(Minghui.org) میخواهم ابتدا مراتب قدردانیام را نسبت به تمرینکنندگانی که دستاندر کار وظایف هماهنگی هستند، ابراز کنم. ما میدانیم که این وظایف آسان نیستند.
هماهنگکننده نه تنها در انجام سه کار به کمک تمرینکنندگان محلی نیاز دارد، کارهایی که مسئولیتهای اصلی هستند و استاد به آنها اشاره کردهاند، بلکه ما نیز نیاز داریم خودمان را بهخوبی تزکیه کنیم.
اکثر هماهنگکنندگان به امید کمک کردن به استاد، تا حدی که در توان دارند بهشدت کار میکنند. بهمنظور انجام بهتر وظایفمان و برای اطمینان از رشد و بهبود مستمر، ما باید برای یافتن کاستیهایمان قدری زمان صرفِ نگاه بهدرون کنیم. از این رو مایلم اندیشههایم را دربارۀ «اعتبار بخشی به خود» مطرح کنم. این اشتباهی است که برخی از ما ندانسته انجام میدهیم.
«اعتبار بخشی به خود» در خودپرستی و خودخواهی از کیهان کهن ریشه دارد
استاد بیان کردند:
«همچنین میخواهم به شما بگویم که سرشت شما در گذشته واقعاً براساس خودپرستی و خودخواهی بود. از حالا به بعد هر آنچه که انجام میدهید، اول باید دیگران را در نظر بگیرید تا اینکه روشبینی درستِ ازخودگذشتگی و نوعدوستی را کسب کنید. بنابراین از حالا به بعد هر آنچه که انجام میدهید یا هر آنچه که میگویید، باید دیگران- یا حتی نسلهای آینده- را همراه با ثبات همیشگی دافا در نظر بگیرید.» (کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
خودخواهی علت ریشهای اعتبار بخشی به خود است که کیهان کهن و جدید را از هم تمییز میدهد. «اعتباربخشی به فا» یا «اعتبار بخشی به خود» مسئلهای جزئی نیست. این موضوعی اساسی است که نسبت به بسیاری از وابستگیهای دیگر، میتواند تأثیر منفی قویتر و بیشتری بر تزکیۀ ما داشته باشد.
بهرغم قلبمان برای حفاظت از فا، گاهی اوقات ممکن است ندانسته به آن آسیب بزنیم.
چشمانم را می بندم و به خوابی سبک میروم
اینجا از تمام مشکلات جدا میشوم
پس از بیداری چیزهای بیپایان پیش میآیند
نه آسمان نه زمین نمیتوانند
مسیر اصلاح فایم را سد کنند
اما قلب بشری شاگردان فا میتواند
(«مشکلات» از هنگ یین ۳)
هر زمان که شعر استاد را بهیاد میآورم، از اعماق قلبم احساس درد و افسوس میکنم. مقالات دیگر استاد نیز، قبل و بعد از شروع آزار و شکنجه، بارها و بارها به ما یادآوری میکنند که به سرشت واقعیمان بازگردیم. هماهنگکنندگان پروژههای مختلف معمولاً رهبرانی با نفوذ هستند. گفتار و رفتارشان اغلب روی همتمرینکنندگان بهعنوان یک کل تأثیر میگذارد. رفتار برخی از هماهنگکنندگان بهدلیل عقاید بشریشان، توسط نیروهای کهن کنترل میشود که به عواقب آسیبزنندهای منجر میشود. برای جلوگیری از این نوع رفتار مخرب، وب سایت مینگهویی مقالات و اطلاعیههای مختلفی از جمله، «آیا شما تزکیهکننده هستید؟»، «سخنرانی کردن بهمنزلۀ ایجاد اختلال در فا است» و «نقطه شروع» را منتشر کرده است.
بسیاری از ما از دانستن دشواری این شرایط شوکه شدیم. اما برخی از تمرینکنندگانی که در میان شرایطی هستند که این اطلاعیههای ذکر کردند، درک این اعلامیهها برایشان سخت میشود.
سزاوار است، مشکلاتی که مینگهویی به آنها اشاره کرده، ازسوی همه ما مورد توجه جدی قرار بگیرد، بهخصوص هماهنگکنندگان پروژهها. مشکل هماهنگکننده میتواند برروی گروه بزرگی از تمرینکنندگان تأثیر بگذارد.
وابستگی به روشنبینی در تزکیه
زمانی تمرینکنندهای به من گفت: «فکر نمیکنم شما دیگر قلبی برای اعتبار بخشی به خود داشته باشید.» پاسخ دادم: «نه واقعاً. برای هر موجودی که بهطور کامل با دافا هماهنگ نشده باشد، بسیار سخت است که به خود اعتبار نبخشد.»
در تمرینکنندگانی که دارای شخصیتهای قوی و رو راست هستند، قلبی که به خود اعتبار میبخشد ممکن است به آسانی تشخیص داده شود، اما افرادی که شخصیت معتدل و میانهای دارند، بسیار بیشتر پنهان میشود. اگر چه هدف ما از بین بردن تمام وابستگیها است، تمرینکنندگان در کار دافا و در فرایند تزکیه، ابتدا نیاز به سازگاری و تکمیل کردن یکدیگر دارند.
