(Minghui.org) کتاب نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست تشریح میکند که چطور حزب کمونیست با دروغ و خشونت بر کشور حکومت میکند. تمام حیلههای به کار برده شده توسط حزب، در طی آزار و شکنجهی فالونگونگ فاش شده است. حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) به نگهبانان اردوگاههای کار اجباری، زندانها و مراکز شستشوی مغزی، آموزش میدهد که چگونه تمرینکنندگان فالونگونگ را مورد آزار و شکنجه قرار دهند. دورهی "تاکتیکهای فریبنده" یک دورهی الزامی در آموزشهای آنها به حساب میآید. اینجا به سه مورد از آنها اشاره شده است.
۱. تظاهر به دوستی و رفاقت
الف. برخی از نگهبانان به منظور "تبدیل" تمرینکنندگان دافا، برای آنها دارو، چای، هندوانه یا لوازم بهداشتی میآورند. دیگران روز تولد تمرینکنندگان را جشن میگیرند و حتی افرادی هستند که سعی میکنند با تمرینکنندگان دوستی نزدیکی برقرار کنند. اما تمام آنها یک نمایش است. لطفاً آنها را باور نکنید. اگر مساعدتها و امتیازات اعطایی از سوی آنها را بپذیرید، شما را تحت کنترل خود در میآورند.
ب. نگهبانان برای بیرون کشیدن اطلاعات شخصی و پی بردن به افکار درونی تمرینکنندگان، به این منظور که در آزار و شکنجه آنها را هدف قرار دهند، وانمود میکنند که "همتمرینکنندگانی از گذشته" بوده و "علاقمند به دائو" یا "علاقمند به تزکیه" هستند. آنها دربارهی مذاهب و کتابهای مدارس تزکیهی دیگر با شما صحبت میکنند. برخی نگهبانان میگویند، "من قبل از اینکه تو تمرینکننده شوی، فالونگونگ را تمرین میکردم." برخی میگویند، "آیا میتوانی به من آموزش دهی؟ میخواهم آن را یاد بگیرم." افرادی هم هستند که میگویند، "من هم به بودیسم اعتقاد دارم، پس آیا ما همتزکیهکننده نیستیم؟"
ج. نگهبانان با هدف در هم شکستن اطمینان، اعتماد بهنفس و افکار درست تمرینکنندگان، وانمود میکنند که افرادی محترم، موفق، شاد، مسئول و قوی هستند. برخی از آنها منطق کاذب ح.ک.چ را ترویج میدهند و طوری عمل میکنند که گویا همه چیز را میدانند، درحالی که چیزهایی شبیه این میگویند، "متوجه واقعیتهای این وضعیت باشید." برخی از افراد که ادعا میکنند روانشناس هستند "آزمایشهایی" را روی تمرینکنندگان انجام میدهند و اینطور نتیجهگیری میکنند که تمرینکنندگان مشکلات ذهنی دارند. برخی از آنها خلاصهای ساختگی از سوابق خود آماده میکنند، به لافزنی دربارهی خود میپردازند و توصیههایی به تمرینکنندگان میکنند. برخی وانمود به مرموز بودن میکنند و دربارهی جدیدترین شرایط صحبت میکنند؛ برخی تمرینکنندگان را تحقیر و به آنها توهین میکنند- اگر شما روستایی باشید میگویند، "روستاییها سادهلوح هستند، زیاد نمیفهمند و به راحتی فریب میخورند." اگر شهری باشید، خواهند گفت، "شهریها نازپرورده هستند و مثل گل در گلخانه میباشند." اگر تحصیلات بالایی داشته باشید، به تمسخر میگویند، "تو غیراجتماعی هستی و فقط کلی کتاب خواندهای." اگر تحصیلاتی نداشته باشید، میگویند، "افراد بیسواد، خرافاتی هستند."
د. نگهبانان برای سوء استفاده از شفقت و مهربانی تمرینکنندگان، بعضاً وانمود میکنند که افرادی ضعیف و زبون هستند. برخی از آنان میگویند، "خواهش میکنم ' تبدیل ' شو، وگرنه قادر نیستم وظیفهام را کامل کنم. آیا خوشحال میشوی که اینگونه در رنج باشم؟" برخی میگویند، "آیا نیکخواهی را تزکیه نمیکنی؟ چطور میتوانی شاهد این باشی که مورد نکوهش و انتقاد قرار بگیرم و از پاداش محروم شوم؟" برخی میگویند، "من نیاز به ' تبدیل ' شدن تو ندارم. کافی است که فقط چیزی برای من بنویسی، بهطوری که وظیفهام را به انجام رسانده باشم. این برای هر دوی ما خوب است. تو میتوانی بعد از آزادشدن دوباره تمرین کنی."
۲. نقش بازی کردن
در زندانها، اردوگاههای کار اجباری یا بازداشتگاهها، تعداد زیادی از زندانیان برای نظارت بر رفتار تمرینکنندگان گمارده میشوند و آنها را به نگهبانها گزارش میدهند. این افراد "جاسوس" یا "عوامل اطلاعاتی" نامیده میشوند. اگر به این شکل با مقامات همکاری کنند، میتوانند پاداشهای مادی دریافت کنند یا در مجازاتشان تخفیف بگیرند.
نگهبانها در دفترهایشان مینشینند و همه نوع اطلاعاتی را درخصوص تمرینکنندگان جمعآوری میکنند. سپس به محض اینکه فرصتی بهدست آورند، بازی را شروع و نقش خود را ایفا میکنند: اگر جاسوسها به آنها گفته باشند که تمرینکنندگان دلتنگ خانههایشان هستند، نگهبانان نمایشی دربارهی "خانواده" را بازی میکنند. اگر جاسوسها به آنها گفته باشند که تمرینکنندگان در وضعیت "ترس و وحشت" هستند، نمایشی از وحشت را به اجرا درمیآورند. اگر جاسوسها به آنها بگویند که تمرینکنندگان در حالت "درماندگی" هستند، نگهبانان نمایشی درباره "آسودگی" اجرا میکنند. به کلامی دیگر، نگهبانان به وابستگیهای تمرینکنندگان حمله میکنند و در ارتباط با آن وابستگیها، نقش بازی میکنند.
اینطور به نظر میآید که نگهبانان میتوانند "ذهن افراد را بخوانند،" اما در واقع اینطور نیست. آنها تمام اطلاعاتشان را از جاسوسهای زبون و فرومایه بهدست میآورند.
۳. بازی دادن
ح.ک.چ عاری از وجدان است و اکثر نگهبانانش نیز همینطور میباشند. آنها خیلی غیرقابل پیشبینی هستند و رفتارشان هر لحظه در حال تغییر است. آنها چهرههای مختلفی را در برابر ناظران، زیردستان، مجرمان، بستگان مجرمان و غیره از خود نشان میدهند.
برخی از آنان ادعا کردهاند، "زندگی تو در دستان من است. میتوانم تو را بکشم بدون اینکه هیچ کسی متوجه شود!" برخی از آنها تهدید کردهاند، "حتی اگر گزارش مرا به سازمان ملل بدهی، ترسی ندارم!" برخی دیگر فریاد برآوردهاند، "حزب کمونیست از من حمایت میکند!" افرادی نیز هستند که گفتهاند، "کدام قانون؟ من خودم قانون هستم!"
اگر فا را با دقت مطالعه کنیم و افکار درستمان را قوی کنیم، توسط تاکتیکهای فریبندهی نگهبانان گول نخواهیم خورد.