(Minghui.org) در ۱ مارس ۲۰۱۵ تصمیم گرفتم برای امتحان ورودی دخترم در کالج هنر با او بروم. پس از توزیع مطالب اطلاعاتی در منطقه مسکونی نزدیک آن مکان، تاکسی گرفتم و از راننده خواستم منتظر دخترم بماند، زیرا او امتحان دیگری هم داشت.
او آزمونش را ۱۰ دقیقه دیرتر از زمانی که انتظار آمدنش را داشتیم به‌پایان رساند. مادر و دختر دیگری نیز سوار تاکسی ما شدند، اما پس از آنکه راننده تاکسی گفت: «۴۰ یوآن برای هرمسافر و روی‌هم‌رفته ۱۶۰ یوآن کرایه می‌گیرم،» فوراً از تاکسی پیاده شدند. می‌دانستم که راننده از ما کرایه بیشتری می‌گیرد، اما، به‌هرحال از او خواستم که ما را به مقصد‌مان برساند، زیرا دخترم همینطوری هم برای امتحان ورودی کالج هنر دیر می‌رسید.
وقتی نیمی از راه را طی کردیم، دخترم متوجه شد که راننده می‌خواهد ۸۰ یوآن کرایه از ما بگیرد. عصبانی شد و شماره گواهینامۀ راننده را یادداشت کرد تا به مسئولین گزارش دهد. این کار راننده را ترساند. به دخترم گفتم: «این کار را نکن. امرار معاش برای این مرد آسان نیست. او فقط می‌خواهد درآمد بیشتری داشته باشد.» راننده پاسخ داد: «همین‌طور است، گذران زندگی ابداً کار آسانی نیست! من دو فرزند دارم.» دخترم مایل نبود به سخنانش گوش دهد.
گفتم: «دخترم، تو باید بیشتر ملاحظه دیگران را بکنی. نباید درباره این مسئله گله و شکایت کنی یا از او متنفر باشی. قدری از این سرزنش‌ها متوجه من است، زیرا نپرسیدم کرایه چقدر می‌شود. اگر در ابتدا کرایه را از او می‌پرسیدم، آنگاه می‌توانستیم تاکسی دیگری بگیریم. او همچنین مجبور شد مدتی طولانی منتظر تو بماند.»
دخترم به‌تدریج آرام شد. ناگهان راننده گفت: «شما با مادرهای دیگر فرق دارید ـــ شما مهربان، بخشنده و بردبار هستید و می‌دانید چگونه فرزندتان را تربیت کنید.»
گفتم: «به این دلیل است که مادربزرگ دخترم فالون دافا را تمرین می‌کند. من نیز کتاب‌های دافا را می‌خوانم، بنابراین کارها و مشکلات را با دیدگاهی متفاوت حل و فصل می‌کنم.»
راننده تاکسی شگفت‌زده شده بود که مردم هنوز هم فالون دافا را تمرین می‌کنند، بنابراین گفتم: «به‌نظر می‌رسد شما نمی‌دانید فالون دافا چیست. مطالبی را که حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در تلویزیون بیان می‌کند دروغی بیش نیست. دافا به مردم می‌آموزد که حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری را تمرین کنند. آن واقعاً خوب است و خانواده ما از آن بهره برده‌اند!»
درحالی‌که درباره تمرین با او صحبت می‌کردم، ما را به مقصد رساند. با کمال تعجب دریافتم که راننده فقط ۶۰ یوآن برای کرایه درخواست کرد و گفت: «امیدوارم که دخترتان نمرات خوبی بگیرد.»
گرچه به اندازه کافی وقت نداشتم که از او بخواهم از حزب کمونیست چین خارج شود، امیدوارم با رفتارم و مطالبی که درباره دافا به او گفتم، درک تازه‌ای از این روش داشته باشد. همچنین امیدوارم با تمرین‌کننده دیگری ملاقات کند که به او کمک کند از حزب خارج شود.
این اجتناب‌ناپذیر است که در جریان تزکیه‌مان با مسائل ناخوش‌آیند روبه‌رو شویم. اما، وقتی با این مسائل مواجه می‌شویم، باید تعالیم استاد را درباره نگاه به درون، همواره در ذهنمان حفظ کنیم و همیشه با اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری زندگی کنیم.