(Minghui.org)
هنگام مطالعه «آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016» استاد، احساس غم و اندوه بسیاری میکردم. در سالهای گذشته، استاد بارها و بارها بیان کردند که تمرینکنندگان چین باید به زدودن تأثیر منفی حزب کمونیست چین توجه زیادی کنند.
استاد بیان کردند:
«بیشتر اینکه، تأثیر طولانیمدت فرهنگ حزب واقعاً جدی بوده و باعث شده روش تفکر و رفتار این شاگردان در تناقض با شیوۀ تفکر و رفتار مردم این دنیا باشد.» ("آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016")
استاد فرهنگ سنتی را بنا نهادند تا مردم بتوانند فا را کسب کنند. اما نیروهای کهن به دنبال از بین بردن فرهنگ سنتی هستند تا مانع نجات مردم شوند. این مهمترین دلیلی است که مریدان فالون دافا اثرات مسموم فرهنگ حزب را بزدایند و خودشان را پاک کنند.
مایلم برخی از تجربیاتم در این زمینه را به اشتراک بگذارم، با این امید که سایرین بتوانند از آن بهره ببرند.
از سه سال قبل که به استرالیا آمدم، بهطور منظم در هر شرایط آب و هوایی برای روشنگری حقیقت به مکانهای گردشگری رفتهام. شینشینگم رشد کرده است و بسیاری از رفتارهای منفیام را رها کردهام. بااینحال تشخیص این مشکلات اغلب دشوار است.
بهعنوان نمونه، وقتی در مکان گردشگری اختلافاتی پیش میآمد، اغلب اولین فکرم این بود که تقصیر همتمرینکنندگان است یا افرادی که با آنها روبرو میشویم خوب نیستند.
فکر میکردم خوب است گردشگران را دنبال کنیم و با خواندن سرودهای مریدان دافا یا پخش یک نوار صوتی حقیقت را روشن کنیم. پس از اینکه مأمورانِ اداره گردشگری به تمرینکنندگان گفتند که انجام این کارها را متوقف کنند، درک نمیکردم که چه کار اشتباهی انجام دادهایم.
بعداً متوجه دلیلش شدم که رفتارمان در تقابل با سبک زندگی آرام و صلحآمیز استرالیا بود و قوانین ناگفته مکانهای گردشگری را شکسته بودیم.
پس از مطالعه سخنرانی استاد، متوجه شدم که این رفتارها یک تجلی از الگوهای فکریمان است که توسط فرهنگ حزب ایجاد شده است. بهخاطر وابستگی قویمان به «خود» نمیتوانستیم ملاحظه سایرین را بکنیم.
اگر مردم رفتارمان را نپذیرند، چگونه قادر خواهیم بود آنها را نجات دهیم؟
ما در ابتدا گله میکردیم که مأموران گردشگری، حقایق درباره آزار و شکنجه و فالون را نمیدانند و نسبت به ما بسیار سختگیرند. فکر میکردیم از آنجا که به هزاران تن اجازه داده میشود که هر روز روی چمن راه بروند، پس چرا گذاشتن تابلوی اعلانات بر روی آن برایمان ممنوع است؟
همچنین گله میکردیم که تمرینکنندگانی که میتوانند به زبان انگلیسی صحبت کنند حقیقت را خوب روشن نمیکنند. به درون نگاه نمیکردیم که ببینیم آیا کاری اشتباه انجام دادهایم یا نه، بنابراین اختلافات افزایش مییافت.
من شخصاً در قرار دادن تابلوهای نمایش اطلاعات روی چمن مقصر بودم. وقتی مأموری از دفتر اداره گردشگری چند بار مانع این کارم شد، آنها را برمیداشتم، اما روز بعد، دوباره آنها را روی چمن میگذاشتم.
این کار را انجام میدادم زیرا میدانستم که او هر روز برای سرکشی نمیآید. فکر میکردم انجام این کار برای نجات موجودات ذی شعور و کار درستی است. درنظر نمیگرفتم ما نیز میهمانان آن مکان گردشگری هستیم و فرد مسئول را نادیده میگرفتم.
از قوانین پیروی نمیکردیم و حتی نمیتوانستیم افراد خوبی باشیم. آن افراد درباره ما چه فکری میکنند؟ آیا آن یک تأثیر منفی در تصویر عمومی فالون دافا ندارد؟
شاید برای همتمرینکنندگانی که بهشدت زحمت کشیده بودند تا حقایق را برای کارکنان اداره گردشگری روشن کنند مزاحمت ایجاد میکردم. این کار کوچکی نبود.
در مسیر تزکیهام، متوجه برخی از مشکلاتم شدهام. پس از رها شدن از فرهنگ حزب و موانع «خود» میتوانیم به شیوۀ درستتری عمل کنیم. سپس خواهیم توانست بهطور واقعی در فضایل حقیقت- نیکخواهی- بردباری جذب شویم و برای رسیدن به روشنبینی، استاد را دنبال کنیم.