فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

بهبودی شگفت‌انگیز از سه مشکل جسمی

7 ژانویه 2016

(Minghui.org) من ۷۳ ساله هستم و تمرین فالون دافا را در سال ۱۹۹۷ شروع کردم. می‌خواهم ماجرایی فوق‌طبیعی که در اوت ۲۰۱۴ برایم اتفاق افتاد را به‌اشتراک بگذارم.

مچ پای راستم پیچ خورد و متورم شد و به‌شدت آسیب دید. فکر کردم: «من یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم» و آن را نادیده گرفتم. چند روز بعد درد به سمت انگشت چهارم پایم حرکت کرد و دوباره آن را نادیده گرفتم. دو روز بعد، آسیب و دردِ کف پایم به‌قدری شدید بود که تقریباً می‌ترسیدم با آن راه بروم. فکر کردم: «این یک توهم است» و افکار درست فرستادم تا هر آنچه که در حال حمله به من بود را نابود کنم.

به‌جای نگرانی، بروشورها، آگهی‌ها و برچسب‌های دافا را تهیه کردم. سپس برای پخش آنها از خانه خارج شدم. فکر کردم که باید به تصویر یک تمرین‌کننده دقت کنم، بنابراین به‌آرامی راه می‌رفتم، انگار که درحال قدم زدن بودم.

رفتن به طبقات بالا برایم سخت بود اما منصرف نشدم و با وجود درد از پله‌ها بالا رفتم. زمانی که بالاخره به طبقه پنجم رسیدم، خیس عرق شده بودم و فکر کردم که باید استراحتی بکنم اما مکان خوبی برای توقف نبود، بنابراین در حالی‌که افکار درست می‌فرستادم مطالب را خانه به خانه پخش کردم.

زمانی که تمام شد، احساس راحتی کردم انگار شناور شده بودم و درد چندانی در پاهایم نداشتم. فهمیدم که این آزمون را گذرانده بودم: استاد درد را بخاطر من تحمل و مرا تشویق کردند که کوشا باشم.

مشکل کمر و گردن برطرف شد

صبح روز بعد در حدود ساعت ۷، یک چرخ قانون (فالون) در نزدیکی سمت راست قفسه سینه‌ام برای حدود پنج دقیقه می‌چرخید. احساس کردم که انگار پوست و دنده‌هایم توسط دو دست کشیده می‌شدند، اما دردی نداشت. به‌دلیل مشکل گردنم، زمانی که راه می‌رفتم، می‌نشستم یا می‌ایستادم، بیش از حد قوز می‌کردم اما از زمانی که آن چرخ قانون را دیدم، می‌توانم پشتم را صاف کنم.

مدت کوتاهی پس از آن، در حدود چهار دقیقه آروغ زدم و گردنم بهبود یافت. پیش از این، برگرداندن یا تکان دادن سرم برایم بسیار دردناک بود. اکنون آن مشکلات از بین رفته‌اند.

می‌دانم که استاد از من مراقبت کردند. از سه مشکل جسمی مختلف بهبود یافتم.

استاد بیان کردند:

«هنگامی که مریدان افکار درست فراوان دارند
استاد قدرت تغییر اوضاع را دارند.»
(«پیوند استاد- مرید» از هنگ یین ۲)

چشمانم پر از اشک شد. عمیقاً درک کردم که وقتی فرد هیچ مشکل جسمی ندارد، بدن چقدر احساس سبکی می‌کند.

استاد کارهای زیادی برایم انجام داده‌اند و چیزهای بسیار زیادی را برای من تحمل کرده‌اند. ایشان هر لحظه در کنار من هستند و از من مراقبت می‌کنند. کلمه‌ای برای بیان احساساتم وجود ندارد. استاد قدم به قدم مرا در پیشرفت در این مسیر به سمت الوهیت کمک می‌کنند.

http://en.minghui.org/html/articles/2015/12/22/154192.html