نام: (赵飞) جائو فی
جنسیت: مرد
سن: ۵۴
محل سکونت: آپارتمان کارخانه ماشینآلات سنگین، انجمن لانگوان، خیابان جانگچیان، ناحیه جینجو، شهر دالیان
شغل: کارگر سابق کارخانه ماشینآلات سنگین
تاریخ مرگ: ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱
تاریخ آخرین بازداشت: تابستان ۲۰۰۷
آخرین مکان توقیف: (马三家劳教所) اردوگاه کار اجباری ماسانجیا
شهر: شنیانگ
استان: لیائونینگ
آزارهای متحمل شده: شوک الکتریکی، محرومیت از خواب، حبس انفرادی، کار اجباری، جلسات شستشوی مغزی، محکومیت غیرقانونی، ضرب و شتم، آویزان نگه داشتن، ضبط اموال منزل، توقیف
تمرینکنندهی فالون گونگ، آقای جائو فی
(Minghui.org) تمرینکنندهی فالون گونگ، آقای "جائو فی"، از شهر دالیان، استان لیائونینگ، سه بار به کار اجباری محکوم شد، پنج بار توقیف و یک بار به مرکز شستشوی مغزی فرستاده شد. در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا به شدت شکنجه شد تا آنجا که زندگیاش با خطر قریبالوقوع روبرو بود. بعد از اینکه به خانه بازگشت، افسران حزب کمونیست چین (حکچ) دائماً برای او مزاحمت ایجاد میکردند. همچنین در سپتامبر ۲۰۱۰ چندین بار به دادگاه احضار شد. به منظور اجتناب از شکنجه بیشتر، مجبور شد که خانه خود را ترک کند. پس از بیش از ده سال شکنجه و آزار و توقیف، وی در تاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ در سن ۵۴ سالگی در گذشت.
همسر او خانم "هی چونیان" نیز به خاطر عقایدش چندین بار توقیف شده است. او بر اثر شکنجهی شدید، دچار فروپاشی روانی شد که این وضع نزدیک به ده سال ادامه داشته است. هر بار که آقای جائو بازداشت و توقیف میشد، وضع سلامت خانم "هی" وخیمتر میشد. او قادر به خارج شدن از تخت خود نبود، نمیتوانست چیزی بخورد و کلمات نامربوطی بر زبان میآورد. فرزند آنها، "جائو یوان"، وقتی آزار و شکنجه فالون گونگ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ آغاز شد هنوز به دبستان میرفت. او شاهد بازداشت والدین خود و ضبط اموال منزل بود. علاوه بر اینها، همکلاسیها و معلمانی که حقیقت را درباره فالون گونگ نمیدانستند با او رفتاری تبعیضآمیز داشتند، مکرراً در مدرسه به او دشنام داده و او را کتک میزدند. جائو یوان که از سنین پایین متحمل این آزارهای ناعادلانه شده بود از نظر روانی آسیب دید. او از پسربچهای که مهربان و باهوش بود و سخت درس میخواند به فردی تبدیل شد که وقتی از مدرسه به خانه بازمیگشت به والدین خود حمله میکرد. در طول چند سال گذشته رفتار او بدتر شده است.
محکوم شدن به کار اجباری پس از درخواست برای حق تمرین کردن فالون گونگ
آقای جائو و همسرش در ۲۴ ژوئیه ۱۹۹۹، که آزار و شکنجه فالون گونگ آغاز شده بود، مطابق معمول یک ضبط صوت و یک بنر فالون دافا به محل تمرین منطقه خود بردند. خانم هی یک آگهی حزب کمونیست چین مبنی بر اعلام ممنوعیت فالون گونگ را پاره کرد. در نتیجه، پلیس مرکز جانچیان این زوج را بازداشت کردند. آقای جائو و خانم هی بهترتیب ۱۵ و ۲۵ روز در زندان نگه داشته شدند.
