(Minghui.org) لائو لی، یک تمرینکنندهی فالون گونگ از استان هنان، پس از یک تصادف اتومبیل درگذشت. اگرچه با یک ماشین تصادف کرده بود، اما نه صدمه دیده بود و نه احساس درد داشت. با این حال، نگران بود و میخواست که پزشکی او را معاینه کند.
او در ناحیهای در شرق شهر تصادف کرد و برای رسیدن به بیمارستانی در غرب شهر، تمام مسیر شرق تا غرب را طی کرد، اما پزشکان آنجا گفتند که دستگاههایشان دچار نقصی شده و نمیتوانند او را معاینه کنند. آقای لائو اصرار کرد تا اینکه در انتها پزشکی او را معاینه کرد و گفت که دچار یک شکستگی شده است. به محض اینکه آقای لائو چنین چیزی را شنید از شدت درد شروع به فریاد کشیدن کرد.
همتمرینکنندگانی که در این باره شنیدند به ملاقات او رفتند. آنها تجربیات خود را با او در میان گذاشتند و یادآوری کردند که خود را مانند یک تمرینکننده اداره کند. آقای لائو در نهایت به این درک روشن شد که یک تمرینکننده است و توسط استاد محافظت میشود. اما از آنجا که دوباره و دوباره در لحظات حياتي افکار نادرستی داشت، وضعیتش پیچیدهتر شد و پس از چند روز درگذشت.
در منطقهی ما خانم تمرینکنندهای بود که از وسیلهی نقلیهی برقی کوچک یکی از تمرینکنندگان به پایین افتاد. پس از اینکه بلند شد احساس کرد حالش کاملاً خوب است. بهطور عادی راه رفت، دردی نداشت و توانست مدیتیشنِ نشسته را در وضعیت لوتوس کامل انجام دهد. اما هنگامی که به خانه بازگشت و جریان را برای خانوادهاش تعریف کرد آنها اصرار کردند که باید معاینه شود. او کمی مردد شد. بنابراین نزد پزشک رفتند و پزشک تشخیص داد که پای او شکسته است. پس از آن متوجه اشتباه خود شد و خواست که از بیمارستان به خانه بازگردد، اما خانوادهاش به او اجازه ندادند. در پایان زمينگير شد و حتی تا به امروز هنوز نمیتواند بهطور عادی راه برود.
استاد بیان کردند، "ما میگوییم که یک پیامد خوب یا بد از یک فکرِ آنی میآید. تفاوت در یک فکر، به نتایج مختلفی منجر میشود." (جوآن فالون) آنچه برای این دو تمرینکننده اتفاق افتاد قابل تأمل است.
از آنجایی که تمرینکننده هستیم، استاد برای ما بهترین مسیر تزکیه را نظم و ترتیب دادهاند. استاد همیشه مراقب ما هستند و در طی مسیر به ما تذکراتی میدهند و مقدار عظیمی از کارمای ما را از بین بردهاند. تا زمانی که خودمان را مانند يک تمرینکنندهی واقعی اداره کنیم، براستی استاد از ما مراقبت میکنند. حوادثی مانند این به دفعات بسیار زیادی اتفاق افتادهاند و بسیاری از آنها حتی شدیدتر بودهاند، اما چون مریدان افکاری درست داشتند، خودشان را مانند يک تزکیهکننده اداره کردند و استانداردهای شینشینگ را در نظر گرفتند، در نهایت حال همگی خوب بود و مشکلی برای آنان پیش نیامد. اهمیتی ندارد که رنجها و آزمونها چقدر بزرگ هستند، استاد همیشه از مریدان خود محفاظت میکنند و کارمای آنان از بین میبرند. در بسیاری از موارد، این حوادث صرفاً یک آزمون نیستند بلکه در واقع به این منظور هستند که مریدان شینشینگ خود را بهبود بخشند و سطح خود را بالا ببرند.
خانم تمرینکنندهای در منطقهی ما با ماشینی تصادف کرد و بیش از ده متر دورتر به روی زمین افتاد. بلافاصله از هوش رفت. اما وقتی به هوش آمد چندین بار تکرار کرد که حالش خوب است و به راننده گفت که میتواند برود. او گفت خوبم و به راستی خوب بود. ابداً هیچ جراحتی نداشت و بعد از آن هم هیچ مشکلی برای او پیش نیامد. آن نتیجهی افکار درست یک تمرینکننده بود.
در واقع، استاد در جوآن فالون به روشنی به ما گفتهاند که در هنگام مواجه شدن با چنین موقعیتهایی باید چه کار کنیم. استاد دربارهی خانم تمرینکنندهای که بالای ۵۰ سال داشت گفتند:
"وقتی که در حین عبور از خیابان بودند، ماشینی به سرعت رد شد و آینهی بغل ماشین به لباس خانم مسن گیر کرد. با لباس او که به ماشین گیر کرده بود ماشین بیش از ده متر او را روی زمین کشاند."
"آن تمرینکننده به آرامی از زمین بلند شد و گفت، 'من خوبم، میتوانید بروید.' او گرد و خاک لباسش را تکان داد، دست شوهرش را گرفت و آنجا را ترک کرد."
او سعی نکرد که ببیند آیا صدمه دیده است یا نه. فقط به این فکر میکرد که به کلاس سخنرانی استاد برود. او حتی یک تمرینکنندهی جدید بود. از سوی دیگر، ما سالهای بسیار زیادی است که تزکیه کردهایم پس چرا در لحظات حياتي افکار درست نداریم؟ این نشان میدهد که خیلی محکم و استوار تزکیه نمیکنیم. در نهایت آن موضوعی است دربارهی اینکه آیا فرد به استاد و فا باور دارد یا نه.
در موقعیتهای معمولی سخت است که چنین چیزی را درک کنیم اما در لحظات بحرانی، ذهنیت بشری میتواند غلبه کرده و شخص احساس ترس کند. از آنجا که ذهنیت بشری تحت تأثیر قرار میگیرد پس آن شخص موجودی بشری است و پیامدهای آن هم پیامدهایی بشری هستند. با این حال استاد نیکخواه هستند و به ما فرصتهایی میدهند تا برگردیم. اما فرصتهای بیپایانی وجود ندارد، اگر کسی دربارهی این مسئله دوباره و دوباره روشن نشود راهی برای فرار از چنین پیامدهایی وجود نخواهد داشت.
مطالب بالا صرفاً درکهای شخصی من هستند. لطفاً اگر چیز نادرستی وجود دارد به آن اشاره کنید.