(Minghui.org) در برخی از مناطق چین، پلیس بهطور مرتب تمرینکنندگان فالون گونگ را بازداشت میکند. چرا؟ احساس میکنم که این در نتیجه سه عامل اصلی است که در ادامه ذکر میشود:
نادیده گرفتن رشد شینشینگ
برخی از تمرینکنندگان در روشنگری حقیقت بسیار موفق هستند. بنابراین اغلب از آنها خواسته میشود که تکنیکها یا روشهایشان را با دیگران درمیان بگذارند بهطوری که آنها نیز بتوانند به همان نتایج دست یابند. بااینحال این تمرینکنندگان عمدتاً به این دلیل موفق هستند که درباره رشد شینشینگ خود جدی هستند.
اگر تمرینکنندهای خصوصیات اخلاقیاش را بهبود نبخشد و فقط شکل ظاهری موفقیت دیگران را اقتباس کند، آیا این همان نگاه به بیرون نیست؟ آیا این تأکید به شکل تزکیه بجای جوهر تزکیه نیست؟ انجام آن میتواند منجر به عواقب جدی شود!
در عین حال ما نمیتوانیم فرض کنیم که آن تمرینکنندگانی که در کار روشنگری حقیقت خوب هستند، شینشینگ بالایی دارند.
به همین علت فکر میکنم مهم است که همه تبادل تجربهها بر رشد قلب شخص تمرکز کنند. ما نمیتوانیم از این شکل خارج شویم.
بسیاری از تمرینکنندگان به هماهنگکنندگان بسیار وابسته هستند.
در تزکیه دافا هیچ مقامی وجود ندارد؛ همه داوطلب هستند. بنابراین باید هر زمان و هرکجا که میتوانیم کمک کنیم.
برای برخی از تمرینکنندگان پیشقدم شدن در انجام کارها مشکل است. آنها کاملاً به دیگران وابسته هستند که وظایفی را به آنها اختصاص دهند. آنها مانند کارمندان در یک کارخانه عمل میکنند: اگر سرپرست کاری را به آنها اختصاص ندهد، آنها فقط کنار میایستند و هیچ کاری انجام نمیدهند.
زمانی که این تمرینکنندگان با مسئلهای روبرو میشوند، اغلب آن را به هماهنگکننده گزارش میدهند و شخصاً درگیر نمیشوند. اگر آنها اینگونه عمل کنند، چطور میتوانند امیدوار باشند که در تزکیه موفق شوند؟
آیا استاد از ما نمیخواهند که در پروژههای مختلف ابتکار عمل داشته باشیم و اینکه هر تمرینکننده باید مسیر خودش را بپیماید؟ هرکسی برای حلوفصل مسائلی که در طول تمرین تزکیه بوجود میآید وظیفهای دارد.
اگر مسیرهایمان قرار است بهعنوان مرجعی برای نسلهای آینده باقی بمانند، پس هیچ مسیر انحرافی نمیتواند در میان تمرینکنندگان دافا وجود داشته باشد. همه مسئولیتی برای محافظت از دافا دارند، بنابراین ما نمیتوانیم بیتفاوت باشیم.
اگر فرد خودش را بهعنوان یک «کارگر» و هماهنگکننده را بهعنوان فردی «عالیرتبه» درنظر بگیرد، این نشان میدهد که فرد نسبت به خودش یا دافا مسئول نیست.
هماهنگکنندگان باید بر شینشینگ بدن واحد تأکید کنند
برخی هماهنگکنندگان از ارجاع دادن کار به دیگران لذت میبرند.در نتیجه آنها اغلب از اینکه مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرند هیجانزده میشوند. هرچه مسئولیتهایی که به عهده میگیرند بیشتر باشد، بیشتر احساس موفقیت میکنند. این مطابق با الزامات استاد نیست. هماهنگکنندگان باید به همتمرینکنندگان کمک کنند تا شینشینگشان را رشد دهند، مسائل مهم را حلوفصل کنند، پیشقدم باشند و نسبت به خودشان و دافا مسئولتر باشند.
اگر شینشینگ بدن واحد بالا نرود و صرفاً انجام کارها را بهعنوان «رشد و بهبود» بهحساب آورند، نیروهای کهن از این شکاف سوءاستفاده کرده و آزار و شکنجه را تشدید خواهند کرد. این بهطور جدی با نجات موجودات ذیشعورمان مداخله خواهد کرد. چطور؟ آنقدر مشغول مقابله با آزار و شکنجه خواهیم شد که هیچ کار دیگری نمیتوانیم انجام دهیم!
اگر هرکسی میتوانست خودخواهی را رها کند، نسبت به دافا مسئول باشد و هرآنچه که از او خواسته شده است را انجام دهد، خصوصیات اخلاقی همه بهطور فوقالعادهای بهبود مییافت.
آنگاه آیا هماهنگکننده هنوز مجبور میشد که کارهای خاصی را برای گروه معین کند؟ از همه مهمتر، آیا آن عوامل شیطانی جرأت پیدا میکردند که مداخله کنند؟