(Minghui.org) من اهل شهر پینتونگِ کشور تایوان هستم و تمرین فالون دافا را سال ۲۰۰۱ آغاز کردم. مادرشوهر ۸۰ سالهام نیز تمرینکننده است. او سهشنبهها در مکانهای توریستی اِلوانبی، بروشورهای اطلاعرسانی فالون دافا را توزیع میکند و با مردم صحبت میکند. معمولاً یک روز در هفته فروشگاه لباس فروشیام را تعطیل میکنم و او را همراهی میکنم. سوار اتوبوس تورهای گردشگری الوانبی میشویم و فقط رفتن بااین اتوبوسها، بیش از ۳ ساعت طول میکشد.
در طول سال میتوان بسیاری از تمرینکنندگان مسن را در الوانبی دید. آنها بسیار کوشا هستند و وضعیت تزکیهشان خوب است. برخی از آنها صرفاً در طول یک روز ۴۰ تا ۵۰ چینی را ترغیب میکنند از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و یا سازمانهای وابسته به آن خارج شوند، درحالیکه من قادرم تنها تعداد انگشتشماری را به خروج از حزب ترغیب کنم.
برای بررسی وضعیت تزکیهام به درون نگاه کردم: «آیا در مطالعه فا کوشا هستم؟ آیا زمانی که چینیهای سرزمین اصلی نمیتوانند هدف از خارج شدن از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن را درک کنند، آنها را سرزنش میکنم؟ آیا این برای من پروژه مناسبی است؟ آیا ممکن است اینطور باشد که باید ازطریق اینترنت با چینیها صحبت کنم؟»
لحظاتی بعد فکر کردم: «چگونه میتوانم وقتی با مشکلات مواجه میشوم و وقتی قرار است موجودات ذیشعور را نجات دهم، به انصراف از این پروژه فکر کنم؟ آیا این فرصتی برای ارتقاء سطح تزکیهام نیست؟ اگر تمرینکنندگان مسن میتوانند از عهده این کار برآیند، چرا من نتوانم؟» واقعاً آن تمرینکنندگان مسن را تحسین میکردم. آنهایی که حتی وقتی راهنمای تور در مقابل گردشگران توبیخ و سرزنششان میکرد، آرام باقی میماندند و لبخندشان را حفظ میکردند.
فکر میکردم: «دلیل اینکه تعداد فزایندهای از گردشگران سرزمین اصلی از تایوان بازدید میکنند، این است که آنها منتظرند تا نجات داده شوند.» بنابراین تصمیم گرفتم وقتم را به این کار اختصاص دهم که با مادرشوهرم در الوانبی حقایق را روشن کنم و در دو سال گذشته این کار را انجام دادم.
استاد بیان کردند:
« خیلی چیزها در دوره اصلاح فا آنقدرها ساده نیست و هیچ چیزی تکبعدی نیست. اموری که خدایان نظم و ترتیب میدهند، عوامل متعددی را دربرمیگیرد. وقتی فردی [از چین] به خارج میآید، خوب، ازآنجاییکه او در چین قادر به شنیدن حقیقت نیست، آیا او درحال هدایت شدن برای رفتن به خارج نیست تا بتواند از حقیقت آگاه شود؟» (آموزش فا در کنفرانس فای غرب ایالات متحده ۲۰۱۳)
تایوانیهای نیازمند در هنگ کنگ
هنگ کنگ تحت حوزه اختیارات قانونی ح.ک.چ است. بسیاری از مردم سرزمین اصلی چین برای کار یا سفر به هنگ کنگ میآیند. تمرینکنندگان هنگ کنگ نیاز به کمک و حمایتِ تمرینکنندگانِ تایوان دارند.
تمرینکنندهای که از هنگ کنگ بازگشته بود، تجاربش را با من بهاشتراک گذاشت که متأثرکننده بود و داستانش مرا برانگیخت تا به هنگ کنگ بروم. اما در همان زمان با وابستگیهای بشریام درگیر بودم و فکر میکردم: «پسرم برای عروسیاش به پول نیاز دارد. اوضاع اقتصادی خوب نیست و من باید از یکی از دوستان درخواست کنم تا در زمانی که نیستم، فروشگاه لباسم را اداره کند. باید بعدازظهرها چرتی طولانی بزنم و غیره.» میدانستم تا زمانی که قلبی برای این کار داشته باشم و به فرستادن افکار درست ادامه دهم، استاد که بنیانگذار فالون دافا است، همه چیز را برایم نظم و ترتیب میدهند.
