(Minghui.org) خانمی در چین در آستانه مرگ بود و فالون گونگ فقط در عرض سه روز زندگی دوبارهای به او بخشید. این معجزه، پزشکانی را که امیدی به بهبودیاش نداشتند و از معالجهاش خودداری میکردند، شگفتزده کرد. تجربه این زن باعث دلگرمی و تشویق شوهرش شد. او نیز تمرین فالون گونگ را شروع کرد و به مزایای عمیق این تمرین پی برد.
این خانم بهمدت ۳۰ سال یک بودیست غیرروحانی بود، به این امید که به برکت بودیسم سلامت و تندرست باشد. او بسیاری از متون مقدس بودیستی را ازبر کرده بود. در ابتدا، بهنظر میرسید که این کار به حفظ سلامتیاش کمک میکند.
اما امروزه درحالیکه استانداردهای اخلاقی در چین، رو به افول است ـــ و کمپینهای حزب کمونیست برای نابودی ارزشهای سنتی نیز این مسئله را تشدید کرده است ـــ حتی بسیاری از بودیستها دیگر به آموزشهای واقعی بودا واقف نیستند و رفتارهای نادرست بیشتر و بیشتری به معابد و جوامع بودیستی راه یافته است. به مرور، این خانم نیز بهطور فزایندهای بیمار شد.
چند سال پیش، یکی از خویشاوندانش پیشنهاد کرد فالون گونگ را تمرین کند، چراکه آن میتواند به او کمک کند، اما به دلیل آزار و شکنجه جاری فالون گونگ به دست حزب کمونیست چین، او میترسید تحت آزار و شکنجه قرار بگیرد و از امتحان کردن این تمرین خودداری کرد.
نقطه عطف
در آوریل ۲۰۱۳، این خانم دچار خونریزی داخلی شد. نمیتوانست چیزی بخورد یا بنوشد. رگهای بازوانش به مقدار خیلی زیادی کوچک و محو شده بودند تا جایی که پزشکان نمیتوانستند رگی برای تزریق پیدا کنند. پزشکان درحالیکه قادر نبودند کار بیشتری برایش انجام دهند، صرفاً اظهار کردند که باید خودش را برای مرگ آماده کند. او نومید نشد و به بیمارستان بزرگتری در شهر مراجعه کرد. در آنجا نیز گفتند که نمیتوانند کاری برایش انجام دهند.
درحالیکه انتخاب دیگری وجود نداشت، سعی کرد بیمارستان کوچکی را در حومه شهر امتحان کند. وقتی در آن بیمارستان بستری بود، پیوسته صدای فردی را که سخنرانی میکرد میشنید، اما هیچکس دیگری آن صدا را نمیشنید. در این بیمارستان نیز نتوانستند کمکی به بهبودیاش بکنند. قادر نبود غذایی را ببلعد، نمیتوانست دارویی را از راه دهان بخورد، حتی از راه تزریق نیز نمیتوانستند به بدنش دارو برسانند. وی عاقبت به خانه بازگشت.
در این دوره نومیدی، کتابچه فالون گونگی به دستش رسید. مخصوصاً یکی از داستانهای این کتابچه توجهش را جلب کرد. مطابق متون مقدس بودیستی گل اودومبارا زمانی شکوفه میدهد که پادشاه مقدسی که چرخ را میگرداند، به دنیای بشری فرود میآید. او آنچه را که یکی از بستگانش درباره این تمرین تزکیه باستانی گفته بود، بهخاطر آورد و تصمیم گرفت آن را امتحان کند.
دستش را روی قلبش گذاشت و در قلبش به بنیانگذار فالون گونگ گفت: «استاد لی هنگجی، چند سال پیش شانس تمرین فالون گونگ را از دست دادم، زیرا میترسیدم تحت آزار و شکنجه قرار بگیرم. اکنون که در این وضعیت نومیدی بهسر میبرم، فقط در انتظار مرگم. از اینکه این کتابچه به دستم رسید، خیلی احساس خوشبختی میکنم. خواهش میکنم مرا بهعنوان شاگردتان بپذیرید و من بهطور کوشایی تزکیه خواهم کرد.»
به محض اینکه این آرزو را کرد، احساس کرد پالایش بدنش آغاز شده است. آن شب، فالون (چرخ قانون) چرخانی را احساس کرد و در عرض سه روز بدنش پالایش شد. معجزه بهوقوع پیوسته بود. مانند فردی عادی میتوانست غذا بخورد و اشتهایش برگشته بود! سلامتی عمومیاش را بهدست آورد و بهسرعت شفا یافت.
