(Minghui.org) اغلب بیرون میروم تا بهصورت رودررو، حقایق را برای مردم روشن کرده و دروغهای حزب کمونیست چین برای بدنام کردن فالون دافا را افشا کنم. نجات موجودات ذیشعور مسئولیت روزانه و مأموریت من است. افراد بسیار زیادی پس از آگاهی از حقایق فالون دافا و حمایت از آن، از برکات دافا بهرهمند شدهاند.
زندانبان تزکیه دافا را آغاز میکند و به سلامتی جسمی دست مییابد
در ماه اوت ۱۹۹۹، بهمنظور دادخواهی برای دافا به پکن رفتم. این کارم خلاف قانون نبود، اما پلیس مرا بازداشت کرد و به یک مرکز شستشوی مغزی محلی برد. در اکتبر ۱۹۹۹، به بازداشتگاهی منتقل شدم و با مجرمین خطرناک، شامل چند قاتل و مظنون به سرقت، در سلولی حبس شدم. رئیس سابق یک زندان نیز در آنجا خدمت میکرد. او هر سال بهخاطر عوارض قلبی ناشی از برونشیت آسمی بستری میشد.
حقایق فالون دافا را برای تمام افراد درون سلولم روشن کردم. از مزایای تمرین فالون گونگ برایشان گفتم؛ فوایدی که خودم آنها را تجربه کرده بودم و بخصوص درباره مزایای سلامتیبخش فالون گونگ توضیح دادم. خیلی صحبت کردم. گفتم که چرا بهمنظور دادخواهی برای دافا به پکن رفتم. تمام دروغهای حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) را افشاء کردم. آنها بادقت گوش میدادند و گاهگاهی نیز سؤالاتی میپرسیدند. به سؤالاتشان یکی پس از دیگری پاسخ میدادم. از آنچه میگفتم احساس رضایت میکردند، اما هنوز هم کاملاً باور نمیکردند که فالون گونگ میتواند در بهبود سلامتی جسمی اینقدر معجزه کند.
یک "سرماخوردگی واگیردار" در سلول ما شایع شد و زندانیان یکی پس از دیگری به آن مبتلا شدند، اما من هیچ نشانهای از سرماخوردگی نشان ندادم. آنها بسیار شگفتزده بودند، مخصوصاً که این مسئله دو بار رخ داد. آنها واقعاً به این باور رسیدند که فالون گونگ خاص است.
اشعار استاد از هنگ یین را برایشان مکرراً میخواندم و آنها بسیار استقبال میکردند. زندانبان خواست تا حرکات تمرینهای فالون دافا را به او آموزش دهم، بنابراین به او یاد دادم. او خیلی سریع یاد گرفت و پس از آن، هر روز تمرینها را انجام میداد. زمستان میگذشت، اما این بار او به هیچ بیماریای مبتلا نشد. نیازی به مراجعه به پزشک پیدا نکرد. همچنین وزن اضافه کرد. در گذشته چنین چیزی غیرممکن بود. تجربۀ او به سایرین کمک کرد تا متوجه شوند فالون دافا خوب است.
پس از اینکه این زندانبان از مزایای فالون گونگ بهرهمند شد، از تمام فرصتها استفاده میکرد تا مقالات جدید استاد را به دست ما برساند و از مریدان دافا محافظت کند. او آینده خوبی را برای خودش رقم زد.
مرد جوانی که فریاد میزد "فالون دافا خوب است"، زود آزاد شد
در نوامبر ۲۰۰۵، بازداشت شدم و مرا به یک مرکز شستشوی مغزی بردند. بعداً به بازداشتگاهی منتقل شدم. در بازداشتگاه بهطور مداوم حقایق فالون گونگ را برای زندانیان درون سلول روشن کرده و انواع دروغهای جعل شده بهدست حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در آزار و شکنجه فالون گونگ، را افشا میکردم، مانند صحنهسازی "رویداد خودسوزی در میدان تیانآنمن"، "تجمع مسالمتآمیز ۲۵ آوریل" و "۱۴۰۰ مرگ." توضیح میدادم که حزب کمونیست واقعاً چیست، چرا حزب کمونیست فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار میدهد و فالون گونگ چیست. همه در سلولم مایل بودند به صحبتهایم گوش دهند. آنها همچنین موافقت کردند از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند.
آنها گروهی پس از گروهی دیگر میآمدند و هر کدام آینده خوبی را برای خود انتخاب کردند. در میان آنها مرد جوانی بود که مرتکب سرقتهایی شده بود. پروندهاش خیلی جدی بود. پس از اینکه به حقایق فالون گونگ آگاه شد، تصمیم گرفت از پیشگامان جوان، سازمانی وابسته به ح.ک.چ، خارج شود. او از کاری که انجام داده بود، پشیمان بود و میگفت پس از آزاد شدن میخواهد فرد خوبی باشد. هر روز، اگر موقعیتی پیش میآمد که سلول را برای انجام مقداری ورزش ترک کند، فریاد میزد: "فالون دافا خوب است!" گاهی نگهبانان سعی میکردند او را بترسانند، اما او اصلاً نمیترسید.
