(Minghui.org)
ادامه از:
http://fa.minghui.org/index.php/html/articles/1597.html
طبق آموزشهای فالون دافا یک تمرینکننده باید در اجتماع مردم عادی شینشینگ خود را ترفیع داده و وابستگیهایش را رها کند. همۀ مردم، بدون توجه به جنس، نژاد، سن یا موقعیت اجتماعی خود، میتوانند فالون دافا را تمرین کنند.
تمرینکنندگان همانند یک عضو از اجتماع، شغل، خانواده، دوستان و خویشاوندان خود را دارند. چنین محیطهایی فرصتهای تزکیه را فراهم میکنند.
۱.یکی از مسئولین دولت پس از اینکه همسرش تمرینکننده شد رشوه قبول نمیکند
در اینجا شرح یک تجربۀ شخصی از هوئیجون ذکر شده:
"در سال ۱۹۹۲ بازنشسته شدم و تمرین فالون گونگ را در سال ۱۹۹۴ شروع کردم. همانطور که کتاب جوآن فالون را بارها و بارها مطالعه میکردم، بهتدریج فهمیدم شخصی که از استاندارد اخلاقی بالایی برخوردار است، سالم و رها از بیماری خواهد بود."
"پس از یادگرفتن این روش، بهدنبال سودهای جزئی درآمد کارخانهمان نبودم و همۀ چیزهایی را که قبلاً از کارخانه به خانه برده بودم، به آنجا برگرداندم. همچنین به همکارانم گفتم وقتی فالون دافا به ما میآموزد که شخص خوبی باشیم دیگر نمیتوانم چنین کارهایی را انجام بدهم."
"شوهرم یک مسئول عالیرتبه در دانشگاه است و بیشتر اوقات هدیههایی به او داده میشد. فکر میکرد این کار امری عادی و طبیعی است. اما من اینطور فکر نمیکردم. یک بار خانمی مسن به او یک مرغ زنده داد. شوهرم به او گفت که همسرم یک تزکیهکننده است و جان حیوان زندهای را نمیگیرد. خانم مسن به منزل برگشت و مرغ را سر برید و دوباره آمادهاش کرد. هدیه را نپذیرفتم و به او گفتم دیگر چنین کارهایی را انجام ندهد. برای شوهرم بهتر بود که بیشتر کارهای خوب را بدون دریافت هدیه برای دیگران انجام بدهد."
"وقتی معلمی به شوهرم یک پتوی پشمی هدیه داد، پیشنهاد کردم قبول نکند. ابتدا کمی ناراحت شد، اما سرانجام آن را به معلم پس داد."
"یکبار، فردی دو جعبه سیب برای دیدنمان آورد، ترغیبش کردم آنها را برگرداند. کمی پس از آن یک معلم هدیهای برای شوهرم آورد و از او خواست که به فرزند خویشاوندش کمک کند که در امتحان ورودی دانشگاه قبول شود. به او گفتم نیازی نیست آن کار را انجام دهد. اگر آن دانشآموز شرایط لازم را داشته باشد، خواهد توانست بدون پرداخت رشوه به کسی وارد دانشگاه شود. ما باید در کارهایمان روراست و باوقار باشیم."
۲. دو معلم تجربههایشان از تمرین فالون دافا را به اشتراک میگذارند
خانمی که بیمار بود پس از یاد گرفتن تمرین فالون دافا بهبود یافت و شوهرش اعتیاد به الکل را ترک کرد. این خانم داستانش را شرح میدهد:
"هر دوی ما در دانشگاه تدریس میکنیم. شوهرم شراب را به اندازۀ زندگیاش دوست داشت و گاهی بعد از نوشیدن الکل خلق و خوی بدی پیدا میکرد و من و فرزندمان را وحشیانه کتک میزد. علاوه بر آن، من ضعیف بودم و نمیتوانستم بهراحتی بخوابم. در آن زمان از نظر جسمی و ذهنی رنج بسیاری میکشیدم."
"در سال ۱۹۹۴، شوهرم تمرین فالون دافا را شروع کرد و مرا تشویق کرد تا به او بپیوندم. او یکی از حرکات تمرین، نگه داشتن چرخ قانون را به من نشان داد. تمرین را شروع نکردم زیرا فکر میکردم که نمیتوانم برای مدت طولانی دستهایم را در آن وضعیت نگه دارم. در سال ۱۹۹۵، شخصی از دانشگاه به منزلمان آمد تا از شوهرم دعوت کند که در تمرینهای گروهی شرکت کند. آن روز شوهرم در منزل نبود، بنابراین من به محل تمرین رفتم تا نگاهی بیندازم."