قبلاً بهمنظور روشنگری حقیقت درباره فالون دافا به هنگ کنگ رفته بودم، اما آنها سفرهایی یک روزه بودند. وقتی شوهرم در شیفت شب کار میکرد، صبح زود خانه را ترک میکردم و چند دقیقه قبل از بازگشتش به خانه برمیگشتم. گاهی اوقات دوش نمیگرفتم و به تختم میرفتم، درحالیکه تظاهر میکردم در خواب عمیق هستم.
در این زمان برای اینکه بهمدت دو هفته به هنگ کنگ بروم نیاز به رضایت شوهرم داشتم. ازآنجاییکه روز تولدم را در آن سال جشن نگرفته بودم، از شوهرم خواستم که بهعنوان هدیۀ تولدم اجازه دهد به هنگ کنگ بروم. درکمال تعجب به من گفت که هر کاری دلم میخواهد انجام دهم.
آرزوی داشتن فرصتهایی برای رفتن به هنگ کنگ
در ماه سپتامبر گذشته، برای اولین بار بهمدت دو هفته به هنگ کنگ رفتم. مطالب اطلاعرسانی فالون دافا را توزیع میکردم و چینیها را ترغیب میکردم تا از حزب و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند. از تمام مسئولیتهای خانه و فروشگاه رها شده بودم. بنابراین، زمانی که در هنگ کنگ بودم میتوانستم کتابهای فالون دافا را مطالعه کنم، افکار درست بفرستم و درباره این تمرین با مردم صحبت کنم. تجربهای عالی برایم بود. تمرینکنندگان هنگ کنگ در تزکیه و در نجات موجودات ذیشعور بسیار کوشا هستند و به من کمک کردند تا متوجه کاستیهایم شوم.
در هنگ کنگ هر لحظه برایم ارزشمند بود. تعداد بسیار زیادی از چینیهای سرزمین اصلی منتظر نجات یافتن بودند. وقتی گردشگران چینی را میدیدم که از پنجرۀ اتوبوسِ تور گردشگری تابلوهای نمایشی ما را میخواندند، بسیار هیجانزده میشدم و نزدیک بود به گریه بیفتم. زمانی که اتوبوس تور گردشگری دور میشد برای همدیگر دست تکان میدادیم. فکر میکنم بخش آگاه وجودشان حقیقت را درک میکرد و این لحظهای بود که منتظر آن بودند. با وجود خستگی بسیار خوشحال بودم.
تمایلی نداشتم هنگ کنگ را ترک کنم. به استاد گفتم: «مایلم مدتی اینجا بمانم. لطفاً فرصت دیگری به من بدهید به اینجا بیایم.»
آرزویم برآورده شد! در ماه فوریه سال جاری برای دو هفته دیگر با تمرینکنندهای ۸۰ ساله به هنگ کنگ رفتم. پس از اینکه در هنگ کنگ فرود آمدیم آرزوی دیگری کردم: «استاد لطفاً به من کمک کنید. میخواهم ۱۰۰۰ چینی گرامی سرزمین اصلی را نجات دهم.»
برای اینکه این فرصتی را که بهسختی بهدست آورده بودم، غنیمت شمرم و به آرزویم جامه عمل بپوشانم، در طول یک روز غالباً به سه مکان توریستی مختلف میرفتم. بهمنظور اینکه در وقت صرفهجویی کنم و بتوانم به افراد بیشتری حقایق را بگویم، زمانی که از محلی به محل دیگر میرفتم، فا را ازبر میخواندم.
رها کردن ترس از تاریکی
با سایر تمرینکنندگان در خوابگاهی اقامت داشتم. اغلب اوقات اولین شخصی بودم که صبح بیرون میرفتم و آخرین فردی بودم که شب بازمیگشتم، اما احساس فوقالعادهای داشتم! یک شب دیروقت بازگشتم. طبقه اول و راهروی ورودی کاملاً تاریک بود و من باید به طبقه پنجم میرفتم. ترسیده بودم و منتظر تمرینکنندۀ دیگری بودم تا با هم از پلهها بالا برویم. هیچ کسی نیامد. بنابراین متوجه شدم که باید ترس از تاریکی را رها کنم. تمام توانم را جمع کردم و همانطور که از پلهها بالا میرفتم، فا را ازبر میخواندم. در کمال تعجب، وقتی به طبقه دوم رسیدم، دیدم روشن است.
