فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

بیدار شدن پس از خواندن سرمقاله‌ی "پخش کردن و خواندن آموزش‌های جعلی ایجاد اختلال در فا است (به همراه یادداشت استاد)"‏

21 مه 2013

(Minghui.org) پس از خواندن سرمقاله‌ی اخیر مینگهویی با عنوان "پخش کردن و خواندن آموزش‌های جعلی ایجاد اختلال در فا است (به همراه یادداشت استاد)‌‏،" از اینکه چنین مشکل جدی‌ای به وجود آمده بود شوکه شدم. یادداشت هشدارآمیز استاد مثل ضربه‌ی محکمی بر سر من فرود آمد و ناگهان مرا از سختی‌ای که در آن غرق شده بودم نجات داد. (برای سرمقاله رجوع کنید به http://fa.minghui.org/index.php/articles/item/1158.html)

با اینکه من هیچ یک از کارهای مبنی بر ایجاد اختلال در فا، که در سرمقاله ذکر شده بود، را انجام نداده بودم، اما متوجه شدم که مخاطب این هشدارها فقط آنهایی که آموزش‌های جعلی را پخش می‌کنند و می‌خوانند نیست، بلکه در مورد هر کسی که هنوز ذهنیتی بشری را حفظ کرده است نیز به‌کار می‌رود.

سرنوشت تزکیه کردن در دافا شایسته‌ی عمیق‌ترین قدرشناسی‌ها از اعماق قلب‌مان است. امیدوارم که همگی ما آنچه را که استاد به ما داده است گرامی بداریم و هرگز فردی نشویم که زمانی این اقبال بلند را داشت که فا را کسب کند اما از روی بی‌مبالاتی فرصت تزکیه را از دست داد.

باید به تمام "قلب‌های بشری" توجه کنیم

درک من این است که "قلب بشری" که استاد در یادداشت خود به آن اشاره می‌کند فراتر از قلبی است که فا را به اختلال می‌کشاند، و تمامی انواع وابستگی‌هایی که داریم را نیز شامل می‌شود.

بنابراین من خودم را از مخاطبان مورد نظر این سرمقاله مستثنی نکردم. شخصاً احساس می‌کنم که وابستگی‌های بشری بسیار زیادی وجود دارد که می‌توانند تزکیه‌کنندگان را از مسیر دور کرده و باعث شوند که تزکیه، مأموریت و مسئولیت‌هایشان را فراموش کنند. شهوت، ذهنیت خودنمایی، نفرت، ذهنیت رقابت‌جویی و حسادت فقط تعدادی از این قلب‌های بشری هستند که به آسانی می‌توانند تزکیه‌کننده را از مسیر خارج کنند.

هشدارهای استاد باعث شد که با وابستگی‌ام به شهوت با جدیت روبرو شوم

قبل از انتشار سرمقاله، مدتی طولانی بود که اسیر وابستگی‌ام به شهوت بودم. هر روز از روی بی‌فکری در اینترنت می‌گشتم و به تصاویر و ویدئوهای کثیف نگاه می‌کردم. می‌دانستم اشتباه است اما نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. سرشت اهریمنی‌ام لگام‌گسیخته شده بود و هیچ افکار درستی نداشتم.

وقتی نوشته‌ی استاد در یادداشت را خواندم، "تقریباً مرا مأیوس کرده‌اید، قادر نیستید قلب بشری‌تان را اداره کنید،" احساس کردم که استاد با من صحبت می‌کند.

استاد همچنین به ما هشدار داد، "قلب بشری شما، در هر آن، می‌تواند شما را به پایین بکشد و باعث شود که سرنوشت تزکیه کردنِ دافا را از دست بدهید."

در آن لحظه، از ته قلبم جدیت تزکیه و وحشت از دست دادن سرنوشت تزکیه کردن دافا را احساس کردم. هشدارهای استاد مثل ضربه‌ای بر سرم فرود آمد و شروع به تأمل کردم که در تمام این روزها چه کرده‌ام. دیدم که در گذر از این سختی ناتوان بوده‌ام و بدنم توسط چیزهای کریه و شیطانی کنترل می‌شده است.

ناگهان متوجه شدم که شدیداً در خطر هستم. نیروهای کهن سعی دارند به هر وسیله‌ی ممکن مرا در این سختی بزرگ به دام انداخته و نهایتاً نابود کنند.

