(Minghui.org) اخیراً تعداد زیادی از تمرینکنندگان فالون گونگ در شهر محل اقامتم، بهطور گروهی بازداشت شدند. این بازداشتها مربوط به بیش از ۵۰ روز پیش است. بایستی آرامش خود را حفظ کنیم، درباره کوتاهیهایمان فکر کنیم و برای یافتن دلایل بازداشت این تمرینکنندگان به درون نگاه کنیم.
دلایل آزار و اذیت
بازداشت گروهی این معنا را میدهد که نیروهای کهن پلید از شکافهای ما بهرهبرداری کردهاند. معمولاً یک چنین بازداشت گروهی وقتی روی میدهد که چند تمرینکننده تحت نظر باشند. با این وجود این تمرینکنندگان خردمندانه و هشیارانه عمل نکرده و در نتیجه بهطور ناخواسته اطلاعاتی را دربارهی تمرینکنندگان دیگر فاش کردهاند. به این شکل اهریمن توانسته است گروه بزرگتری از تمرینکنندگان را هدف قرار دهد. بازداشتها در محلهایی خاص و زمانهای مناسبی اتفاق افتادند.
چه شکافهایی در بدن کلی ما وجود دارد؟ شاید آنها ناشی از وابستگی به نفرت و عدم همکاری باشند. هنگامی که این دو وابستگی و عقیده و تصور نیرومند با هر نوع خاصی از موجود همسو شوند، آن موجودات میتوانند تأثیر بگذارند، این عقاید بشری را تقویت کنند و بدین ترتیب چرخهی فاسدی را شکل دهند.
اگر دلیل آزار و شکنجه وجود شکاف در بدن واحدمان است، مؤثرترین راه برای متلاشی کردن آزار و شکنجه شکل دادن یک بدن واحد محکم و استوار است.
چطور یک بدن واحد محکم و استوار را شکل دهیم؟ درک شخصی من این است که آن روندی است از رها کردن منیت، همکاری با دیگران، بخشیدن دیگران به خاطر تضادهای گذشته و فراموش کردن اشتباهات دیگران. وقتی تمرینکنندگان دیگر با مشکلاتی مواجهند باید جویای این باشیم که آیا به کمک ما نیاز دارند و آیا میتوانیم کمکشان کنیم.
در خصوص تمرینکنندگان بازداشت شده، نباید نگاهمان به اشتباهات و شکافهای آنها باشد. یک مرید دافا انرژی عظیمی دارد.
استاد در سخنرانی اول جوآن فالون بیان کردند: "بگذارید برایتان بگویم که در حقیقت ماده و ذهن هر دو یک چیز هستند."
یک فکر بد خوشهای از ماده سیاه است و میدان منفیِ پیرامون تمرینکنندگانی که آزار و شکنجه میشوند را تقویت میکند. بایستی با افکار درست از تمرینکنندگان بازداشت شده حمایت کنیم. حتی اگر آنها شکافهایی دارند، آن شکافها توسط فا اصلاح خواهند شد. هیچ دلیلی برای تصدیق آزار و شکنجهی شیطان وجود ندارد. باید عقاید و تصورات بشریمان را رها کنیم و از تمرینکنندگان دیگر حمایت کنیم. اگر بتوانیم با افکار درست دربارهی تمرینکنندگان بازداشت شده فکر کنیم و برای نجات آنها به خوبی با هم همکاری کنیم، چیزی را هدف قرار دادهایم که بیش از هر چیزی شیطان را میترساند.
تمرینکنندگان همگی پادشاهان و لردهای بدنهای کیهانی دوردست بودهاند. مبدأ و خصوصیات هر یک از ما متفاوت است. وقتی با یکدیگر همکاری میکنیم احتمال دارد برخی از تمرینکنندگان روی این موضوع پافشاری کنند که روش آنها درست است و به این شکل ممکن است مشاجراتی روی دهد. با این حال ما با یک هدف مشترک و برای به انجام رساندن عهد و پیمانهایمان به این دنیای بشری آمدهایم. ما جایگاه آسمانیمان را رها کرده و به این دنیای بشری آمدیم. پس، رها کردن ایدههایمان و حمایت کردن از دیگران به منظور نجات مردم، چقدر میتواند برایمان سخت باشد؟ شاید شما "بهترین ایده" را داشته باشید، اما در صورتی که میان تمرینکنندگان همکاری وجود نداشته باشد، آن بهترین ایده به واقعیت تبدیل نخواهد شد. وقتی ایدههای خود را رها کرده و با یکدیگر همکاری میکنیم باعث قویتر شدن بدن واحدمان میشویم.