در اواخر سپتامبر ۱۹۹۹، آقای جائو به منظور درخواست برای حق تمرین فالون گونگ به پکن رفت. در راه، فردی که در قطار کنار او نشسته بود او را به پلیس گزارش داد زیرا او در حال خواندن کتابهای فالون گونگ بود. پلیس راهآهن در ایستگاهی در نزدیکی پکن او را بازداشت کرد. آنها او را به لولهی شوفاژ بستند و آنقدر او را زدند که از هوش رفت. سپس بر روی او آب سرد ریختند تا به هوش آید. با مرکز پلیس جینجو جانچیان واقع در دالیان تماس گرفتند و دستور دادند که برای تحویل گرفتن او بیایند. در دالیان، آقای جائو ۱۵ روز در بازداشت به سر برد.
در ۲ نوامبر ۱۹۹۹ مأموران مرکز پلیس جانچیان مجدداً آقای جائو را دستگیر و او را به مرکز بازداشت بردند. اموال منزل وی نیز ضبط شدند. او به یک سال کار اجباری محکوم و در اردوگاه کار اجباری دالیان نگه داشته شد. او در آنجا متحمل ضرب و شتم، حبس در سلول انفرادی و گذراندن جلسات شستشوی مغزی شد. او از "تبدیل" شدن امتناع کرد. وقتی نگهبانان دریافتند که نمیتوانند آقای جائو را "تبدیل" کنند، او را شدیدتر شکنجه کرده و وادار به انجام کارهای شاق و سنگین کردند. وی هر روز مجبور به حمل ۶۰۰ بسته کلوچه بخارپز (که هر بسته در حدود ۵۰ کیلوگرم وزن داشت) و بستهبندی کردن ۴۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ آجر بود. او مجبور بود که ۱۲ ساعت در روز با چرخدستی آجرها را حمل کرده و تحویل دهد. در پایان روز، دستانش ورم میکردند و قادر به خم کردن انگشتانش نبود. چهار زندانی او را تحت مراقب داشتند. اگر نمیتواست کار مقرر شده را تمام کند او را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. دورهی محکومیت آقای جائو به طور غیر قانونی دو بار و هر بار به مدت دو ماه افزایش داده شد.
در آوریل سال ۲۰۰۱ در همه جای بدن آقای جائو آثار زخم هویدا بود. مجبور بود برای جذب چرک و خونی که از زخمها تراوش میکرد از دستمال توالت استفاده کند. با این حال، چند لایه دستمال هم موثر واقع نمیشد. زندانیانی که او را تحت نظر داشتند وضعیت وی را به سرپرست گروه گزارش کردند. سپس وی آزاد شد.
محکوم شدن به کار اجباری برای دومین بار
در آوریل سال ۲۰۰۲، آقای جائو برای دومین بار به کار اجباری محکوم شد. در آن زمان، برای هر مرکز پلیس سهمیهای معین شده بود که چه تعداد تمرینکننده باید به کار اجباری محکوم شوند. سرپرست "فو کایچنگ" و افسران مرکز پلیس جینجو جانچیان، به زور وارد منزل آقای جائو شدند و اموال منزل او را ضبط کردند. هیچ چیزی در منزل آنها از گزند در امان نماند، شامل آن چیزهایی که آقای جائو و همسرش برای گذران زندگی میفروختند. پلیس نتوانست برای بهاصطلاح "مدرک"، چیزی بجز کتابهای فالون گونگ پیدا کند. آنها هر دوی این زن و شوهر را بازداشت کردند و چندین جعبه از لوازم روزانهی آنان را که برای گذران زندگی میفروختند، شامل نوارکاست آوازهای محبوب، نوارهای خالی و اسباببازی، سرقت کردند. یکی از پلیسها حتی حولهی خانم هی را نیز با خود برد.
آقای جائو فی به یک سال کار اجباری محکوم شد. اما خانم هی به علت خونریزی شدید، دو روز بعد آزاد شد.
محکوم شدن به کار اجباری برای سومین بار و شکنجه شدید
در تابستان سال ۲۰۰۷، آقای جائو به عنوان نگهبانی در یک کارخانه مواد غذایی در شیشان، منطقه توسعه دالیان کار میکرد. او اغلب برای رانندگانی که برای تحویل گرفتن محصولات شرکت به آنجا میرفتند حقیقت را روشن کرده و به آنها نُه شرح و تفسیر بر حزب کمونیست را میداد. همکار او که تبلیغات حزب کمونیست چین درباره فالون گونگ را باور کرده بود گزارش او را به پلیس داد. در نتیجه، مأموران مرکز پلیس خیابان هوانگهی او را دستگیر کردند و به مرکز بازداشت منطقه توسعه دالیان فرستادند. وی اندکی بعد به مرکز بازپروری معتادان و شستشوی مغزی دالیان فرستاده شد. در آنجا، او به گفتن حقیقت درباره فالون گونگ به مردم ادامه داد، اعتراض خود را نسبت به شکنجه اعلام کرد و از امضای ندامتنامه خودداری نمود. او همچنین فریاد زد، "فالون دافا خوب است".
