(Minghui.org) مقاله «اجتناب از تحسین و بیش از حد متکیبودن به همتمرینکنندگان» بهنظر میرسد که درباره تجربه من بهعنوان یک هماهنگکننده و پشتیبان فنی در پروژههای روشنگری حقیقت صحبت میکند. من هم سابقاً مشکلی مشابه مشکل نویسنده را داشتم، اما در نهایت آن را پشت سر گذاشتم. مایلم تجربه و درکم را در اینجا بهاشتراک بگذارم.
من در منطقهام، هماهنگکننده هستم و در حل مشکلات فنی نیز به همتمرینکنندگان کمک میکنم. ازآنجاکه معلم مدرسه هستم، خیلی فصیح صحبت میکنم. سایر تمرینکنندگان با لذت به درکم از فا گوش میدهند. آنها پس از مدت کوتاهی شروع کردند تا درباره مشکلاتشان در تزکیه با من صحبت کنند.
از دیدگاه تزکیه درباره این مسئله فکر نمیکردم و بدون تردید درکهایم را با آنها بهاشتراک میگذاشتم. یک تمرینکننده سؤالاتی درباره تزکیهاش را لیست کرد و از من خواست به او بگویم که درخصوص آنها چه کار بکند. بهمحض اینکه وارد اتاق مطالعه گروهی فا شدم، گفت: «مشتاق بودم تو را ببینم!» سؤالاتش درباره مسائل جزئی بودند، اما او نمیدانست چه کار کند و صرفاً منتظر من بود تا به او بگویم.
فوراً متوجه شدم که چیز اشتباهی وجود دارد. همتمرینکنندگان مرا تحسین میکردند و بیشازحد به من تکیه میکردند. درباره این موضوع فکر کردم که این اتفاق بد چگونه رخ داده بود. با نگاه به درون، متوجه شدم که این مشکل بهطور عمده تقصیر خودم است.
وابستگی به شهرت، خودنمایی، سخنوری و احساس برتر بودن را در خودم پیدا کردم. اگر اجازه میدادم این وابستگیها رشد کنند، ممکن بود به فا آسیب برسانم. استاد و دافا به من برکت و تواناییهایی دادهاند تا برای اعتباربخشی به فا و کمک به استاد در اصلاح فا از آنها استفاده کنم. آنها برای خودنمایی نیستند. شکل گروه مطالعه فا و بحث و گفتگو نباید تبدیل به سخنرانی یک نفره شود.
درکم را با تمرینکنندهای که فهرست سؤالاتش را آماده کرده بود، در میان گذاشتم: «وقتی مشکلی پیش میآید، آن فرصتی است که خودت را تزکیه کنی و رشد دهی. فکر میکنم بهتر است سعی کنی به درون نگاه و براساس درکت رشد کنی. اگر واقعاً در درک آن موقعیت مشکل داری، آنگاه میتوانیم با هم صحبت کنیم، اما باید اول درک خودت را به اشتراک بگذاری. اگر تسلیم شوی و پاسخ را از من بپرسی، مثل این است که آن فرصت را به من دادهای و من هر چه بگویم براساس سطح تزکیه خودم است. این ممکن است برای وضعیت تو کارساز نباشد و حتی امکان دارد در راستای فا نباشد.»
«ما باید فا را بهعنوان استاد در نظر بگیریم و هرگز افراد را دنبال نکنیم. هیچ نمونهای در تزکیه وجود ندارد. هر کسی باید خودش مسیرش را بپیماید. اگر بیشازحد به من وابسته باشی، ممکن است به هر دوی ما آسیب برساند.»
شروع به تشویق سایرین کردم تا در بحث گروهی بیشتر صحبت کنند و بهندرت نظر میدادم. هرچند، تغییر عادتهایم آسان نبود. گاهی یک مسئله مورد بحث برایم بسیار ساده بود، اما هیچ کسی نمیتوانست توضیح روشنی بدهد. مشتاق بودم دهانم را باز کنم و درکم را بهاشتراک بگذارم، اما مجبور بودم خودم را کنترل کنم.
فکر میکردم در برخی از جلسات مطالعه گروهی فا شرکت نکنم، اما نمیتوانستم، زیرا فکر میکردم خودداری از مواجهه با مشکلات درست نیست. میتوانم بهطور کامل معضلی که نویسنده آن مقاله داشت را درک کنم، اما او مدتی بیشازحد طولانی از شرکت در مطالعه گروهی فا اجتناب کرد.
نویسنده این مقاله بهطور عمده درباره اینکه چگونه همتمرینکنندگان به او وابسته بودند و او را تحسین میکردند، صحبت کرد و امیدوار بود که آنها دست از این کار بردارند. آیا این نگاه به بیرون نیست؟ مایلم به او یادآوری کنم که به درون نگاه کند، زیرا سایرین شروع کردهاند به او تکیه کرده و او را تحسین کنند. آن احتمالاً به او کمک کند مشکلی که در تزکیهاش دارد را بیابد.
استاد بیان کردهاند:
«برای یک تزکیهکننده، نگاه کردن به درون یک ابزار جادویی است.» («آموزش فا در کنفرانس بینالمللی فای واشنگتن دیسی 2009»)
مطمئنم که نویسنده آن مقاله میتواند وابستگیهایش را تشخیص دهد، آنها را ازبین ببرد و مشکل را حل کند.
آنچه در بالا ذکر شد، درک محدود من است. لطفاً راحت باشید و به هر مطلب نامناسبی اشاره کنید.