(Minghui.org) من و برادر و خواهرهایم در خانوادهای فقیر بزرگ شدیم. بهعنوان فرزند اول، از ۱۲ سالگی که مادرم فوت کرد، از خانوادهام مراقبت میکردم. به دلایل نامعلومی از سن ۱۳ سالگی شبها کابوس میدیدم و درخواب فریاد میکشیدم. خانوادهام مجبور بودند بیدارم کنند تا مانع فریاد کشیدنم شوند.
در دهه ۱۹۸۰، پساز سالها کار سخت، عاقبت موفق شدم کسبوکار خودم را راه بیندازم. کسبوکارم بزرگ نبود، اما بهتدریج خانوادهام توانست مقداری پول ذخیره کند.
ازدستدادن فرصتِ تمرین فالون گونگ
سه خواهر و برادرم شروع به تمرین فالون گونگ کرده و سعی کردند این تمرین تزکیه را به من نیز معرفی کنند.
در سال ۱۹۹۹، درست زمانی که سعی میکردم فالون گونگ را درک کنم، رئیس سابق رژیم کمونیست چین، جیانگ زمین، آزار و شکنجه علیه فالون گونگ را راهاندازی کرد. یکشبه کل کشور علیه فالون گونگ شد. رسانههای خبری شایعاتی مانند "قتل و ارتکاب به خودکشی..." درباره آن منتشر کردند. این برای ذهن ترسوی من، وحشتناک بود.
بازداشت و حبس غیرقانونی خواهرانم، مرا زیر فشار زیادی قرار داد. بهتدریج فریب تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) علیه فالون گونگ را خوردم. خواهر جوانترم را سرزنش میکردم که برادر و کوچکترین خواهرم را به سوی تمرین فالون گونگ کشانده و باعث ایجاد چنین رنج و سختی زیادی در خانوادهمان شده است. به همین دلیل، فرصتِ تمرینکردن فالون گونگ را ازدست دادم.
مواجهه با بیماری و ازدستدادن همکارانم
ازآنجاییکه تأسیس شرکتی خصوصی در طی سالهای بسیار زیاد، بسیار استرسزا و برای سلامتی مضر بود، تأثیر مخرب خود را بر من گذاشته بود. در ۴۲ سالگی، با التهاب عضله قلب مواجه شدم، هموگلوبین خونم کمتر از حالت طبیعی بود، کمبود کلسیم داشتم و از اختلالِ گوش درونیام رنج میبردم، بهطوریکه سرگیجههای مکرر بر زندگیام تأثیر بدی گذاشته بود.
متوجه شدم در بین شرکایم، تعداد بسیار زیادی از آنها با اینکه ثروتمند بودند، در نقطه اوج زندگی حرفهایشان فوت کردند. بهدلیل ازدستدادن دو نفر از دوستانم شوکه شده بودم و نمیدانستم معنای زندگی چیست و دراین خصوص سردرگم بودم.
مواجهه با عناصر فرهنگ سنتی چین
برای اینکه در کسبوکار، فرد متخصص و ماهرتری شوم، درباره تخصص مدیریت مطالعه میکردم تا در مدیریت کسبوکار و تثبیت کارمندان، بهتر عمل کنم. از دهه ۱۹۹۰، در دورههای آموزشی مختلفی درخصوص مدیریت کارآفرینی شرکت کرده بودم و شگفتزده بودم از اینکه محتوای بسیاری از این دورههای آموزشی، با ادبیات چینی و مطالعات بودیستی غنی شده بود. چرا عناصرِ فرهنگ سنتی چین، با مدیریت کارآفرینی ارتباط داشت؟
مقداری زمان برد، ولی سرانجام درک کردم بهمنظور مدیریت موفقتر کارکنان و ایجاد بالاترین کارآیی، باید استاندارد اخلاقی کارکنان را ارتقاء داد. تنها زمانیکه کارکنان، اخلاق و رفتار خوبی داشته باشند، میتوانید از کیفیت محصولات مطمئن شوید و شرکت، اعتبار بهدست میآورد. آنگاه، عملکرد اقتصادی بهطور طبیعی رشد خواهد کرد.
ازسوی دیگر، اگر ذهن یک کارمند تغییر نکند، هر روش اداری، ازجمله نظارت، کنترل یا استفاده از قوانین سختگیرانه، تنها میتواند برای مدت کوتاهی مؤثر واقع شود. بدتر از آن، ممکن است به درگیری میان کارمند و کارفرما دامن بزند و عاقبت بهجای سود، باعث زیان بیشتر شود.