گاهی اوقات کار تحویل روزنامهها را برای اپک تایمز انجام میدادم. بنابراین، تقریباً در اواخر هفته دوم، فرصتی نداشتم تا تعداد زیادی از چینیها را به خروج از حزب و سازمانهای وابسته به آن ترغیب کنم. از آنجا که همکاری با تمرینکنندگان محلی مهمتر بود، به تعداد افرادی که آنها را به خروج از حزب ترغیب میکردم وابسته نبودم. هرچه باشد، این استاد هستند که همه کارها را انجام میدهند.
من و آن تمرینکنندۀ ۸۰ ساله، یک روز قبل از اینکه به تایوان بازگردیم درباره برنامهمان گفتگو کردیم. تصمیم گرفتیم در آخرین روزمان او مطالب اطلاعرسانی را توزیع کند و افکار درست بفرستد و من مردم را ترغیب کنم تا از حزب خارج شوند تا به هدفم که خروج ۱۰۰۰ نفر بود برسم.
آن تمرینکننده مسن نگران بود که ما پرواز برگشتمان را ازدست بدهیم. او ۸۰ سال داشت و نمیخواستم به او استرس بدهم. بنابراین به او قول دادم که بهموقع به فرودگاه میرویم، حتی اگر تعداد افرادی که خارج شدند، به تعدادی که میخواستم نرسیده باشد.
سپس اتفاقی شگفتانگیز رخ داد. تعداد زیادی از گردشگران چینی ناگهان پدیدار شدند و موافقت کردند که از حزب و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند. در عرض ۳ ساعت یکصد نفر خارج شدند و ما به هدفمان که ۱۰۰۰ نفر بود رسیدیم!
قدردان لطف و کمک استاد بودم. واقعاً مانند آنچه بود که استاد میگویند: «وقتی مریدان افکار درست فراوانی دارند/ استاد قدرت این را دارند که وضعیت را برگردانند.» («پیوند استاد- مرید» از هنگ یین ۲)
ارتقای ذهن انسان در هنگ کنگ
در ماه ژوئن سال جاری برای دو هفته دیگر به هنگ کنگ رفتم. هر بار تجربه متفاوتی داشتم و توانستم سطح شینشینگم را ارتقاء دهم. این بار وقتی صاحب مغازهای بر سرم فریاد کشید و زمانی که یک رفتگر به من بیادبی کرد، توانستم خودم را کنترل کنم. اگر شینشینگم را حفظ نکرده بودم، احتمالاً در آن روز نمیتوانستم هیچ موجود ذیشعوری را نجات دهم.
هر حادثهای که با آن مواجه میشدم، بهعنوان آزمونی برایم بود. خوشحالم که توانستم بر موانع درونم چیره شوم و مانند روز اولی که تزکیه را شروع کردم، تزکیه کنم. در سفرهایم به هنگ کنگ دستآوردهای فوقالعادهای داشتم.
ما حقیقتاً بدنی واحد هستیم. بدون کمک سایر تمرینکنندگانی که افکار درست میفرستادند، تابلوهای نمایشی را برپا میکردند و مطالب اطلاعرسانی را توزیع میکردند، نمیتوانستم آن تعداد زیاد از مردم را به خروج از حزب ترغیب کنم.
امیدوارم تمرینکنندگان بیشتری بتوانند بهمنظور روشنگری حقیقت به هنگ کنگ یا سایر مکانهای توریستی بروند. صرفظر از اینکه ما چه کاری انجام میدهیم، درحال کمک به استاد برای اصلاح فا هستیم. بیایید موجودات ذیشعور بیشتری را نجات دهیم و به عهد و پیمانمان عمل کنیم.
من فقط تجربه تزکیهام در مکان های توریستی را که طی دو سال گذشته داشتم، بهاشتراک گذاشتم. لطفاً به هر مورد نامناسبی اشاره کنید.
درانتها مایلم برای تشویق همگان، شعر استاد را بخوانم:
«همانطور که مریدان دافا حقیقت را روشن میکنند
شمشیرهای بران از دهانشان به بیرون پرتاب میشوند
درحالیکه اهریمنهای فاسد را میدرد
زمان را ازدست ندهید و آنها را نجات دهید،
عجله کنید و به آنها بگویید» («عجله کنید و به آنها بگویید» از هنگ یین۲)
به اشتراک گذاشته شده در کنفرانس تبادل تجربه تایوان، ۳ اوت ۲۰۱۴