(Minghui.org) مدت 20 سال است که در محیط خشن سرزمین اصلی چین، فالون گونگ را تزکیه کردهام. حفاظت مرحمتآمیز استاد و حمایت فداکارانه همتمرینکنندگان را احساس کردهام که باعث دلگرمیام شده و ترغیبم کرده است که در مسیر تزکیهام استوار بمانم و از میان رنج و محنتهای بسیاری عبور کنم. درعوض، من نیز در زمان مواجهه با مشکل به سایر تمرینکنندگان کمک کردهام. ماجراهای ذیل نمونهای از این موارد است.
بازگرداندن شوهر تمرینکننده
شوهر یکی از تمرینکنندگان محلی، پس از تحمل آزار و شکنجه توسط حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) از سایر تمرینکنندگان فالون گونگ دوری میکرد. همسر در عقیدهاش بسیار راسخ بود. او نگران شوهرش بود و نمیدانست چگونه او را متقاعد کند که به فالون گونگ بازگردد.
من به همراه تمرینکنندهای دیگر به منزلشان رفتیم. وقتی رسیدیم شوهر برای پیکنیک به حومه شهر رفته بود، اما همسرش حرف زیادی برای گفتن داشت. او گفت که از کودکی در حومه شهر بزرگ شده و در آنجا متحمل رنج بسیاری شده است. به ما گفت تا رسیدن به کمال فالون گونگ را تزکیه میکند، او صرفاً بهخاطر نجات موجودات ذیشعور باید بیرون برود، بدون توجه به اینکه با چه مقدار سختی مواجهه میشود یا چه مقدار رنج و محنت را باید تحمل کند. او توضیح داد ازآنجاکه دنیای بشری بسیار دردناک است، نمیخواهد دوباره برگردد.
او از پیشنهاداتمان قدردانی کرد و گفت نگران شوهرش است اما هرگز عمیقاً درباره حل مسائل درون خودش یا بهبود رابطه با شوهرش فکر نکرده است. در آن موقع متوجه شد که لازم است حقیقتاً با مهربانی به او کمک کند.
شوهرش زود به منزل بازگشت.
با او درباره سرگرمیهایش صحبت کردیم، آنگاه گفتگویمان را بهسمت وضعیت کنونی فالون دافا بردیم. او قدردانیاش را به استاد ابراز کرد و پیشنهاداتمان را درخصوص کمک برای ازسر گرفتن تزکیه بهتدریج پذیرفت. تا منزلمان مقداری از راه را با ما آمد. زیاد صحبت نمیکرد اما میتوانستیم قدردانیاش را احساس کنیم.
تمرینکنندگان با مشکلات خانوادگی
تمرینکنندهای گرفتار محنتهای خانوادگی شده بود، که با تزکیهاش مداخله میکرد. او بهتدریج با خودش مانند یک فرد عادی رفتار میکرد و در طول این دوره اصلاح فا در عقب جا مانده بود. نمیتوانست بسیاری از وابستگیهایش را ببیند یا برای پیدا کردن علت سختیهایش به درون نگاه کند.
من به همراه چند همتمرینکننده با او صحبت کردیم. ما متوجه نکات کلیدی و مهمی شدیم که باعث ایجاد محنتهای خانوادگیاش شده بود و به او توصیههایی را ارائه کردیم. او متوجه شد که بهندرت با همتمرینکنندگان در ارتباط است. اگر او به تجربیات و توصیههای سایرین گوش داده بود، میتوانست اختلافاتش را بهتر اداره کند. احساس میکرد که محیط برای کمک مریدان دافا به همدیگر عالی است.
تمرینکننده جدیدی به دلیل فقدان یک محیط مطالعه گروهی فا دچار مداخله جدی شد. بهطور اتفاقی از وضعیتش آگاه شدم و در فرصتی به دیدارش رفتم.
با هم فا را مطالعه و پس از آن صحبت کردیم. به او گفتم که وضعیتش را درک میکنم و آنچه که برایش اتفاق افتاده تصادفی نیست. نیروهای کهن برنامهریزی کردند که مانع او برای تمرین فالون گونگ شوند. او نیز درکهایش را با من به اشتراک گذاشت. در باورش محکمتر شد و یاد گرفت که چگونه وقتش را بین خانواده و تزکیه بهتر مدیریت کند.
مقدار زیادی از وقتم صرف کمک مستمر به همتمرینکنندگان میشود، اما احساس خوشحالی میکنم و در تزکیهام راسخ هستم. در روزهای بعد از کمک به همتمرینکنندگان، با حمایت استاد، بهآسانی بیش از 500 سیدی فالون گونگ را توزیع کردم.
رابطه تقدیریام را با همتمرینکنندگان گرامی میدارم.
متشکرم، استاد! ههشی!