از تمرینکننده فالون گونگی که از بستگانش بود، درخواست کرد تمرینها را به او یاد دهد. وقتی یک سری از دیویدیهای سخنرانی استاد لی را از او گرفت و آنها را در دستگاه پخش قرار داد تا گوش کند، دوباره متعجب شد. چه صدای آشنایی ـــ این صدای همان سخنرانی بود که در بیمارستان شنیده بود! با خودش گفت: «این همان استاد واقعی است که به دنبالش میگشتم!» این داستان، آغاز سفر تزکیهاش در فالون گونگ بود.
وقتی برای انجام برخی از کارهای اداری به بیمارستان مراجعه کرد، پزشکان از اینکه سلامتیاش را بهطور کامل بهدست آورده بود، شگفتزده شدند. وی به آنها گفت فالون گونگ بود که زندگیاش را نجات داد. به هر کسی که میرسید این مطلب را میگفت. یکی از مسئولین عالیرتبه دولتی که نگرانش بود، گفت: «صحبتهایت را باور میکنیم، اما باید به سلامت و امنیتت نیز توجه داشته باشی. اگر این موضوع را به هرکسی بگویی، بازداشت خواهی شد.» وی در پاسخ گفت: «فالون گونگ زندگیام را نجات داد. اگر از روی ترس، آن را ستایش و تحسین نکنم، فرد بیوجدانی هستم.»
دوستان بودیستیاش درک نمیکردند که چرا او تمرین فالون گونگ را شروع کرده است. به آنها میگفت: «شما باید متون مقدس بودیستی را دوباره بهدقت بخوانید تا بتوانید درک کنید فالون گونگ چیست و استاد فالون گونگ چه کسی هستند. چند بیمارستان مرا جواب کردند، درحالیکه استاد لی نجاتم دادند. تجربه من بهترین گواه بر این است که فالون گونگ خوب است.»
همسرش نیز از مزایای فالون گونگ بهرهمند شد
در اکتبر ۲۰۱۴، همسر این خانم با تومور بزرگی که در شریان آئورتش وجود داشت، بیجان در اتاق اورژانس دراز کشیده بود. هزینه تشخیص این بیماری ۴۰ هزار یوآن (تقریباً ۶۵۰۰ دلار آمریکا) شده بود. پزشکان توصیه کرده بودند که وی فوراً تحت عمل جراحی قرار بگیرد و هزینه آن ۱۲۰ هزار یوآن (تقریباً ۲۰ هزار دلار آمریکا) میشد.
اما علائم پیچیدهای در او بروز کرد و این عوارض بهقدری شدید شد که این بیمارستان، در مرکز استان هوبی نتوانست کاری برایش انجام دهد. پزشکان پیشنهاد کردند که او را به بیمارستانی در استان شآنشی که تخصصشان در بیماریهای دستگاه گردش خون است، منتقل کنند. در آنجا مجبور بود بهمدت نُه روز در لیست انتظار بماند تا بتواند تحت عمل جراحی قرار گیرد.
این خانم به همسرش که درد طاقتفرسایی داشت، گفت: «تو باید از استاد فالون گونگ درخواست کمک کنی.» به او گفت با خلوص قلب تکرار کن: «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است.»
همسرش با تردید پاسخ داد: «اگر تکرار این عبارات به من کمک میکند، پس دیگر لازم نیست کسی به بیمارستان مراجعه کند.» خانمش گفت: «فقط کسی که چیزی درباره فالون گونگ نمیداند ممکن است این حرفها را بزند. به من نگاه کن، وقتی در انتظار مرگ بودم، آیا استاد لی مرا نجات ندادند؟ آیا این یک معجزه واقعی نیست؟» همسر وی سرش را به علامت تأیید تکان داد: «آنچه برایت اتفاق افتاد، حقیقت دارد. هرچه بگویی همان کار را انجام میدهم.»
همسرش درحالیکه از صمیم قلب بهمدت نُه روز تکرار کرد: «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیکخواهی- بردباری خوب است»، با خیال راحت برای رفتن به اتاق عمل آماده شد. نتیجه آزمایش قبل از عمل جراحی، پزشکان را شگفتزده کرد. مقدار قند خونش که قبلاً بالا بود، پایین آمده بود و توموری که در شریان آئورتش وجود داشت، ناپدید شده بود! پزشکان حیرتزده فریاد زدند: «شگفتانگیز است! تو بسیار خوشبختی! تاکنون هرگز چنین چیزی ندیدهایم.» از آن به بعد، حال همسرش خوب بوده است.
این تمرینکننده جدید و همسرش، عمیقاً از استاد لی هنگجی و فالون گونگ سپاسگزارند. آنها امیدوارند که آزار و شکنجه فالون گونگ بهزودی پایان یابد تا افراد بیشتری بتوانند زیبایی فالون گونگ را ببینند و از مزایای آن بهرهمند شوند.