(Minghui.org) از زمانیکه فالون دافا (فالون گونگ) برای اولین بار در سال 1998 به روسیه معرفی شد، هزاران نفر از روسها از تمام اقشار جامعه از این روش تزکیه باستانی چین بهره بردهاند. در اینجا ماجرای سه تمرینکننده جوان را ارائه میکنیم:
من و شوهرم آندری هر دو فالون گونگ را تمرین میکنیم. همسایهها اغلب ما را بهعنوان زوجی عالی مورد تمجید و تحسین قرار میدهند. اما در واقع، اغلب اختلافات شدیدی داشتهایم، به ویژه درست بعد از ازدواجمان. اما در هر مورد اختلاف، هر یک از ما سعیکردهایم کاستیهای خود را ببینیم. هنگامی که بخواهیم رشد و بهبود پیدا کنیم و بهتر عمل نماییم، خرد فالون گونگ همیشه هماهنگی را برایمان به ارمغان میآورد.
لیودمیلا (موهای بلند با تیشرتی به رنگ زرد) در یک رویداد فالون گونگ.
محیط خانواده محیط خاصی است و در آنجا صخرههای عمیقاً پنهان در قلب آشکار میشوند. طی دورههای روانشناسی که در دانشکده گذراندم، یاد گرفتم که اختلافات خانوادگی در مراحل مختلف ازدواج متفاوت هستند و بسیاری از درگیریهای خانوادگی به بحران اجتماعی مربوط میشود. اما، دورههای روانشناسی هرگز بیان نمیکنند که چگونه اختلافات خانوادگی را بهطور اساسی حل وفصل کنید.
آموزههای فالون گونگ با استفاده از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری، معیاری را برای سنجش رفتارهایم به من میدهد. از فالون گونگ، یاد گرفتم زمانی که یک درگیری ایجاد میشود، ابتدا باید خودم را تغییر دهم. این مهمترین ارزش سنتی است که زندگی خانوادگی ما باید بر اساس آن باشد.
قبل از ازدواج با والدینم زندگی میکردم. وقتی بین ما اختلافی پیش میآمد، همیشه از آنها فاصله میگرفتم و منزوی میشدم. زمانی که در اتاقم را میبستم، خودم را محصور میکردم. در آن زمان، دلایل کافی داشتم که رفتارهایم درست است.
پس از شروع تمرین فالون گونگ، من شروع به جستجوی اشتباهات خودم و کارهای اشتباهم کردم. من به این کار ادامه دادم تا اینکه خودخواهی عمیقاً پنهانم را پیدا کردم که باعث میشد من از درستی منحرف شوم.
نمونه دیگری از این موضوع که چگونه نگاه به درون به ما کمک میکند، این بود که من دنداندرد داشتم و برای این مشکلم بهدرون نگاه کردم. دریافتم که توجه کافی به گفتارم ندارم. اغلب خشمم را ابراز و در مورد دیگران گله و شکایت میکردم. اغلب دوست داشتم حرفهای پوچ و بیمعنی بزنم و از دیگران انتقاد کنم.
استاد ما، بنیانگذار فالون گونگ، همیشه به ما میآموزد که با نیکخواهی صحبت کنیم. هنگامی که من این کاستی را در خودم پیدا کردم، کمکم به آنچه میگفتم و نحوۀ بیانم توجه کردم. همیشه فکر میکردم که فرد خوبی هستم، اما اکنون خودم را طبق آموزههای حقیقت، نیکخواهی، بردباری میسنجم و متوجه شدهام که موارد بسیاری وجود دارد که لازم است در آن زمینهها بهبود پیدا کنم، از جمله شیوۀ تفکرم و افکاری که منجر به خشم در من میشود.
شوهرم آندری گفت که او نیز در چهار سالی که از ازدواجمان میگذرد تغییرات زیادی کرده است.
او گفت: «در آغاز، من اغلب با همسرم بر سر چیزهای بیاهمیت جرو بحث میکردم. حتی به طلاق فکر میکردم. گاهی اوقات به همسرم حسودی و فکر میکردم که روزی مرا تنها میگذارد. خشم و حسادت مرا مانند خوره میخوردند که باعث شد یک روز به او بگویم: «اگر میخواهی روزی مرا ترک کنی، همین الان برو.»
«بهدلیل خشمم، بیش از یک بار با لگد او را از خانه بیرون کردم. خوشبختانه، تزکیه حقیقت، نیکخواهی، بردباری چشمانم را باز کرد و قلب عصبانیام را آرام کرد. اکنون هنگام مواجهه با اختلاف و درگیری، همیشه سعی میکنم که آرام بمانم. با دنبال کردن تعالیم فالون دافا، زندگی خانوادگیام بهطور فزاینده پایدار و صلحآمیز شده است.»
اکنون یک پسر داریم. او تمرینات را با ما انجام میهد و با استفاده از جوآن فالون (کتاب اصلی فالون گونگ) بهعنوان کتاب درسی به او چینی را آموزش میدهم. امیدوارم که او نیز مطابق با اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری زندگی کند و اینها بهعنوان راهنمای زندگیاش باشند.
من هرگز یک دوست یا عضو خانواده را به این شکل توصیف نمیکنم، تا اینکه در ۱۸ سالگی با یولیا ملاقات کردم. یولیا دلسوزترین فرد در جهان است.
یولیا (سمت راست) و ایرنه (سمت چپ)، هر دو دانشآموز در کالج پاولوف در وورونشی، روسیه هستند.
من یولیا را در کالج پاولوف در سال دوم ملاقات کردم. کاملاً به یاد ندارم که چگونه با هم دوست شدیم، اما اولین حسی را که به من داد، به خوبی به یاد دارم. او دختری صمیمی و دلسوز بود که دوست داشت به همه کمک کند.
زمانی به من گفت که فالون گونگ را تمرین میکند و دربارۀ ماهیت فالون گونگ با من صحبت کرد. در آغاز، من توجه زیادی نکردم. با خودم گفتم: «هر کس علاقه و سرگرمیهای خودش را دارد.»
اما همانطور که ما صمیمیتر شدیم، حقیقت، نیکخواهی، بردباری، آموزش اصلی فالون گونگ را کمکم درک کردم. این اصول فقط یک شعار توخالی برای او نبود. همه ویژگیهای شخصیتی برجسته او که باعث میشود به او احترام بگذارم ناشی از تمرین فالون دافای او است. معاشرت با چنین شخصی شاد و مهربانی باعث میشود که من هم بخواهم خودم را رشد و بهبود بدهم.»
قبل از اینکه با یولیا ملاقات کنم، کاستیهایم را نمیدیدم. به اعضای خانوادهام نیز اهمیت چندانی نمیدادم. اکنون از یادآوری نگرشم نسبت به آنها در آن زمان، از خودم خجالت میکشم. سابقاً بر سر والدینم فریاد میکشیدم، اما حالا رفتارم را میبینم.
میخواهم که حقیقت، نیکخواهی و بردباری به شعار زندگیام تبدیل شود. آرزو میکنم مردم خوب بیشتری وجود داشته باشند و میخواهم با افتخار بگویم که من یکی از آنها هستم.
مقاله مرتبط به زبان چینی:http://www.minghui.org/mh/articles/2016/11/20/朋友眼中的尤莉亚(图)-337926.html