مطالعه‌ی متمرکز فا به من کمک کرد که ریشه‌ی مشکلم را بیابم

پس از این تکان جدی، دوباره و دوباره شروع به خواندن یادداشت استاد کردم تا جایی که قادر بودم هر کلمه را به خاطر بیاورم. در طی این مطالعه‌ی فشرده نیکخواهی استاد را احساس کردم. آن عواملی که مانع از این می‌شدند که معقول باشم و ذهنی هشیار داشته باشم از بین رفتند و وقتی فا را مطالعه می‌کردم دیگر خواب‌آلوده و حواس‌پرت نبودم.

سپس درباره‌ی این فکر کردم که چرا با اینکه سال‌ها پیش تزکیه را شروع کرده‌ام، اما هنوز این همه وابستگی بشری دارم. وقتی خودم را با فا ارزیابی کردم و با دقت به درون نگاه کردم، متوجه شدم که فراموش کرده بودم تزکیه درباره‌ی چیست.

اگرچه به طور روزمره در حال تزکیه و انجام سه کار بودم، اما تزکیه‌ام به‌هیچ‌وجه محکم نبود و کارانجام دادن را با تزکیه کردن اشتباه گرفته بودم. شرکت در فعالیت‌های اعتباربخشی به فا برایم شبیه نوعی شغل شده بود. هر کاری که انجام می‌دادم در ظاهر شایسته و خوب انجام می‌شد، اما هرگز توجهی به این نداشتم که خودم را از وابستگی‌های بشری رها کنم. هنوز در تمنای آسایش در زندگی بودم و دائماً در جستجوی خوشی و لذت در دنیای بشری بودم. به خاطر اینکه کارهای زیادی انجام داده بودم از خودم راضی بودم و اغلب بهانه‌هایی پیدا می‌کردم تا از سرعتم کم کنم.

گرانبهایی و ارزش تزکیه‌ی دافا را درک نکرده و در حد نجات جانکاه و مشقت‌بار استاد عمل نمی‌کردم. اجازه داده بودم وابستگی‌ام به شهوت لگام‌گسیخته و بدتر و بدتر شود. همان اشتباه را دوباره و دوباره مرتکب شده بودم.

مدت‌ها بود که حس خارق‌العاده‌ای را که در شروع تزکیه‌ام داشتم فراموش کرده بودم. بدون قدردانیِ عمیق نسبت به فرصت ارزشمند تزکیه و نداشتن رویکردی کوشا، برای پر کردن فضای خالی در قلبم، به آن به‌اصطلاح "احساسات فوق‌العاده" در دنیای بشری روی آورده بودم. به انواع چیزهای بشری حتی هرزه‌نگاری‌ها علاقمند شده بودم. اکنون دریافته‌ام که علاقه‌ها به چیزهای بشری، موادی بودند که باید با افکار درست زدوده می‌شدند. هر چه باشد، آن قلب‌های بشری همگی وابستگی بودند.

درک دوباره‌ی ارزش فرصت تزکیه

صرف‌نظر از اینکه فرد چه تعداد سال در حال تزکیه بوده است یا چه تعداد کار برای اعتباربخشی به دافا انجام داده است، اگر نتواند به‌طور محکم خود را تزکیه کند و حفاظ خود را پایین بیاورد ممکن است در یک آن نابود شود. یک فکر می‌تواند منجر به تفاوتی عظیم شود.

عهد می‌کنم که از قلب بشری‌ام آزاد شوم. نمی‌خواهم قبل از اینکه فا دنیای بشری را اصلاح می‌کند توسط شیطان نابود شوم و نمی‌خواهم فردی باشم که زمانی در فا تزکیه می‌کرد اما از روی بی‌مبالاتی فرصت تزکیه را از دست داد.

یادداشت استاد مرا بیدار کرد و کمک کرد که بسیاری از عوامل پلید که مرا مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند را از بین ببرم. باعث شد که راه رفتن بر لبه‌ی پرتگاه عمیق را خاتمه دهم و فرصت دوباره‌ای به من داد تا خودم را نجات دهم.

می‌دانم که نمی‌توانم در یأس و ناامیدی زندگی کنم. اگر امیدم را از دست بدهم فقط اوضاع را بدتر کرده‌ام. تا زمانی که هنوز اصلاح فا ادامه دارد، تا زمانی که هنوز در این دنیا زندگی می‌کنم، هنوز فرصت‌هایی برای ارتقای خودم دارم.

سرنوشت تزکیه کردن در دافا شایسته‌ی عمیق‌ترین قدرشناسی‌ها از اعماق قلب‌مان است.