(Minghui.org) من ۳۶ سال دارم و زادگاهم شهر لانگ‌فانگ، واقع در استان هبی چین است. من و همسرم در شهر شی‌آن به کسب و کار مبلمان منزل مشغول هستیم.
طی سال نوی چینی ۲۰۱۴، برای برگزاری جشن سال نو به زادگاه‌مان رفتیم. کاملاً به‌طور اتفاقی دچار تب و سرفه شدم. برای معاینه نزد پزشکی رفتم و او داروهایی برایم تجویز کرد. اما حالم بدتر شد. آنگاه به بیمارستان عمومی شهر تیانجین رفتم.
پس از انجام سی‌تی اسکن، پزشک گفت که تومور بدخیم و نادری میان ریه‌ها و نایم وجود دارد. وی گفت که بهتر است سریع تحت عمل جراحی قرار بگیرم.
می‌دانم که درمان این نوع سرطان مشکل است. معالجه آن پرهزینه است و حتی اگر عمل جراحی نیز با موفقیت انجام شود، میانگین عمر شخص بعد از عمل، کوتاه خواهد بود. بیماران بسیاری با این نوع سرطان، بیش از یک سال زنده نمی‌مانند. نمی‌خواستم پولم را صرف عمل جراحی و صورت‌حساب‌های پزشکی کنم و بعد فقط برای مدت کوتاهی زنده بمانم. دلواپس همسر و فرزندانم بودم که چگونه زندگی‌شان را بدون من و بدون هیچ پولی خواهند گذراند.
همسرم باردار بود و در سونوگرافی مشخص شده بود که فرزندمان پسر است. هیجان‌زده شده بودیم، زیرا دو دختر داشتیم. با این خبر درباره بیماری‌ام، نزد همسرم رفتم و به او گفتم که شاید بهتر است بچه را سقط کنی. نمی‌توانستم کار کنم و نگران بودم که نمی‌توانم زندگی‌اش را تأمین کنم. نمی‌خواستم فرزند دیگری را نیز بی‌پدر رها کنم. همسرم بی‌درنگ مخالفتش را ابراز کرد. وی نمی‌خواست حیاتی را که در درونش رشد می‌کرد، ازبین ببرد. می‌گفت که این کودک نام فامیل را حفظ خواهد کرد. درحالی‌که احساس نومیدی می‌کردیم، یکدیگر را درآغوش گرفتیم و گریستیم.
آنگاه دخترعمویم را به‌خاطر آوردم که فالون دافا را تمرین می‌کند. به همسرم این مطلب را یادآوری کردم و گفتم: «شنیده‌ام که فالون دافا اثرات درمانی معجزه‌آسایی دارد. بهتر است به ملاقاتش برویم و نظرش را در این مورد جویا شویم.»
پس از شنیدن ماجرای بیماری‌ام، دخترعمویم به هردوی ما گفت که این جملات را تکرار کنیم: «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است.» وی یک دستگاه پخش MP3 که سخنرانی‌های استاد در آن دانلود شده بود، به من داد تا آنها را گوش کنم. وی همچنین به ما کمک کرد تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شویم. پرسیدم آیا تمام این کارها به من کمک خواهد کرد. پاسخ داد: «اگر خلوص قلب داشته باشی، استاد از شما مراقبت خواهند کرد. استاد به نگرش مردم درباره دافا می‌نگرند، باید باور داشته باشید.»
من و همسرم خالصانه این جملات را تکرار کردیم: «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است.» به سخنرانی‌های استاد نیز گوش دادیم.
یک ماه بعد احساس خیلی بهتری داشتم. بار دیگر برای دیدن دخترعمویم به خانه‌اش رفتم و گفتم که چگونه به توصیه‌های او عمل کردم. می‌خواستم برای معاینه دوباره به بیمارستان بروم و انتظار داشتم که همسرش نیز مرا همراهی کند.
من و همسرش برای معاینه به بیمارستان ۳۰۱ پکن رفتیم. آنها آزمایش توراسنتز (عارضه کشیدن مایع از ریه) را روی قفسه سینه‌ام انجام دادند. پزشکی نتایج آزمایش را دید و گفت که یک تومور خوش‌خیم دارم. آزمایش سی‌تی اسکنی را که در بیمارستان عمومی تیانجین انجام داده بودم، به او نشان دادم. وی نتایج دو آزمایش را با هم مقایسه کرد و گفت: «دروغ نگو، براساس سی‌تی اسکن قبلی آن غده بدخیم بوده، چگونه امکان دارد سی‌تی اسکن قبلی به این سی‌تی اسکن تبدیل شود.» به پزشک گفتم: «سی‌تی اسکن قبلی اشتباه نبوده، تغییر به این دلیل بوده که پیوسته تکرار کرده‌ام: "فالون دافا خوب است". تکرار این جمله تغییر را به‌وجود آورده است.» پزشک گیج شده بود و گفت: «مقداری دارو برایت تجویز می‌کنم.» به او گفتم من به تکرار «فالون دافا خوب است» ادامه می‌دهم. هیچ دارویی مصرف نخواهم کرد.
به خانه رفتم، با هیجان به دخترعمویم گفتم: «دافا واقعاً مؤثر است. سرطان ناپدید شده است! تنها چیزی که دارم غده‌ای خوش‌خیم است. خیلی احساس رهایی می‌کنم. باید از شما برای نجات خودم و تمام افراد خانواده‌ام تشکر کنم.»
وی به‌سرعت پاسخ داد: «خواهش می‌کنم از من تشکر نکن. باید از استاد تشکر کنی. استاد شما را نجات دادند!»
طولی نکشید که به خانه دخترعمویم بازگشتم و عود روشن کردم و به تصویر استاد احترام گذاشتم. می‌خواستم از استاد برای نجاتم تشکر کنم!
خانواده دخترعمویم را به شام دعوت کردم. هنگام صرف غذا دخترعمویم گفت: «اگر جملات "فالون دافا خوب است" و "حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است" را تکرار کنی، کاملاً درمان می‌شوی. باید درباره این تجربه معجزه‌آسا به دوستان و خانواده‌ات بگویی. بگذار مردم بدانند که فالون دافا خوب است. آنها نیز نجات پیدا می‌کنند. با انجام این کار از استاد برای نجات خودت نیز تشکر می‌کنی.» به وی اطمینان دادم که این کار را انجام خواهم داد. آنگاه او با ارزش‌ترین کتاب فالون دافا؛ جوآن فالون، را به من داد.
من و همسرم به شهر شی‌آن بازگشتیم. درخواست دخترعمویم را انجام خواهم داد و تجربه‌ام را با همه به‌اشتراک خواهم گذاشت و به آنها خواهم گفت که فالون دافا واقعاً خوب است!