(Minghui.org) یک بار مقاله تبادل تجربهای خواندم که باعث شد بفهمم در طلب یک زندگی راحت هستم. همان زمان متوجه شدم که بهخوبی تزکیه نکردهام و بههمینخاطر از خودم بسیار نومید هستم.
استاد بیان کردند:
«با قلبی که سابقاً داشتید تزکیه کنید، و کمال قطعی است.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ»)
مدام به خودم میگفتم: اگر همیشه با قلبی تزکیه کنم که در ابتدای کسب فا داشتم و در آن ثابتقدم باشم، موفق خواهم شد و آیندهام را خواهم ساخت.
پشیمانی بهخاطر شکست در گذراندن آزمایشها
در سال ۲۰۱۱ که تازه تزکیه فالون دافا را آغاز کرده بودم، بسیار کوشا بودم. حتی زمانیکه همسرم مخالف تمرین کردن من بود، ترجیح میدادم بهجای تمرین نکردن، از او جدا شوم.
اما از همسرم جدا نشدم. حدود نیمههای شب بیدار میشدم تا تمرین مدیتیشن نشسته را انجام دهم، زیرا وقتی همسرم بیدار بود اجازه نمیداد تمرین کنم. بعد از مدتی، متوجه این موضوع شد و گفت که دیگر با تمرین کردن من مشکلی ندارد. در واقع دیگر با دافا مخالفتی نداشت.
کمی پس از آن تحت تأثیر وابستگیام به راحتطلبی قرار گرفتم. همچنین گذراندن آزمایش شهوت و خوابآلودگی برایم مشکل شده بود. وقتی موفق نمیشدم این آزمایشها را به خوبی پشت سر بگذارم، عمیقاً احساس پشیمانی میکردم.
وضعیت تزکیهام بسیار متزلزل بود. یک روز کوشا بودم و روز بعد سست میشدم. این روند برای مدتی ادامه داشت تا اینکه با مسئلهای مواجه شدم که موجب تغییر این وضعیت تأسفبارم شد.
عمل کردن برخلاف اولین فکرم
روزی بعد از اتمام کارم برای توزیع مطالب روشنگری حقیقت بیرون رفتم و فکری به ذهنم رسید: «از راه میانبُر میروم و با افرادی که در مسیرم میبینم صحبت میکنم.» اما بلافاصله متوجه شدم که این کار درستی نیست و وابستگی به راحتطلبی بهحساب میآید.
سپس تصمیم گرفتم برخلاف آن عمل کنم و خیابانی را انتخاب کردم که افراد بیشتری از آن گذر میکنند. بدین ترتیب توانستم تعداد بیشتری از مردم را از حقایق دافا و آزار و شکنجه آگاه کنم. با افراد بسیاری صحبت کردم و مقدار زیادی مطلب به آنها دادم.
با این اتفاق، بر وابستگی به راحتطلبی غلبه کردم. با خودم فکر کردم: «بهمحض اینکه این وابستگی نمایان شود، تسلیم آن نخواهم شد. درعوض، برخلاف آن عمل کرده و محیط سختتر را انتخاب میکنم.» این رویکرد بسیار مهم و خیلی بهتر از انجام امور به روش قبلیام است که به خودم میگفتم: «اگر راه اشتباه را انتخاب کنم، با انجام بهتر امور در آینده، آن را جبران خواهم کرد.»
وقتی افراد به راحتطلبی وابستگی دارند، رهایی و غلبه بر آن بسیار مشکل است. بهمنظور از بین بردن این وابستگی، باید از یک طرف برخلاف آن عمل کنیم و از طرف دیگر، باید از کاری که درحال انجام آن هستیم کاملاً آگاه و درباره آن روشن باشیم. درکم این است که این فا که توسط استاد ارائه شده، کیهانهای بیکرانی را خلق کرده، اصلاح فا درحال وقوع است و افلاک عظیم درحال اصلاح شدن هستند. موجودات در تمام سطوح کیهان در این جریان، جایگاه خود را دوباره تعیین خواهند کرد. ما با مأموریتی به اینجا آمدهایم و هرطور که شده باید سه کار را بهخوبی انجام دهیم.