مدت کوتاهی پس از آن، این مرد جوان آزاد شد. او به حقایق دافا آگاه و از مزایای آن بهرهمند شد. تقوای عظیم دافا باعث شد تا از آنچه انجام داده بود، پشیمان شده و از برکات دافا بهرهمند شود.
رئیس باند خلافکاران به فرد خوبی تبدیل میشود
من در سال ۲۰۰۷ بهطور غیرقانونی به زندان محکوم شدم. همچنان حقایق دافا را برای زندانیانی با رابطه تقدیری روشن میکردم. همچنین مطالبی درباره فالون گونگ مینوشتم و آنها را به زندانیان میدادم. بسیاری از آنها حقیقت را درک کردند و تصمیم گرفتند از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند و نیز بهخاطر سپردند که "فالون دافا خوب است."
در میان آنها رئیس یک باند خلافکار بود. او برای نگهبانان دردسرساز بود. اغلب دعوا میکرد و نگهبانان از عهده کنترل او برنمیآمدند. بهمنظور آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ، نگهبانان او را برای مقابله با فالون گونگ انتخاب کردند. آنها میخواستند از بخش اهریمنی وی برای مبارزه با مهربانی تمرینکنندگان فالون گونگ استفاده کنند. مسئولین این زندان همواره کارهایی مانند این انجام دادهاند.
اما وی پس از برخورد با تمرینکنندگان فالون گونگ، بهطور غیرمنتظرهای تغییر کرد. نگهبانان شوکه شده بودند. آنها از انواع روشها برای تغییر دادن او استفاده کرده بودند تا بهتر شود، اما موفق نشده بودند. تمرینکنندگان فالون گونگ موفق شدند او را تغییر دهند و به فرد بهتری تبدیل کنند. حقیقت این است که او دوباره متولد شد و گواهی بر این بود که "فالون دافا خوب است!"
این رئیس باند از هیچ کسی نمیترسید. نه تحت تأثیر تشویق قرار میگرفت و نه تسلیم تهدید و اجبار میشد. او در زندان متحمل رنج زیادی شد، اما یک خصوصیت اخلاقی قوی داشت: واقعاً برای وفاداری ارزش قائل بود. هنگامی که تازه در ارتباط با تمرینکنندگان فالون دافا قرار گرفته بود، از فحاشی و ضربوشتم آنها لذت میبرد. تمرینکنندگانی که تسلیمش نمیشدند را حتی بیشتر مورد فحاشی یا ضربوشتم قرار میداد. تمرینکنندگان بسیاری از او دشنام شنیده یا از وی کتک خورده بودند. بعداً متوجه شد که آن تمرینکنندگان نه تنها با او بحث و جدل نمیکردند، بلکه حتی از تمام فرصتها استفاده میکردند تا به او کمک کنند. تمرینکنندگان هرگز درباره او پیشداوری نمیکردند.
او تحت تأثیر رفتار و سلوک تمرینکنندگان قرار گرفت. برخی از مطالب فالون گونگ را که نوشته بودم، خواند و سپس خواست تا با من صحبت کند. برایم تعریف کرد که وقتی این متن را میخواند: «آن تمرینکننده درحالیکه با ضرب و شتم شرورانه پلیس مواجه شده بود، از بدنش برای محافظت کردن از کتاب جوآن فالون استفاده کرد»، با خود گفت: «شما برای محفاظت از یک کتاب، زندگیتان را فدا میکنید، این واقعاً فوقالعاده است!» از من پرسید این کتاب درباره چیست. او ارزش و اهمیت جوآن فالون را درک نمیکرد، بنابراین با درک محدودم برایش توضیحاتی در این خصوص دادم. او واقعاً میخواست کتاب را بخواند.
بعداً یک نسخه الکترونیکی از کتاب را گرفت. خوشاقبال بود که توانست جوآن فالون را بخواند. او تغییر کرد و به فردی آرام و متین تبدیل شد. فحاشی و کتککاری را کنار گذاشت. در گذشته به حزب کمونیست، لیگ جوانان یا پیشگامان جوان ملحق نشده بود و اکنون میدانست "فالون دافا خوب است." در زندگی روزانهاش، از آموزههای حقیقت- نیکخواهی- بردباری پیروی میکرد تا فرد خوبی باشد.
پس از اینگه به حقایق آگاه شد، نه تنها دافا را خودش یاد گرفت، بلکه به تمرینکنندگان فالون گونگ کمک میکرد تا مقالات جدید استاد را به همدیگر بدهند. او ازطریق روشهای دیگری نیز به تمرینکنندگان کمک میکرد.
نگهبانان زندان انواع و اقسام روشها را روی او آزمایش کرده و نتوانسته بودند او را تغییر دهند، اما با لطف و رحمت فای عظیم استاد، او تغییر کرد و بهطور فزایندهای مهربان شد. او اساساً تغییر کرده است و افکار حزب کمونیست چین مبنی بر "جایگزین کردن شرارت با شرارت" را نفی میکند. تجربه او به "فالون دافا خوب است" اعتبار بخشیده و گواهی بر قدرت عظیم حقیقت- نیکخواهی- بردباری فالون دافا در این دنیای بشری نیز است.