علاوه بر تجلیهای «اعتباربخشی به خود» که در بالا ذکر شد، اعتباربخشی به روشنبینی خودمان در تزکیه وابستگی پنهان دیگری است که احتمالاً برای ما و مردم اطرافمان کمترین توجه را به خود جلب میکند. حتی کسانی که بهطور کامل روشنبین شدهاند نباید به درکهای خودشان وابسته باشند، چه رسد به آن دسته از ما که هنوز در حال تزکیه هستیم.
در کار هماهنگی، باید بدانیم که کار گروهی متفاوت از این است که فرد به فا اعتبار ببخشد. ما نباید کار هماهنگی را بر اساس درکهای خودمان انجام دهیم. این معادل این است که یک قطره آب امواج اقیانوس را تغییر دهد.
برای مثال، برخی از هماهنگکنندگان در انجام کار هماهنگی دافا سبک رهبریِ مشابه با مردم عادی را اتخاذ میکنند که ممکن است مانع توانایی همتمرینکنندگان برای کار خلاقانه و آزادانه شود. استاد مدتها پیش در «این یک شغل نیست، بلکه عمل تزکیه است» (نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر) به این موضوع اشاره کردهاند، چرا ما گوش نمیدهیم و پیروی نمیکنیم؟
استاد بهصراحت رابطه بین فا و نظرات خودمان را نشان دادهاند. گرچه تبادل تجربۀ درکهایمان قابل قبول است، اما هماهنگکنندگان باید نسبت به این مسئله آگاه باشند که نظراتشان مغایر با پیروی از فا نباشد. فقط اگر فا را بهخوبی مطالعه کنیم، میتوانیم کار هماهنگی را بهخوبی انجام دهیم.
هنگامی که ما از سخنان استاد در ارتباطاتمان نقل قول میکنیم، گاهی از آنها استفاده میکنیم تا ثابت کنیم که حق با ما است یا حتی سخنان استاد را با کلمات خودمان ترکیب میکنیم. بهعنوان مثال، هماهنگکنندهای محلی بود که سخنوری قوی بود. همتمرینکنندگان او را بهخاطر درکش از فا تحسین میکردند و برخی از تمرینکنندگان اغلب برای تزکیه از او مشاوره میگرفتند. این هماهنگکننده نیز از ارائه مشاوره بر اساس درک خود از فا لذت میبرد. سرانجام برخی از تمرینکنندگان محلی کمکم او را بهعنوان مافوق دیگران در نظر گرفتند. کمی بعد او بازداشت و حبس شد. این تمرینکننده پس از آزادی، برای مدت زمان طولانی نتوانست به کار هماهنگی دافا برگردد.
هماهنگکنندۀ دیگری که برای بسیاری از تمرینکنندگان محلی شناخته شده بود، مدتی گفته شد که او جاسوس است و او ناراحت شد. احساس کرد بهرغم تمام کارهایی که برای دافا انجام داده، مورد بدرفتاری قرار گرفته است. سپس ذهنش را به مطالعه فا متمرکز کرد و برای وابستگیهایش به درون نگاه کرد. او متوجه شد که قصد و نیتی قوی برای اعتبار بخشی به خودش داشت.
امیدوارم که از دیدگاه مثبت درسهایی بگیریم.
رابطه بین استاد و خود
از سال ۱۹۹۴ تأثیرگذارترین مطلب در تزکیهام چیزی است که استاد بیان کردند:
«شما باید فکر خود را صحیح نگهدارید.» (جوآن فالون)
«...اول باید دیگران را در نظر بگیرید تا اینکه روشبینی درستِ ازخودگذشتگی و نوعدوستی را کسب کنید...» («کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر )
این عبارت فوق آنقدر مهم است که من آن را بهعنوان اساس و بنیان کارم در هماهنگی فا در نظر میگیرم و این اساس و بنیان شایستۀ یک تزکیهکننده است.
سابقاً در درک خودم از فا گیر میکردم و دوست داشتم در مورد تفاسیر «منحصر به فردم» صحبت کنم. با نگاهی به گذشته متوجه شدهام که تفاسیر «منحصر به فردم» توسط عقاید و تصورات بشری تحریف شدهای تولید میشد که متعلق به موجودات در فضاهای دیگری بود و من آنها را برای اعتباربخشی به خودم از طریق قلبم دعوت میکردم. اما این طرز فکر را تشخیص نمیدادم زیرا از خودم لذت میبردم. حالا هوشیار هستم. هرگز رویای تفسیر فا با درک خودم را ندارم. بهطور مداوم به خودم یادآوری میکنم که فکرم را صحیح را نگه دارم، چون همهچیز از دافا میآید.
همچنین حفظ تواضع و فروتنی در ذهن مهم است. اما این واقعاً فراتر از مفهوم بشریِ تواضع است، چراکه آن، احترام بیقید و شرط از اعماق قلب تمرینکنندگان دافا برای استاد و فا است. هرکاری که انجام میدهیم و هر تصمیمی که میگیریم بدون در نظر گرفتن سود و زیان شخصیمان باید بر اساس فا و کار دافا باشد.
زمانی که به مشکلی فکر میکنم که ما به دلیل اشتباهاتمان باعث ایجاد آن برای استاد شدهایم، نمیتوانم اشک نریزم. صدایی با گریه از درونم میگوید: «تمرینکنندگانی که هماهنگکننده هستید، لطفاً بیایید با جدیت با هم کار کنیم تا به استاد کمک کنیم آنچه برنامهریزی کردهاند، انجام شود!»