آموختم که دیگران را سرزنش نکنم
یک بار بهدنبال یکی از وسایلم میگشتم، اما هیچکجا پیدایش نمیکردم. فکر کردم ممکن است کسی آن را دزدیده باشد. از این فکرم حس خوبی نداشتم، زیرا هر آنچه برای یک تمرینکننده اتفاق میافتد، تصادفی نیست.
استاد بیان کردند:
«گاهی اوقات فکر میکنید که چیزی مال شما است و دیگران به شما میگویند که آن مال شما است، اما درواقع اینطور نیست. بنابراین ممکن است فکر کنید که آن مال شما است، اما درنهایت مال شما نیست. از طریق این جریان میتوان دید که آیا میتوانید آنرا رها کنید. اگر نتوانید آنرا رها کنید، یک وابستگی است. این روش باید برای خلاص شدن شما از دست وابستگی علاقه شخصی مورد استفاده قرار گیرد. موضوع این است.» («سخنرانی هفتم» در جوآن فالون)
این نقطهعطفی بود تا بیاموزم نباید دیگران را سرزنش کنم. ازآنجایی که افکارم درست شد، آن وسیله را در جیب کتم پیدا کردم و کارم به تعویق نیفتاد.
رها کردن وابستگی به حل کردن مسائل
یک بار باوجود تلاشهای بسیار، نتوانستم مشکلی را حل کنم. خیلی ناامید شدم. میدانستم حتماً کار اشتباهی انجام دادهام، اما آن را پیدا نمیکردم.
درنهایت، آن مسئله را رها کردم و به انجام کار دیگری پرداختم. با خودم فکر کردم که باید بدون هیچگونه وابستگی، سخت کار کنیم. این فکر باعث شد درک کنم که وابستگی بیشازحدی به حل کردن مشکلات دارم. شاید اگر در ذهنم آن مسئله را راحت میگرفتم، بهراحتی هم حل میشد.
همچنین فکر کردم که باید رفتار راحتتری با سایرین داشته باشم و برای حل مشکلات از آنها کمک بخواهم. یکی از همکارانم نگاهی به آن انداخت و خیلی سریع مشکل را برایم حل کرد.
یک روز علیرغم تلاش فراوان، نتوانستم قفل کمدم را درکارگاه باز کنم. فکر کردم: «این هشداری از سوی استاد است، دال بر اینکه مرتکب کار اشتباهی شدهام. چه چیزی را باید اصلاح کنم؟»
متوجه شدم که وقتی با همکاران خانم حرف میزنم، خجالت میکشم و هنگام تعامل با دیگران ذهنی باز ندارم. بهمحض درک این مطلب، قفل کمدم باز شد. بارها و بارها از استاد تشکر کردم که کمک کردند کاستیهایم را ببینم.
وبسایت مینگهویی مکانی عالی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات است
با وجود اینکه از زمان آغاز تزکیۀ دافا حس فوقالعادهای داشتهام، اما بیشازحد خجالت میکشیدم تجربیاتم را بنویسم و آنها را بهاشتراک بگذارم. همیشه فکر میکردم در تزکیهام بهاندازه کافی خوب عمل نکردهام و تجربهام از دید تمرینکنندگانی که تزکیه را قبل از من شروع کردهاند، مفید نخواهد بود.
اکنون دریافتهام که چنین فکری نیز یک وابستگی است. وبسایت مینگهویی مکانی عالی را برایمان فراهم آورده تا بتوانیم تجارب تزکیهمان را بهاشتراک بگذاریم. میتوانیم از هم یاد بگیریم و یکدیگر را تشویق کنیم.