بنابراین، کتابهای زیادی خریدم و مطالعات فراوانی کردم. این کتابها را به کارمندانم معرفی میکردم، اما تغییر کمی ایجاد میشد، زیرا این کتابها قلب آنها را تحت تأثیر قرار نمیداد و نمیتوانست ذهنشان را تغییر دهد.
فالون گونگ وارد زندگیام شد
بنیانگذار فالون گونگ مرا رها نکرده بودند. بعداز ۱۰ سال آشنایی با فالون گونگ، با آموختن این تمرین تزکیه، خوشبخت شدم.
در سال ۲۰۰۸ که بیشتر از همیشه گیج و سردرگم بودم، کوچکترین خواهرم دوباره فالون گونگ را به من معرفی کرد. او برای اینکه کمک کند فالون گونگ را تمرین کنم، تقریباً یک سال با من، در منزلم زندگی کرد. با کمک وی، تمام کتابهای اصلی فالون گونگ را خواندم و پنج مجموعه تمرین را یاد گرفتم.
به این درک رسیدهام که فالون گونگ همان چیزی است که به دنبالش بودم. تمام چیزهایی که مرا گیج میکردند و تمام پرسشهایی که درباره زندگی داشتم، در کتابهای فالون گونگ پاسخ داده شدند. عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتم. بااینکه آزار و شکنجه فالون گونگ، همچنان بهشدت بیرحمانه بود، ولی این بار بهطور محکم و راسخ باورم را انتخاب کرده و شروع به تمرین فالون گونگ کردم.
سلامتی جسمیام را بهدست آوردم و کابوسها ناپدید شدند. بسیار مثبتاندیش و خوشبین شدم.
جایگاه فالون گونگ بهطور استوار در زندگیام تثبیت شد
زندگیام توسط اصول "حقیقت- نیکخواهی- بردباریِ" فالون گونگ هدایت میشد و خلقوخوی تندم را رها کردم. همچنین از اصولی که در فالون گونگ آموخته بودم، استفاده کردم تا سبک مدیریتم را ارتقاء بخشم و دائماً درحال بهبود اخلاقیات و مهارتهای مدیریتیام بودم.
درطول جلسات و دورههای آموزشی، اغلب درکم را از اصول "حقیقت- نیکخواهی- بردباریِ" فالون گونگ، با کارمندان به اشتراک میگذاشتم و به آنها کمک میکردم تا درباره این تمرین تزکیه، درکی مثبت داشته باشند.
هر شخصی این حق را دارد تا حقیقت را بداند
بههرحال متأسفانه، هنوز چنین تمرین شگفتانگیزی مورد آزار و شکنجه غیرانسانی قرار میگیرد؛ آزار و شکنجهای که بهدست جیانگ زمین آغاز شد. در چین، اجازه تمرین فالون گونگ و هیچگونه آزادی باوری وجود ندارد.
یکی از کارمندان برجستهام بهدلیل تمرین کردن فالون گونگ بهطور غیرقانونی به زندان محکوم شده است که خسارتی بزرگ برایم محسوب میشود.
آزار و شکنجهای که بهدست جیانگ زمین علیه مردم مهربان راهاندازی شد، باعث بلایای عمیقی برای کشورمان شده است. تعداد این بلایا بهقدری زیاد است که میتوان یک کتاب در این باره نوشت.
هر شخصی این حق را دارد تا حقیقت را بداند. پس از خواندن کتاب اصلی فالون گونگ، جوآن فالون، ۱۰ سال طول کشید تا بتوانم در فالون گونگ تزکیه کنم.
این حقیقت فالون گونگ است که ترسم را زدود و به من کمک کرد تا دروغها را پشت سر بگذارم. این اصول ژرف فالون گونگ است که معماهای زندگیام را حل کرد و راه برگشت به اصلم را برایم هموار کرد.
آرزو میکنم همه مردم با رابطه تقدیری، بتوانند چیزها را با چشمان خودشان ببینند و درست را از غلط و حقیقت را از دروغ تشخیص دهند. بتوانند دروغهای ح.ک.چ را تشخیص دهند و آیندهای روشن را برای خود برگزینند.