در جوان فالون، استاد به ما یاد میدهد:
"تا وقتی شین شینگ خود را رشد دهید، قادر خواهید بود بر آنها غلبه کنید – مگر اینکه نخواهید بر آنها غلبه کنید. اگر بخواهید بر آنها غلبه کنید، میتوانید." (جوآن فالون، سخنرانی ۴)
من به این درک رسیدهام که صحبت استاد مطلقاً درست است.
من تمرینکنندهی مسنی را میشناختم که از زمان ۲۰ جولای ۱۹۹۹ با کارمای بیماری دچار مشکل شده بود. به خاطر وابستگی او به ترس، خانوادهاش او را به بیمارستان فرستادند. در راه بسمت بیمارستان، او هنوز قادر به راه رفتن بود. بعداً، او به بیهوشی عمیق فرو رفت. وقتی تمرینکنندگان درباره وضعیت او فهمیدند، به بیمارستان رفتند و افکار درست فرستادند تا به پاک کردن مداخلاتی که بر او اثر میگذاشتند، کمک کنند. یک ساعت بعد، او هشیاری خودش را به دست آورد. با وجود این، چند روز بعد، از دنیا رفت. بعدا از طریق خانواده او مطلع شدیم که او قبل از مرگش خودش را برای رفتن آماده کرده بود و کارهایش را سر و سامان بخشیده بود.
تمرینکننده دیگری هم وجود داشت که تجربهی مشابهی داشت. تنها تفاوت در این بود که این تمرینکننده یک فکر درست داشت، "مهم نیست چه اتفاقی میافتد، من باید راه خودم را با استاد تا آخرین روز اصلاح-فا تا خود انتها بروم." او حتی وقتی زندگیاش چندین بار در خطرات بزرگی بود، توانست که از آنها عبور کند.
یک روز، وقتی داشتم "آموزش فا در کنفرانس فای غرب امریکا" را مطالعه میکردم، " این را فهمیدم که عامل تعیین کننده برای زندگی یک شخص، خودآگاه اصلی او است، نه فشار خون فرد، نه ضربان، نه سیستم تنفسیاش آنطور که علم مدرن باور دارد. در حقیقت، علم مدرن هم یک سیستم باوری است. اینکه شخص در این مورد به فا باور داشته باشد یا به علم مدرن، موضوعی از "تمرین کردن فقط در یک راه تزکیه" است.
با درنظرگرفتن تمرینکنندهای که از دنیا رفت، من فکر میکنم که مهم نیست که چقدر سخت استاد برای نیرو بخشیدن به او تلاش کند یا همتمرینکنندگان به او پشتیبانی دهند، این خود او بود که انتخاب کرد که چگونه راهش را به پایان ببرد. این دلیل آن است که چرا او از دنیا رفت.
در طی مسیر تزکیهام، فهمیدم که وقتی با سختی یا آزمایشی روبرو میشوم، این بستگی به من دارد که میخواهم با آن چه کنم. به خاطر میآورم که یکبار تضادی با یک همتمرینکننده داشتم. در آن زمان، نمیتوانستم فکرم را درباره اینکه آن تمرینکننده چقدر بد بود، متوقف کنم. به هرحال، میدانستم که این من نیستم که به آن چیزهای منفی فکر میکنم، پس من آن افکار را نفی کردم. ناگهان، به دیدن وابستگی عمیقی از خودخواهیام رسیدم. بعد از آن، آن افکار بد ناپدید شدند. در طی مسیر تزکیهمان، اگر ما در فا استوار و ثابت قدم باشیم، میتوانیم بر هرگونه سختیای یا محنتی غلبه کنیم مهم نیست که چقدر آنها بزرگ به نظر میرسند. البته، ما باید بطور مرتب فا را مطالعه کنیم و به درون خودمان نگاه کنیم تا مطمئن شویم این موضوع اتفاق میافتد.
در جوآن فالون، استاد میگوید:
"وقتی تحمل کردن آن سخت است، میتوانی آن را تحمل کنی. وقتی انجام آن سخت است، میتوانی آن را انجام دهی. و واقعاً اینگونه است. بعد از اینکه به خانههایتان بازگشتید، ممکن است بخواهید آن را امتحان کنید. وقتی در حال گذر از رنجی وحشتناک یا وضعیتی بحرانی هستید، این را امتحان کنید. وقتی تحمل آن سخت است، سعی کنید آن را تحمل کنید. وقتی به نظر میرسد انجام آن غیرممکن یا سخت باشد، امتحان کنید و ببینید میتوانید چه کار کنید. و وقتی واقعاً بتوانید آن را انجام دهید، درست مثل آن مسافر خسته و فرسوده، "سایهی درختان بید، غنچهی گلها، محلی که سرم را روی آن بگذارم" را خواهید دید! " (جوآن فالون، سخنرانی نهم)
من این مقاله را نوشتم به خاطر اینکه خودم و همتمرینکنندگان را وقتی که در میان سختیها یا آزمایشات هستیم، تشویق کنم. حتی وقتی ما درباره اصول فا روشن نیستیم، یا نمیتوانیم چیز اشتباهی را در مورد خودمان پیدا کنیم، باید ایمان داشته باشیم که میتوانیم بر هر سختیای غلبه کنیم، اگر واقعاً باور داریم که این بسته به ما است که آیا میخواهیم که از آن سختیها عبور کنیم یا نه.