(Minghui.org) من با شنیدن کلمات تحسین و تمجید رشد و پرورش یافتم و در عمق وجودم یک عقاب مغرور وجود داشت. خانوادهام (نسل قدیمیتر یا همنسلهای من) همیشه می گفتند که من مثل یک ستارۀ درخشانم. اخیراً که با یکی از همتمرینکنندگان بودم عمیقاً آگاه شدم که «عقاب مغرور» چیست. وقتی که درباره برخی از مسائل کامپیوتر از او پرسیدم، با صبر و حوصله به من آموزش داد. اما زمانی که او سؤالی از من پرسید، بهنظر میرسید با بیاحترامی به پاسخ من گوش میدهد. این برخورد باعث شد به عزت نفسم آسیب بسیار زیادی وارد شود و این حادثه به من فهماند که من قبلاً با دیگران به همین شیوه برخورد میکردم. فقط به خاطر اینکه که الان خودم احساس میکنم، ناگهان متوجه شدم که وقتی با آنها با بیاحترامی رفتار میکردم آنها چه احساسی داشتند.
از این رویداد متوجه وجود دو نقطه ضعف در خودم شدم. اول اینکه بردبار نیستم. هنگامی که همتمرینکنندگان پیشنهاد مرا نادیده میگرفتند من آرام نبودم بلکه احساس میکردم بسیار آسیب دیدهام. استاد بیان کردند:
«بردباری کلید رشد شینشینگ شخص است. تحمل کردن همراه با خشم، شکایت و یا اندوه، بردباری یک فرد عادی است که به موضوعات مربوط به خودش وابسته است. تحمل کردن، بهطوری که کاملاً بدون خشم و شکایت باشد، بردباری یک تزکیهکننده است» («بردباری(رن) چیست از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر است»)
نقطه ضعف دیگرم این بود که از تضاد و اختلاف میترسیدم. وقتی میبینم یک همتمرینکننده بیش از حد مغرور شده است، نمیتوانم با نیکخواهی آن را به او تذکر دهم، چون میترسم که اختلافی پیش بیاید و طرد شوم. این یک وابستگی به خودم بود و به اینکه این کار برای خود فرد خوب است، فکر نمیکردم.
استاد به ما آموختند که تزکیه روند رها کردن همۀ وابستگیهاست. یک «عقاب مغرور» بودن نیز یکی از این وابستگیهاست. نباید صرفاً پس از اینکه استاد بهطور خاص به آن اشاره کردند به این مشکل توجه کنیم.
لطفاً هر گونه درک نادرست و بدفهمی مرا تصحیح کنید.