(Minghui.org) به عنوان یک تزکیهکننده، لازم است ثروت را سبک در نظر بگیریم. استاد در سخنرانیهای اخیر چند بار اشاره کردند که دلبستگی به ثروت میتواند برای یک تزکیهکننده عواقب جدی به بار آورد، گاهی اوقات به قیمت فرصت ارزشمند دیرینه برای تزکیه تمام میشود.
استاد به ما خاطرنشان میکنند:
«این برای هر یک از مریدان دافا مصداق دارد: اگر امروز یک مرید دافا نمیبودید، یکی از غولهای بزرگ ثروت این دنیا میبودید و پول هنگفتی میداشتید. زیرا اگر یک مرید دافا نمیبودید، تقوای عظیمتان—تقوای بسیار زیادی که با خود آورده بودید—میتوانست با مقدار بسیار زیادی ثروت مبادله شود. و برای همۀ شما این مصداق دارد. اما وقتی تصمیمی آگاهانه گرفتید تا یک مرید دافا باشید، از آن ثروت دست کشیدید. شما خواستید یک مرید دافا باشید، و آن چیزها را رها کردید.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۵ کرانۀ غربی»)
استاد خیلی روشن و واضح آن را توضیح دادند: ما در این دنیای بشری ثروتمان را رها کردیم بهخاطر اینکه یک مرید دافا شویم.
از سوی دیگر، گرچه ما ثروتمان را در جهان بشری رها کردیم، درواقع ثروت واقعی ما در بعدهای دیگر، بهویژه در نجات موجودات ذیشعور توسط ما، آشکار میشوند. اینطور درک میکنم که، مهم نیست که در ظاهر چقدر فقیر به نظر میرسیم، هر یک از ما در بعدهای دیگر بسیار ثروتمند هستیم و بیشتر ثروت ما به ابزارهای قدرتمندی برای نجات موجودات ذیشعور تبدیل میشوند.
میخواهم آنچه را در بعدهای دیگر در خصوص تجلی حقیقی ثروتمان دیدم با همتمرینکنندگان به اشتراک بگذارم.
شمش طلا
چند سال پیش، یک تمرینکننده بازداشت شد و مقامات محلی برای محکومکردن او برنامهریزی کردند. کسانی که در تلاش بودند تا او را مورد حمایت قرار دهند، اقدام به استخدام یک وکیل کردند تا به دفاع از او بپردازد، اما از نظر مالی مشکل داشتند. هنگامی که تمرینکننده دیگری درباره آن باخبر شد، هزار یوان برای هزینه وکیل پرداخت کرد.
در آن لحظه دیدم که این تمرینکننده یک قطعه از شمش طلا را اهدا کرد. یک موجود الهی که لباسی طلایی پوشیده بود با قلم طلاییاش هدیه او برای اعتباربخشی به فا را ثبت کرد.
ابزارهای فا از شمش طلا ساخته شدند
در حالی که افکار درست میفرستادم، یک ژنرال آسمانی را دیدم که به چند تن از سربازانش دستور داد تا جعبههای بزرگ و کاملاً تزئینشدهای را حمل کنند.
هنگامی که جعبهها را باز کردند، پر از شمشهای طلا بودند. سربازان برای ذوبکردن شمشها یک سهپایه آماده کردند که در زیر آن آتش روش بود، سپس شمشهای طلا به ابزارهای مختلف جدیدی تغییر شکل دادند. زمانی که ابزارها ساخته شدند، به سوی دستانم پرواز کردند. متوجه شدم که این تجلی ثروت ما در بعدهای دیگر است.
این ابزارهای فا به من کمک کردند که به هنگام تشکیل و ثبت پروندههای حقوقی علیه جیانگ زمین که شش ماه بعد آغاز شد، بسیاری از موجودات شیطانی را از بین ببرم.