دیدگاه
افکار درست ما میتواند اهریمنی را که تمرینکنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار میدهد متلاشی کند. انجام این کار اشتباه نیست. اما بیایید دربارهی چیزی فکر کنیم که واقعاً در عمل انجام میدهیم. آیا فقط برای نجات همتمرینکنندگانی که تحت آزار و شکنجه قرار گرفتهاند، افکار درست میفرستیم؟
ما برای کمک به استاد در نجات موجودات ذیشعور به اینجا آمدهایم. وقتی شیطان تمرینکنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار میدهد، بایستی حقیقت را روشن کنیم. میتوانیم حقیقت را در مقیاس وسیعی روشن کنیم، تا به این شکل مردم محلی از حقیقت دربارهی دافا آگاه شوند. هماکنون مطالب روشنگری حقیقت در دسترس خانوادههای بسیاری قرار میگیرد و این واقعاً قابل توجه است! همچنین تمرینکنندگان نامههایی را برای افراد شاغل در بخش امنیت عمومی و بخش قضایی میفرستند. به این ترتیب در مرحلهی نهاییِ اصلاح فا، فرصتی برای نجات به مردم عرضه میشود.
استاد در "آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۰" بیان کردند:
"بنابراین، وقتی در نظر بگیرید که مریدان دافا هر اندازه سخت مورد آزار و اذیت قرار بگیرند هنوز در حال پیمودن مسیر خدایی شدن هستند، و اینکه خواه زودتر یا دیرتر راهی شوند هنوز مطمئناً به کمال میرسند و برمیگردند، آیا در واقع اینطور نیست که این موجودات بشری هستند که قربانیان واقعی آزار و اذیت میباشند؟"
هر چقدر مردم بیشتری از حقیقت آگاه شوند، میدان پاک و صالح شکل گرفته شده بزرگتر خواهد شد. این میدان انرژی خالص و پاک به متلاشی شدن شیطان و کاهش آزار و شکنجه کمک خواهد کرد.
در ابتدا وقتی افکار درست میفرستادم، شیطانی را برای متلاشی شدن هدف قرار میدادم که تمرینکنندگان محلی را تحت آزار و شکنجه قرار میداد. سپس روی متلاشی کردن شیطانی تمرکز کردم که مردم عادی را برای انجام گناهانی علیه دافا کنترل میکرد.
پس از مطالعهی فای امروز، فکر کردم بایستی شیطانی را هدف قرار دهم که افراد شاغل در بخش امنیت عمومی و بخش قضایی را مورد آزار و اذیت قرار داده است. میخواهم این افراد را ترغیب کنم که با دافا سازگار و یکی شده و با تمرینکنندگان با مهربانی رفتار کنند. افرادی که در این بخشها مشغول به کارند پادشاهان کیهانهایی عظیم هستند. آنها بهعنوان نمایندهی سیستمهای کیهانیشان به دنیای بشری آمدهاند. هنگامی که به داخل سه قلمرو وارد شدند، ایمان و باوری قوی داشتند و دربارهی اصلاح فا و تمرینکنندگان دافا آگاه بودند.
استاد مراقب و نگران همهی افراد هستند. دورهی زمانی طی شده از سال ۱۹۹۹ تا کنون به این دلیل هستی داشته است که استاد متحمل فداکاریهای بسیاری شدهاند. نمیتوانیم بگذاریم نیکخواهی و فداکاری استاد بینتیجه بماند. همچنین نمیتوانیم موجودات ذیشعور را رها کنیم.
