(Minghui.org)
سومین روز از فستیوال فرهنگی در ایالت ایندیانا بود. حدود ساعت 9 شب آماده میشدم که آنجا را ترک
کنم، تمام تماشاچیان نیز آمادۀ رفتن بودند که ناگهان پنج جوان داوطلب را دیدم که تیشرتهایی با نوشتۀ «فرهنگ چینی در ایندیانا پلیس» برتن داشتند و به سمت من میآمدند. حالت این جوانان متفاوت از سایر جوانان چینی بود که قبلاً دیده بودم و آنها آشکارا اشاره میکردند که اصول «حقیقت، نیکخواهی و بردباری» که توسط فالونگونگ مطرح شده، خوب است. با آنها شروع به صحبت کردم. وقتی واقعه خودسوزی نمایشی در میدان تیانآنمن را ذکر کردم، یکی از آن مردان جوان گفت: «باید چیزی در مورد این اتفاق بگویم، چون در آن زمان من آنجا بودم.» توضیحات این شاهد عینی در ادامه ارائه شده است:
«حدوداً ساعت 2 بعدازظهر و هوا بد بود. توریستهای اندکی درمیدان بودند. پلیس هشت نفر از ما دانشجویان را جلوی یکی از بناهای یادبود قهرمانان به زور نگهداشت، اما ما دلیل این کار را نمیدانستیم. کمی پس از آن صدایی غیرعادی در کمتر از ده متر دورتر شنیدیم، و سپس توپی از آتش را دیدیم. آن گلوله آتشین میدوید. در عرض یک دقیقه تعداد زیادی از افراد پلیس ناگهان ظاهر شدند و با دستگاه اطفاء حریق و پتوهایی آتش را خاموش کردند.کسی شعارهایی را فریاد میزد و پلیس مدتی با آن بدن درحال سوختن در کشمکش بود. اصلاً نمیدانستیم چه اتفاقی در حال وقوع است و گردنهایمان را میکشیدیم تا بتوانیم چیزی ببینیم، اما پلیس در فاصله دوری ما را نگهداشته بود.»
یکی از همکلاسیها گفت: «این بوی شدید گازوئیل از کجا میآید؟» دیگری جواب داد: «مطمئناً این گازوئیلی است که میسوزد.» وقتی به عقب برگشتیم، چهار نفر را دیدیم که عبور میکردند، همگی کاملاً به گازوئیل آغشته شده بودند. آن موقع نفهمیدیم چه اتفاقی درحال وقوع است تا اینکه صدای مشتعل شدن گازوئیل را شنیدیم، و هر چهار نفر آن افراد در آتش بودند. در این اثنا، ناگهان گروه بزرگی از مأموران پلیس با شتاب از پشت بنای یادبود دویدند، دستگاه اطفاء حریق، پتوهای آتشنشانی یا تختههایی را حمل میکردند. آنها به سرعت شروع به اطفاء حریق کردند و هم زمان با آن تختهها جلوی دید ما را گرفتند. ما همگی شگفتزده شده و با تعجب میگفتیم: «آنها همه چیز را از قبل آماده کرده بودند؛ آنها برای آتش مهیا بودند!» یکی از همکلاسیها اینطور نتیجهگیری کرد که: «احتمالاً امشب در تلویزیون این خبر را پوشش میدهند.» پلیس خیلی زود آتشها را خاموش کرد، اما ما هیچ آمبولانسی ندیدیم که بیاید. برخی از توریستها از جمله خارجیها، عکسهایی گرفتند. پلیس با عجله دوربینهایشان را بدون توجه به اینکه چه کسی بودند از آنها گرفت. ما نمیتوانستیم درک کنیم که چه اتفاقی در جریان بود و هرگز فکر نمیکردیم آن افراد آتش گرفته را به فالونگونگ ربط بدهند.»
«یک بار دیگر یک شخص صادق و منصف از همکلاسیهایم در زیرگذری نزدیک میدان تیانآنمن توسط پلیس متوقف شد. آنها به او دستور دادند که جملهای افتراآمیز نسبت به فالونگونگ را بخواند که بر روی تکه کاغذی نوشته و به او داده بودند. او پرسید: «به چه دلیل؟» پاسخ دادند: «اگر نخوانی، تو را بهعنوان عضوی از فالونگونگ دستگیر میکنیم.» او بسیار ترسیده بود، ازاینرو آن را خواند و بعد فرار کرد. وقتی برای بازدید از دیوار چین رفته بودیم، پلیس عکس بنیانگذار فالونگونگ را روی زمین انداخت و به توریستها امر کرد از روی آن رد شوند. هر کسی امتناع میکرد، دستگیر میشد. آنها بوضوح میدانستند که افراد فالونگونگ که از «حقیقت، نیکخواهی و بردباری» پیروی میکنند برخلاف وجدان خود بر روی آن پا نمیگذارند. آنها از چنین روش خائنانهای استفاده کردند تا افراد فالونگونگ را بازداشت کنند. یکی از همکلاسیهایم از شهر داچینگ، استان هلیونگجیانگ، به خاطر تمرین فالونگونگ به ده سال زندان محکوم شد، و هنوز هم در زندان است.»
پس از اینکه او ماجرایش را گفت، به من یادآوری کرد: «مراقب باش مرد. حالا به چین برنگرد زیرا آنها دستگیرت میکنند. این حقیقت دارد. پلیس آنجا دیگر یک ذره هم خوب نیست. من درباره تمرین شما میدانم و قبلاً جوآن فالون را خواندهام.»
یکی دیگر از آنها با احتیاط به من گفت: «برخی از مردم نظرات منفی نسبت به معلم شما دارند، و من نمیدانم که آیا این درست است یا نه. میخواهم نظر تو را در مورد معلمتان بشنوم.» پاسخ دادم: «در حقیقت، اینطور که آنها میگویند نیست» معلممان به ما گفتهاند:
«در حقیقت من به مردم آموزش میدهم که با حقیقت، نیکخواهی، و بردباری به عنوان اصول راهنما، خود را اداره کنند. بنابراین طبیعتاً من نیز الگویی برای آنها هستم.» ("برخی از افکارم"، نکات لازم برای پیشرفت بیشتر ۲)
آنها پیش از اینکه بروند به من گفتند: «ما به شما باور داریم و از شما حمایت میکنیم. شما افرادِ فالونگونگ، عالی هستید، مانند گاندی.» سپس خداحافظی کردند و از هم جدا شدیم.