آقای جائو در ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۷ به اردوگاه کار اجباری ماسانجیا منتقل شد.
بازآفرینی شکنجه: شوک الکتریکی
در اردوگاه کار اجباری، در اوایل اکتبر ۲۰۰۷، آقای جائو برای اعلام اعتراض نسبت به شکنجه، در سالن غذاخوری بلند فریاد زد، "فالون دافا خوب است". سپس سرپرست گروه، گائو فنگکای، او را در یک سلول کوچک زندانی و شکنجه کرد. آنها او را به مدت ۱۵ شبانهروز با دستبند به صندلی آهنی بستند. از باتوم الکتریکی برای اعمال شوک و ضرب و شتم او استفاده کردند. در نتیجه، پاهای آقای جائو بیحس شده و قسمت پایین بدن وی فلج شد. از آنجا که آقای جائو قادر به راه رفتن نبود نگهبانان به تبهکاران زندانی اعلام کردند که در وقتهای غذا، او را تا سالن غذاخوری بکشانند. زندانیان، آقای جائو را کتک زده و او را چنان محکم روی زمین میکشاندند که پاهای او به طور بدی از شکل افتادند و خونریزی بسیاری داشتند.
روزی، هنگامی که آقای جائو از هوش رفت، گائو فنگکای فکر کرد که او تظاهر میکند و با باتومهای الکتریکی به قسمت کشاله ران او ضربه زد. وقتی آقای جائو در حال مرگ بود، او را برای درمان اضطراری به بیمارستان دانشکده پزشکی شنیانگ بردند. معاینات نشان میداد که او مبتلا به کمخونی توسعهنیافته و یا سرطان خون است. هزینههای درمانی هزاران یوان در روز بود. افسران اردوگاه کار اجباری ماسانجیا کوشیدند تا بار مالی این هزینهها را به خانوادهی آقای جائو تحمیل کنند. وقتی دریافتند که همسر و فرزند آقای جائو هر دو دچار فروپاشی روانی شده بودند و هیچ منبع درآمدی نداشتند، هر روز تماسهای متعددی با مأموران انجمن محلی برقرار میکردند و از آنها درخواست میکردند که آقای جائو را تحویل بگیرند. گائو فنگکای به مأمورانی که برای تحویل گرفتن آقای جائو آمده بودند گفت، "روزهای آخر زندگی اوست".
در این زمان آقای جائو در لب مرگ قرار داشت و کاملاً لاغر شده بود. در سراسر بدن خود زخمهای ناشی از سوختگی داشت که خون و چرک از آنها تراوش میکرد. بزرگترین زخم در دنبالچه (انتهای ستون فقرات) او قرار داشت – پوست و گوشت این قسمت از بین رفته بود و استخوان نمایان و بدون پوشش بود. منطقه عفونی به اندازه یک گردو بود.
کل خانواده آقای جائو توانایی کار کردن را از دست دادند و مجبور بودند برای گذران زندگی به درآمد تأمینی ناچیز تکیه کنند. حتی با وجود اینکه این خانواده در چنین وضع دشواری قرار داشت، مأموران حزب کمونیست چین هنوز پیوسته برای آنها ایجاد مزاحمت میکردند. آقای جائو نیز در سپتامبر ۲۰۱۱ از دادگاه چندین تماس متوالی دریافت کرد که به او دستور میداد در زمان مقرر برای دریافت احضاریه به آنجا برود و در غیر اینصورت آنها "اقدام" خواهند کرد. آقای جائو، که هماکنون فلج شده بود، مجبور به ترک خانه و تحمل سختی یک سفر دردناک میشد. بعد از رنج بردن از چنین آزار و شکنجهی شدیدی به مدت بیش از ده سال، آقای جائو حدود ساعت ۶ بعد از ظهر ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ در سن ۵۴ سالگی درگذشت.