزار قرار گرفت. او را روی زمین نگه داشتند. برخی دهان او را پوشانده بودند و برخی دیگر روی او می پریدند.

در صبح روز 20 نوامبر، خانم شیا افکار درست را در رختخواب فرستاد. زندانی جین یوجون به او مشت زد و او را روی زمین هل داد. او سپس موهای خانم شیا را کشید و سرش را به دیوار کوبید.

بازآفرینی شکنجه: کشیدن مو و کوبیدن سر به دیوار

بازآفرینی شکنجه: ضرب و شتم وحشیانه

به‌محض اینکه خانم شیا هر روز صبح می‌نشست و در رختخواب افکار درست می‌فرستاد، زندانی جین یوجون برای کتک زدن او می‌آمد. پس از هر ضرب و شتم، جین سپس: «موفقیت خود را در سوء استفاده از خانم شیا» به یوان وی کاپیتان شماره 4 جوخه گزارش می‌داد تا یک تعریف و تمجید دریافت کند. او روز بعد خانم شیا را شدیدتر مورد ضرب و شتم قرار داد. سوء رفتار حدود یک هفته طول کشید.

در این مدت زندانیان دیگری نیز در این آزار و شکنجه شرکت داشتند. در نتیجه خانم شیا تمام بدنش آسیب دید و دو دندانش لق شد. وقتی نفس می‌کشید احساس درد می‌کرد. از شدت درد نمی‌توانست بخوابد.

از 20 سپتامبر2020 زندانیان عادی، در شیفت‌های دو نفره، به نوبت خانم شیا را ساعت 4:30 صبح هر روز به راهرو می آوردند. روز اول به او سیلی زدند و روز دوم او را برهنه کردند به‌طوری که فقط لباس زیر به تن داشت. وقتی خانم شیا فریاد زد "فالون دافا خوب است!" با دمپایی به طرز وحشیانه‌ای به او سیلی زدند.

یک روز صبح در حین گشت‌زنی، زندانی لین یوان‌یوان، خانم شیا را دید که روی تخت نشسته است. او به خانم شیا دستور داد که دراز بکشد و یکی دیگر از زندانیان را صدا کرد تا برای کمک بیاید. آنها خانم شیا را به‌شدت کتک زدند، او را روی زمین کشیدند و موهایش را گرفتند و سرش را به‌دیوار کوبیدند.

این آزار چند روز طول کشید و باعث لق شدن دو دندان فک پایین او شد.

زندانی فانگ لیلی با رخت‌آویزهای پلاستیکی به خانم شیا ضربه زد. یکی دیگر از زندانیان به خانم شیا اجازه نداد که به طور عادی بنشیند و به محض اینکه خانم شیا روی زمین نشست، او را هل داد. به دلیل سوء رفتار، خانم شیا در نگه داشتن تشت‌های آب مشکل داشت. نمی‌توانست سرش را بلند کند. حتی زمانی که در 14 ژانویه 2022 زندان را ترک کرد کمرش هنوز به طور کامل بهبود نیافته بود. او پس از مدتی طولانی بهبود یافت و سالم شد.

با این حال، مهم نیست که خانم شیا چه مصیبت‌ها یا آزار و شکنجه‌های بی‌رحمانه‌ای را متحمل شده است، او همچنان بر اعتقاد خود به اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پایبند است.

کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.