"پس از آن، هر روز بعد از ناهار نیمساعت تمرینها را با آنها انجام میدادم. سه ماه بعد، همکار دیگری از من پرسید، "چرا دیگر لباس گرم نمیپوشی؟" متوجه شدم که در گذشته این برایم غیرممکن بود. از آنجا که بیمار بودم، همیشه لباس زیادی میپوشیدم و از بیماریام رنج میبردم. پس از تدریس در دانشگاه میبایست در منزل روی کاناپه دراز کشیده و استراحت میکردم. اما حالا احساس سبکی زیادی دارم. میخواستم در خیابان فریاد بزنم، "فالون دافا خوب است! فالون دافا به من زندگی جدیدی بخشیده است!" وقتی شوهرم تمرین را شروع کرد، نوشیدن الکل و کشیدن سیگار را کنار گذاشت و یاد گرفت که چطور از من و فرزندمان مراقبت کند."
"بعد از انجام تمرینها، بدنم قویتر شده بود و میتوانستم هر روز بدون احساس خستگی در شش کلاس تدریس کنم. همچنین با دانشجویانم با مهربانی رفتار میکردم. یکبار، تعداد زیادی از دانشجویان پس از اهدای خون ضعف کرده بودند. در زمان استراحت بین کلاسها، به منزل برگشتم و تعدادی تخممرغ پختم و به هر دانشجو یکی دادم."
"یکبار پدر یکی از دانشجویان به امید اینکه به پسرش در قبولی در امتحانها کمک کنم، یک ساک هدیه داد. به او گفتم که هدیهها را قبول نمیکنم، اما تا حد امکان تلاش میکنم که هر کمکی از دستم بر بیاید برای پسرش ارائه دهم و بعد از مدرسه بهطور رایگان به او آموزش خصوصی بدهم."
"روزی دیگر پنج دانشجو میخواستند بعد از کلاس برای آنها تدریس خصوصی داشته باشم و میزان دستمزدم را پرسیدند. بعد از اینکه گفتم رایگان به آنها کمک خواهم کرد، فکر کردند شوخی میکنم. به آنها گفتم تنها هدفم کمک به آنها است تا نمرۀ بهتری کسب کنند.
"بالاخره به ۲۰ دانشجو تدریس خصوصی کردم و در پایان از پذیرفتن دستمزد خودداری کردم. مقدار زیادی هدیه به منزلم آوردند، اما آنها را قبول نکردم. با خواهش و دلیل خواستند آنها را بگیرم، سرانجام کوتاه آمدند و فهمیدند که دستمزد مرا فقط با سخت درس خواندن میتوانند بپردازند."
"تدریس کردن من نزد مافوقم، همکاران و دانشجویان به رسمیت شناخته شد. بهعنوان یک معلم نمونه انتخاب شدم و جایزه آموزش عالی را کسب کردم. در اینجا از فالون دافا و استاد برای زندگی دوبارهای که به من بخشیدند تشکر میکنم."
۳. پس از تمرین فالون دافا، از تمام گله و شکایتها رها شدم
شیائو شیا صاحب یک سالن زیبایی است، و کسب و کارش پس از انجام دادن تمرین فالون دافا بیشتر و بیشتر رونق گرفته است. او میگوید: "بعد از اینکه شوهرم نوشیدن [الکل] و سیگار کشیدن را ترک کرد، سالمتر شد و دیگران را در اولویت قرار میداد، ابتدا فکر میکردم با کسی سر و سری دارد. تا اینکه، یک روز صبح زود، تعقیبش کردم ببینم کجا میرود. او به یک محل تمرین رفت، در آن مکان افراد زیادی را دیدم که درحال انجام تمرینهای فالون گونگ بودند."
"تصمیم گرفتم به شوهرم بپیوندم و تمرین را شروع کنم. اگر فالون دافا را تمرین نکرده بودم، ازدواج ما مدتها قبل خاتمه یافته بود. یکبار، در یک جشن سال نوی چینی بهخاطر مسائلی مربوط به پول و خانه با یکی از اعضای خانوادۀ شوهرم درحال بحث بودم. شوهرم تا حد جنون عصبانی شد و میز را با همۀ غذای روی آن برگرداند. دوباره یک مشاجره شدید دربارۀ خانه کردیم، شوهرم تهدیدمان کرد که همه چیز را منفجر میکند طوری که هیچیک از ما نتوانیم در آنجا زندگی کنیم. پس از تمرین فالون دافا، فهمیدم که نباید همانطور که قبلاً رفتار میکردم برای چنین چیزهایی دعوا کنم. درعوض باید آرام باشم و نگران از دست دادن هیچ چیزی نباشم. سپس از مادرشوهر و خواهرشوهرم عذرخواهی کردم و از آنها خواستم که مرا ببخشند. روابطم با شوهرم نیز هماهنگتر شد. مادرشوهر و خواهرشوهرم پس از مشاهدۀ این تغییرات بزرگ در ما، فهمیدند که فالون دافا خوب است."