افرادی که در بخش امنیت عمومی و بخش قضایی مشغول به کار هستند، به دلیل کارمایشان، چنین پیشهای را انتخاب کردهاند. آنها منتظر ما هستند تا نجاتشان دهیم. به شعر استاد اندیشیدم، شعری با عنوان "تمام دورههای زندگی بهخاطر این زندگی بود": "تمرینکنندگان دافا در حال رنج کشیدن هستند، اما آنهایی که تباه شدهاند موجودات ذیشعورند."
زمانی که نیکخواهیام نمایان شد، این صحنه را دیدم. درحالی که به ساختمان مرتفع ادارهی امنیت عمومی نگاه میکردم، میتوانستم حس کنم که موجودات بیشماری زانو زدهاند و استدعای کمک میکنند. آنها درحالی که گریه میکردند میگفتند که چقدر منتظر مانده و به امید نجات بودهاند. هر کدام از آنها برای کمک خواستن، دستانشان را به سوی تمرینکنندگان دافا دراز کرده بودند. با دیدن این صحنه دیگر کینه یا رنجشی نداشتم. نجات، تنها چیزی بود که در ذهن داشتم.
همتمرینکنندگان، توسط رفتار مأموران شرور گیج و سردرگم نشوید. آنها توسط اهریمن کنترل میشوند. تنها وقتی آن اهریمنی را از بین ببریم که آنها را کنترل میکند میتوانیم موضوعات را بهطور بنیادی حل و فصل کنیم. بایستی آنهایی که واقعیت را نمیدانند نجات دهیم، به جای اینکه از آنها منزجر باشیم.
سررشتهی امور در دست چه کسی است؟
نبایستی به خودمان اجازه دهیم که در دام نظم و ترتیبهای اهریمن بیفتیم. ما باید نقش اول را برگزینیم و تصمیمگیرنده باشیم! اگر مطابق برنامهی زمانی که اهریمن نظم و ترتیب داده حرکت کنیم، پیشاپیش خودمان را محدود کردهایم.
داستانی در این خصوص وجود دارد که نقل میکنم: تمرینکنندهای بود که مأموران او را گرفتند و با خود بردند. تمرینکنندگان محلی فوراً تلاشهایی را در راستای نجات او شروع کردند. اما وقتی خبر بازداشت او رسید، بسیاری از تمرینکنندگان اعتقاد و اعتمادبهنفس خود را برای نجات وی، از دست دادند. آنها فکر میکردند که تلاشهایشان کارگر نبوده است. کمی بعد مطلع شدیم که آن تمرینکننده به سه سال حبس محکوم شده است. در نتیجه تمرینکنندگان بیشتری اعتمادبهنفسشان را از دست دادند و فکر کردند این توانایی را ندارند که او را نجات دهند. پس از آن، حتی شروع به مقصر دانستن یکدیگر کردند و از یکدیگر شاکی شدند.
اما گروهی از تمرینکنندگان روی فرستادن افکار درست پافشاری کردند. آنها از همان آغازِ تلاشها برای آزاد کردن آن تمرینکننده، شروع به فرستادن افکار درست کرده و آن را ادامه داده بودند. هیچ شرایطی نتوانست آنها را تحت تأثیر قرار دهد. وقتی آن تمرینکننده در حال انتقال به اردوگاه کار اجباری بود، آنها افکار درست نیرومندی فرستادند و از استاد درخواست کردند که اینطور به نظر برسد که آن تمرینکننده نشانههایی از کارمای بیماری را دارد.
هنگام انجام یک معاینهی بدنی در اردوگاه کار اجباری، مأمور پلیس با فریاد و عصبانیت گفت: "این شخص به همهی انواع بیماریها مبتلا است. آیا میخواهید با فرستادن او به اینجا ما را به دردسر بیندازید؟ فوراً او را از اینجا ببرید. ما او را نمیپذیریم."
