(Minghui.org) هنوز تمرینکنندگانی هستند که در بازاریابی هرمی مشارکت میکنند. در بازاریابی هرمی ترفند این است که فرد فروشنده نهتنها از فروش خودش درآمد کسب میکند، بلکه از فروشِ فروشندگانی که استخدام میکند نیز سود میبرد.
آنها به نصیحت همتمرینکنندگان گوش نمیدهند و همه نگران آنها هستند.
استاد بیشاز یک بار درباره بازاریابی هرمی صحبت کردهاند و فکر میکنم همه تمرینکنندگان حقیقی دافا، آنچه استاد بیان کردند را خواندهاند. پس چرا هنوز بعضی تمرینکنندگان این کار را انجام میدهند؟ در برخی مناطق، آنهایی که در این کار شرکت میکنند، تأثیری منفی روی همتمرینکنندگان میگذارند و مانع از همکاری آنها در اعتباربخشی به فا میشوند.
حرص و طمع شکاف ایجاد میکند
یک وابستگی مشترک در تمرینکنندگانی که در بازاریابی هرمی شرکت میکنند، طمع و میل شدید به پول است.
بیشتر مردم هنگام مواجهه با دروغهای مشابهی که بارها و بارها گفته میشود، میدانند که نباید آنها را باور کنند. پس چرا بعضی از افراد درنهایت این دروغها را باور میکنند؟ علتش این است که این تمرینکنندگان بهقدری به پول و منافع مادی وابسته هستند که نمیتوانند دربرابر این وسوسه مقاومت کنند. آنگاه این بهانه را پیش میکشند که تحت قوانین چین، این کار قانونی است. درواقع، آنها بهسادگی سعی میکنند حرص و طمع خود را پنهان کنند.
میخواهیم به تمرینکنندگانی که اینگونه فکر میکنند، دو موضوع را یادآوری کنیم. اول اینکه، از منظر شخصی عادی، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) هیچگاه بهطور علنی اعلام نکرده است که بازاریابی هرمی قانونی است. اما بهیاد داشته باشید که ح.ک.چ هیچگاه سر حرفش باقی نمیماند. ازاینرو چیزی که امروز قانونی است، ممکن است فردا غیرقانونی باشد. همه میدانیم که هیچ حرف ح.ک.چ قابل اعتماد نیست. پس چرا میخواهیم آنچه شنیدیم را باور کنیم؟ آیا این ارتباطی با وابسته بودن به منافع مادی ندارد؟ آیا آن از طمع بهوجود نیامده است؟
دوم اینکه، از دیدگاه یک تمرینکننده، آیا واقعاً میتوانیم هر کاری میخواهیم انجام دهیم، تنها بهاینخاطر که آن کار در چین قانونی است؟ ما چه کسی هستیم و از چه چیزی باید پیروی کنیم؟ آیا قوانین دنیای بشری، استاندارد یک تمرینکنندۀ دافا است؟ هنگامیکه با منافع مادی و وسوسهها مواجه میشویم، آیا ذهنمان میتواند محکم و بدون تأثیر باقی بماند یا اینکه عذر و بهانههایی پیدا میکنیم تا وابستگیهایمان را بپوشانیم؟ حالت دوم چیزی است که نیروهای کهن اهریمنی به آن امید دارند.
فقدان تفکر مستقل
بعضی از تمرینکنندگانی که درگیر بازاریابی هرمی هستند، وابستگی قدرتمندی به طمع دارند و وابستگیهای دیگری نیز دارند. شایعاتی درباره تعدادی پروژه با سود بالا پخش میشود و تمرینکنندگان فریب این دروغها را میخورند.
چگونه تمرینکنندگان میتوانند فریب این چیزها را بخورند؟ اگر فردی خواهان قدرت و اقتدار نباشد و در آرزوی منافع مادی هنگفت نباشد، آنگاه چطور میتواند توسط این چیزهای پوچ و بیمعنی تحت تأثیر قرار بگیرد؟
بعضی افراد ممکن است تشخیص دهند که آن یک تله است، اما فکر میکنند که میدانند چگونه از آن اجتناب کنند. چیزی که آنها متوجه نمیشوند این است که وقتی به دام میافتند، توسط عوامل اهریمنی کنترل خواهند شد و افکارشان دیگر از سوی خودشان نخواهد بود. در آن وضعیت، دیگر نمیتوانند کارهای اصلاح فا را انجام دهند.
آن تمرینکنندگانی که از دیگران دنبالهروی کرده و در بازاریابی هرمی درگیر میشوند، احتمالاً بسیار به وابستهبودن به دیگران عادت دارند و نمیتوانند خودشان بهطور مستقل فکر کنند.
بیدار شوید یا از دست خواهید رفت
بازاریابی هرمی، روش فروش درست و صادقانهای نیست. طرفدارانش ادعا میکنند که باعث ایجاد شغل و آزادی شغلی میشود. کلاسها و گفتگوهایی ارائه میشود تا افراد را تحت تأثیر قرار دهند. بااینحال، هدف، ترویج و فروش محصولات خودشان است.
از بالا به پایین، شاخههای بالایی مقدار بیشتری از سود را برمیدارد و نتیجه نهایی این است که اکثریت افراد در شاخههای پایینی فریب خواهند خورد. اساس بازاریابی هرمی بر پایه حرص و طمع است. مهم نیست چه تعداد از انواع گوناگون این روش وجود دارد، هدف آن همیشه بهدست آوردن پول است.
آنچه مردم عادی انجام میدهند، انتخاب خودشان است. اما برای تمرینکنندگان دافا، درگیر شدن در بازاریابی هرمی چه معنایی دارد؟ آن از بین بردن خود و دیگران است!
برخی از تمرینکنندگانی که قبلاً در بازاریابی هرمی درگیر بودند، اما توانستند بیدار شده و از آن خارج شوند، توصیف کردند که آن شبیه چه بود. آنها شرح دادند که گویی بدن و ذهنشان توسط نیروهای دیگری کنترل میشد. آنها هر روز در بسیاری از فعالیتهای مرتبط با فروش شرکت میکردند و بهقدری مشغول میشدند که تقریباً هیچ وقتی نداشتند که برای خودشان فکر کنند.
این دلیل آن است که چرا برای همتمرینکنندگان خیلی سخت است که بتوانند با کسانی که درگیر بازاریابی هرمی هستند، صحبت کنند و آنها را از این کار بیرون بکشند. همینکه شخص درگیر آن شود، کنترل ذهنش را از دست میدهد. اگر خودآگاه اصلی قویای نداشته باشد، قطعاً ازدست خواهد رفت.
مدتها قبل استاد درباره این موضوع صحبت کردند. استاد بیان کردند که تمرینکنندگان نمیتوانند در بازاریابی هرمی شرکت کنند و همۀ ما آن را شنیدیم. پس چرا برخی از ما، به نقض آموزش استاد ادامه میدهیم؟ اگر مخالف و ضد آموزش استاد عمل کنیم، خود را در چه موقعیتی قرار میدهیم؟ باید فوراً بیدار شویم!