(Minghui.org) استاد در چندین سخنرانی فای اخیر درباره «تزکیه کردن طوری که گویا تازه شروع کردهاید» صحبت کردند. وقتی سخنرانی «آموزش فا در روز جهانی فالون دافا» را مطالعه کردم، دوباره این قسمت را خواندم:
«با قلبی که در ابتدا داشتید تزکیه کنید و موفقیت قطعی است.»
سالهای زیادی است که تزکیه میکنم. چرا هنوز احساس میکنم با بودا شدن بسیار فاصله دارم؟ با این فکر در ذهنم فای استاد را مطالعه کرده و وضعیت کنونی تزکیهام را با وضعیت تزکیهام، زمانیکه تازه فا را کسب کرده بودم، مقایسه کردم.
نگرش
گذشته: به دافا و تمرینکنندگان قدیمی احترام میگذاشتم. زمان مطالعه فا، انجام تمرینها و فرستادن افکار درست دقت و توجه بسیاری میکردم. وقتی سایرین به کوتاهیهایم اشاره میکردند، فوراً اقدام به اصلاح معایبم میکردم و از کسی که آنها را به من تذکر میداد، قدردانی میکردم. بهخاطر خلوص قلبم، اتفاقات معجزهآسای زیادی برایم رخ میداد.
حال: وقتی فا را مطالعه میکنم، ذهنم سرگردان است. در طول انجام تمرینها، افکار بهصورت غیرقابل کنترلی پدیدار میشوند. گاهی در زمان فرستادن افکار درست چرت میزنم. همیشه و هر روز نمیتوانم همه کارهای زیر را انجام دهم: خواندن یک سخنرانی از جوآن فالون، انجام پنج تمرین و فرستادن افکار درست در چهار زمان مقرر شده. حتی اگر سه کار را انجام داده باشم، کیفیت انجام آنها ممکن است خوب نباشد.
رفتار
گذشته: به قوانین سیگار نکشیدن، الکل ننوشیدن، بیقید نبودن در امور جنسی، دروغ نگفتن، سرقت نکردن، دزدی نکردن، نکشتن، مقابله به مثل نکردن، یا جواب ناسزا را ندادن، کاملاً مقید بودم.
حال: فکر میکنم چیزهای زیادی از دافا آموختهام و خوب تزکیه کردهام، اما گاهی اوقات قبول نظرات و پیشنهادات همتمرینکنندگان سخت است.
ترسناکترین قسمت این است که از فای استاد برای پنهان کردن وابستگیهایم استفاده میکنم. بهطور مثال، از این مسئله که باید به ایمنی توجه داشته باشیم، برای سرپوش نهادن بر ترسم استفاده میکنم. از اینکه باید مطابق با مردم عادی باشیم، برای سرپوش گذاشتن بر وابستگی به شهرت، منافع شخصی و احساسات استفاده میکنم. از منطق مردم عادی برای قضاوت و اظهارنظر درباره همتمرینکنندگان استفاده میکنم. این امر منجر به مداخله در هماهنگی و همکاری گروهی شده است.
همکاری
گذشته: زمانی که تمرینکنندگان جدید و قدیمی همکاری میکردند تا فا را گسترش دهند و به آن اعتبار بخشند، هیچ گله و شکایت یا اختلافی وجود نداشت. همه سخت میکوشیدند تا مشکلترین و سختترین کارها را انجام دهند. ما به کاستیهای یکدیگر با نیکخواهی اشاره میکردیم. گاهی، افراد واقعاً تحتتأثیر قرار میگرفتند. ما حقیقتاً نشان میدادیم که بدنۀ کلی تمرینکنندگان دافا، یک سرزمین پاک است.
حال: وقتی همتمرینکنندهای کمی اعتبار و محبوبیت میان تمرینکنندگان بهدست میآورد، باور میکند که بهتر از سایرین تزکیه میکند، درک عمیقتری دارد، بهخوبی آگاه میشود و درباره این یا آن مشکل دیگران اظهارنظر میکند.
او فراموش میکند که درون را بررسی و خوب تزکیه کند. هر زمان تضادی ظاهر میشود، شکایت میکند و دیگران را بهخاطر «عدم همکاری» مورد انتقاد قرار میدهد. قلب خود شخص با گروه مداخله میکند. متوجه شدم که این همان ظهور فرهنگ حزب است. بهعنوان تمرینکنندگان دافا باید آن را ازبین ببریم.
نتیجهگیری
پس از مقایسه وضعیت کنونی تزکیهام با گذشته، تصمیم گرفتهام راهی پیدا کنم تا مثل ابتدا که فا را کسب کرده بودم، تزکیه کنم.
اطلاعیه «فراخوان ارسال مقاله» برای یازدهمین فاهویی چین، از ما میخواهد درباره این بنویسیم که چگونه شینشینگمان را در تزکیه ارتقا دادهایم. درنگ کردم و فکر کردم: «ممکن است برایم آسان باشد که درباره افشاگری آزار و شکنجه، کمک به همتمرینکنندگان که به تزکیه برگردند و تلاشهایم برای اعتباربخشی به فا بنویسم. اما مشکل خواهد بود که درباره چگونگی رشد و بهبود شینشینگم بنویسم.»
داستانی را که زمانی خواندم، بهیاد میآورم:
دائوئیست کوچک دهسالهای اسبی را دید که به تیری بسته شده بود. اسب تمام چمن داخل دایرهای را خورده و شروع به دویدن بهصورت دورانی کرده بود. این دائوئیست کوچک از استادش پرسید: «چرا اسب بهصورت دورانی میدود.» استاد بدون نگاه کردن به اسب گفت: «آن بهصورت دورانی میدود، زیرا طناب به او وصل است.»
پسر کف زد و خندید: «استاد، شما عالی هستید! آیا طناب را دیدید؟» استاد گفت: «آنچه به تو گفتم یک اصل در تزکیه است. بهعنوان یک تمرینکننده، هر وابستگی، به تنهایی میتواند باعث شود دور خودت بچرخی و از کوشا بودن و ارتقای تو جلوگیری کند.»
این مقاله را نوشتم تا به خودم یادآوری کنم و خودم را تشویق کنم که در تزکیهام کوشاتر باشم. دانستن این مشکل، اولین قدم برای اصلاح آن است.
لطفاً به هر مطلبی که مطابق با فا نیست، اشاره کنید.