"وقتی مادرشوهرم از یک بیماری جدی رنج میکشید، فالون دافا را به او معرفی کردم و جوآن فالونرابرای او خواندم. او هر روز صادقانه، "فالون دافا خوب است" و "حقیقت-نیکخواهی-بردباری خوب است" را از حفظ میخواند. بهتدریج بیماریاش ناپدید شد و حالا او در سلامت کامل بهسر میسرد. مادرشوهرم حالا به دیگران میگوید، "عروسم خیلی خوب است چون فالون گونگ را تمرین میکند! بیماری من توسط دافا شفا یافت!" خواهرشوهرم نیز تمرین را شروع کرده است."
۴. اخلاق و رفتار خانمی با وابستگیهای قوی کاملاً تغییر کرده است
خانمی که در یک شرکت دولتی کار میکند حرفه آسانی دارد و نگران غذا و لباس نیست. فالون دافا چه فایدههایی میتواند برای او داشته باشد؟ داستانش اینجا گفته شده است:
"از کودکی، وابستگیهای قوی بسیاری مانند رقابت و حسادت داشتم. حدود شش ماه از شروع به کارم میگذشت که یکی از همکاران مسن ۱۰۰ یوآن از شرکت قرض گرفت. وقتی سعی کردم متقاعدش کنم که پول را برگرداند، انکار کرد که اصلاً پولی قرض گرفته است. این مرد کمی بعد به شهر دیگری منتقل شد، اما هنوز گاهگاهی به شرکت ما میآمد. من هنوز از اینکه پول را پس نداده بود ناراحت بودم، بنابراین هروقت او را میدیدم تعقیبش میکردم تا ببینم به کدام دفتر میرود. وقتی در را به روی من میبست سرش داد میزدم، به او فحش و ناسزا میگفتم. بعداً، او حتی از رئیسش خواست تا با رئیس من صحبت کند که این مسئله را حل کنند و حتی از من خواهش کرد که دوباره تعقیبش نکنم. اما من نمیتوانستم عصبانیتم را فروکش کنم."
"پس از تمرین فالون دافا، همواره با خودم در پیروی از اصل حقیقت-نیکخواهی-بردباری جدی هستم. اول دیگران را درنظر میگیرم و وقتی چیزی از دست میدهم آرام میمانم. برای مثال، وقتی شوهرم یک خانه ساخت، خواهرش دست به هر کاری زد تا خانه را از ما بگیرد. حتی پدرش قبل از اینکه بمیرد به ما گفت معتقد است که این کار او عادلانه نیست."
"بعد از اینکه پدرشوهرم درگذشت، برخی از خویشاوندان نزد خواهرشوهرم رفتند و خواستند که خانه را به ما برگرداند. در آن زمان، شش ماه بود که فالون دافا را تمرین میکردم. با اینکه بهخاطر این شرایط کمی آشفته بودم اما فراموش نکردم که یک تمرینکننده هستم. بنابراین، باید دیگران را اول درنظر میگرفتم و مطابق با اصول فا رفتار میکردم. به خویشاوندانم گفتم: "اگر خانه را پس بگیرم، خواهرشوهرم احتمالاً برای بقیه زندگیاش از من بیزار میشود. میدانم که او فقیر است و زندگی سختی داشته است. اگر بتواند خانه را نگه دارد احساس بهتری خواهد داشت." در نتیجه، جر و بحث خانواده درباره خانه بهراحتی حل شد."
همان طور که استاد بیان کردند:
"کسی که برای خوشنامیاش کاری انجام میدهد
زندگیاش سرشار از خشم و نفرت است
کسی که برای نفع شخصی در تقلا است
[درونش] سرد است، خویشاوند خود را هم نمیشناسد
کسی که برای احساسش کاری میکند
درد و رنج بسیاری برای خود درست میکند
تلخی،
جنگیدن،
او تمام عمرش کارما درست میکند."
("یک شخص صالح" از هنگیین– ترجمه ضمنی)
"بیشتر از ۱۰ سال است که فالون دافا را تمرین میکنم. تمام اعضای خانوادهام در این سالها از فالون دافا بهره بردهاند."