قلابهای طلایی روی اقیانوس پخش شدند
یک بار دیدم که بسیاری از مردم در یک اقیانوس پهناور غرق میشوند و با مرگ فاصلهای ندارند، اما خوشههایی از نور و قلابهای طلایی بیشماری در سطح اقیانوس پراکنده شدند. اگر فردی میخواست نجات یابد، قلاب به یک شاخه بلند تبدیل میشد، دور بدن فرد حلقه میزد و او را از اقیانوس بیرون میکشید. متوجه شدم که اینها همان مطالب اطلاعرسانی تهیهشده توسط تمرینکنندگان هستند که مردم را نجات میدهند.
گلهای لوتوس سحرآمیز
همچنین سیم تلفنی را دیدم که به تلفنهای بیشماری وصل بود. از طریق هر یک از تلفنها، که در بالای آن یک گل نیلوفر آبی در چرخش بود، تمرینکننده به کار روشنگری حقایق برای مردم میپرداخت. هنگامی که یکی از افراد شنونده با کنارهگیری از حزب کمونیست چین موافقت میکرد، گل نیلوفر آبی در هوا شناور و بسیار بزرگ میشد. فردی که حزب را ترک کرده بود روی گل نیلوفر آبی مینشست. او در میان موجودات الهی احاطه میشد و لبخندی فراخ بر چهرۀ خود داشت.
یک سفینه فضایی طلایی به شکل پنکه
بار دیگر، سفینه فضایی درخشان، طلایی و به شکل پنکه بزرگی را دیدم که در جهان لایتناهی میچرخید و همه چیز را پاک میکرد. پس از اینکه بیشتر روی آن تمرکز کردم، دیدم که سفینه فضایی را چند تمرینکننده هدایت میکنند. سفینه همانند ابزار غولآسایی برای فا بوده که از مجموع ثروت آنها ساخته شده بود. این موضوع پروژههای روشنگری حقیقت را نشان میدهد که به علت همکاری با هم به موفقیت نائل میشوند.
ستونهای طلایی
تمرینکنندگان بسیاری را نیز دیدم که رشتههایی از طلا را میبافتند که به اندازه ستون طلایی بزرگی درمیآمدند. روی هر ستون قدمت آن حک شده بود. برخی بیش از ۲۰ سال، برخی کمی بیشتر از ۱۰ سال و برخی فقط چند سال سن داشتند. استاد با استفاده از این ستونها قصر جهان جدید هر تمرینکننده را دوباره میساخت.
برخی از تمرینکنندگان منابع دافا را هدر داده و پول ذخیرهشده توسط سایر تمرینکنندگان را به باد فنا دادهاند. یک نمونه از چنین تمرینکنندهای را دیدم که تمامی تارهای عصبیاش رشتههایی از سکه بودند و قلبش نیز در داخل یک سکه قرار داشت. افکارش صرف پول میشد.
ازآنجاکه تمامی داراییهای ما منبع ارزشمندی برای دافا در نجات موجودات ذیشعور هستند، کسانی که این داراییها را به هدر میدهند، نامشان توسط آن دسته از موجودات الهی که لباس سیاه به تن دارند ثبت میشود که هر کدام با تصویر مجازاتی مطابق با آن بوده و همچنین همگی بسیار خشن و ترسناک هستند.
در سالهای اخیر، برخی از تمرینکنندگان جانشان را براثر اشتباه در مسائل مالی از دست دادهاند. ازآنجاکه که در جهانی پر از وسوسههای مختلف تزکیه میکنیم، نمیتوانیم هدف نهایی از آمدن به اینجا را فراموش کنیم. باید در تزکیه محکم و استوار باقی بمانیم و توسط وابستگیهای بشریمان یا هر وسوسه دیگر تکان نخوریم، بهخاطر اینکه در تزکیه هیچ چیزی موضوع کوچک و بیاهمیتی نیست.
بیایید آنچه را استاد به ما گفتند به خاطر بسپاریم:
«نگذارید آرزوی دیرینۀ روح شما بهخاطر کمی وسوسههای دنیوی ناچیز خاموش شود.» («آموزش فا در روز جهانی فالون دافا»)
باید خودمان را بهخوبی تزکیه کنیم، با عنوان «مرید دافای دوره اصلاح فا» زندگی کرده و استاد را ناامید نکنیم.