به این شکل آن تمرینکننده را در همان روزی که حکم سه سال حبس او صادر شده بود، آزاد کردند و او به خانه بازگشت. آنچه اتفاق افتاد نشان داد کل وضعیتی که مربوط به حبس این تمرینکننده بود یک توهم و آزمایش بود. طی این روند، هر تمرینکنندهای که با این موضوع ارتباطی داشت دست به انتخابی زد. برخیها به خاطر شنیدن خبرهای بد تسلیم شدند. بعضی دیدگاهی شبیه اهریمن داشتند. برخی از ابتدا تا انتها، به متلاشی کردن اهریمن از طریق فرستادن افکار درست ادامه دادند.
بسیاری از تمرینکنندگانی که تسلیم شرایط شده بودند، احساس پشیمانی و افسوس کردند. آنهایی که روی فرستادن افکار درست پافشاری کردند، نتایج حاصل از عزم راسخ یک تمرینکننده و قدرت دافا را تجربه کردند.
افکاری درباره گرفتن وکیل
استاد در جوآن فالون بیان کردند: "سطوح مختلف فای مختلفی دارند."
قوانین و مقررات چیزی است که برای کنترل مسائل در اجتماع باید به کار گرفته شود. هماکنون وکلای بیشتر و بیشتری هستند که برای دفاع از تمرینکنندگان فالون گونگ پا پیش گذاشتهاند. همزمان با پیشرفت اصلاح فا، تعداد بیشتری از وکلا نه تنها در دادگاهها روی بیگناهی تمرینکنندگان فالون گونگ تأکید میکنند، بلکه اکنون علیه آنهایی که دست به آزار و شکنجه زدهاند شکایاتی تنظیم میکنند.
بایستی به یاد داشته باشیم که قرار است تمرینکنندگان، نقش اول را بر عهده داشته باشند. نباید بهطور تمام و کمال به وکلا تکیه کنیم. آنان قسمتی از تلاشهایمان برای آزاد کردن تمرینکنندگان هستند، اما عامل تصمیمگیرنده و سرنوشتساز نیستند.
همچنین گرفتن وکیل برای دفاع از تمرینکنندگان بازداشت شده میتواند نجات را به افراد در مشاغل قضایی عرضه کند. این برای سیستمهای قضایی محلی، سخت نیز هست، چراکه آنها عادت کردهاند که دستورات مقامات بالاترشان را به عنوان قانون در نظر بگیرند. برخی از آنها حتی هنوز فکر میکنند که بازداشت تمرینکنندگان فالون گونگ اقدامی قانونی است.
بدیهی است که دفاع یک وکیل از پروندهی یک تمرینکننده بیتأثیر نخواهد بود. بسیاری از مأموران پلیس و قضات، وقتی دربارهی مداخله و حضور وکیل در یک پرونده میشنوند، بدرفتاری با تمرینکنندگان را متوقف میکنند. برخی از آنها دادگاهها را لغو کرده، به تأخیر انداختند یا آزار و شکنجه را کاهش دادند. همزمان تمرینکنندگان محلی حقایق را در منطقهشان روشن کردند. این باعث شده است که محیط بهطور کل بهبود یابد.
نگذارید موجودات ذیشعور علیه دافا کاری انجام دهند
هنگامی که یک مأمور پلیس تمرینکنندهای را بازداشت میکند، آن مأمور کاری علیه دافا انجام داده است. به این شکل موجودات ذیشعور بیشماری که وی نمایندهی آنها است با پایان وحشتناکی مواجه خواهند شد. وقتی یک تمرینکننده به اردوگاه کار اجباری فرستاده میشود، مأمور پلیسی که در آن اردوگاه کار میکند کاری علیه دافا انجام داده است. هنگامی که یک کارمند دادگاه حکم بازداشت یک تمرینکننده را صادر میکند، وی علیه دافا کاری انجام داده است.
هنگامی که اعضای خانوادهی یک همتمرینکننده از دافا منزجر میشوند، به این علت که آن تمرینکننده مورد آزار و شکنجه قرار گرفته است، آیا آنها در خطر نیستند؟ و زمانی که آنها از سرشت اهریمنی حزب کمونیست چین آگاه نباشند، آیا آنها نیز در خطر نیستند؟
اگر بتوانیم صالح و درستکار و عاری از منیت و خودخواهی باشیم، معجزات در برابر چشمانمان ظاهر خواهند شد.