فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

ترفیع یک مأمور به جایگاه معاون رئیس به‌خاطر اعمال خوبش

31 ژوئیه 2016

(Minghui.org) بسیاری از مأموران پلیس نیت‌ خوب و حس قوی عدالت‌طلبی دارند. اما، برخی از آنها توسط حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) فریب خورده‌ و در‌ آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ شرکت کرده‌اند. هنگامی که آنها حقایق آزار و شکنجه را درک می‌کنند، بسیاری از آنها نگرش خود را تغییر داده و در واقع به تمرین کنندگان کمک می‌کنند.

داستان ذیل دربارۀ یک مأمور پلیس در منطقه ما است که تا قبل از المپیک ۲۰۰۸ پکن تمرین‌کنندگان را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد. بعد از صحبت با تمرین کنندگان نگرش او تغییر کرد.

تبدیل شدن به فردی خوب

درست قبل از المپیک ۲۰۰۸ پکن، مأمور پلیس جوانی بعد از ساعت ۹ شب به در خانه‌ام آمد و در زد.

روی مبل نشست و به من گفت: «من مأمور پلیس هستم و امور منطقه شما به من محول شده است. چون بازی‌های المپیک نزدیک است، به ما گفته شده که از منازل بازدید داشته باشیم و یادداشت برداریم. سرپرست ما می‌خواهد بداند که آیا شما هنوز هم فالون گونگ را تمرین می‌کنید یا خیر و در مورد بازی‌های المپیک چه احساسی داری؟»

پاسخ دادم: «تمرین‌کنندگان فالون گونگ افراد خوبی هستند. گزارش این مطلب برای شما نمی‌تواند خوب باشد.»

او با لحن تهدیدآمیزی گفت: «این تصمیمی است که از سوی ادارۀ پلیس اتخاذ شده است. ما باید با تمام تمرین‌کنندگان در منطقه‌مان دیدار کنیم. اگر در اینجا از پاسخ به سؤالات امتناع کنی، باید با من به ادارۀ پلیس بیایی. اگر امروز من آن را انجام ندهم، شخص دیگری انجام می‌دهد.»

من با مهربانی به او توصیه کردم که اگر گزارش تمرین‌کنندگان را بدهد، ممکن است در آینده با عواقب منفی این کار مواجه شود. در همان زمان، همسرم افکار درست می‌فرستاد تا نیروهای شیطانی در منطقه‌مان را پاک کند.

مأمور جوان صداقت و صمیمیت مرا احساس کرد و او نیز صمیمی شد. وقتی از  آن تنش کاسته شد به او دربارۀ قدرت شفای فالون گونگ گفتم و اینکه چگونه آن به خانواده‌ام کمک کرد تا بهتر با هم کنار بیاییم و مهربان‌تر باشیم.

حدود یک ساعت با هم حرف زدیم.

وقتی منزلم را ترک کرد، به‌گرمی به من گفت: «دوست من! نگران نباش. گزارشی در کار نیست. من مراقب شما هستم.»

من بسیار خوشحال بودم که او حقایق را درک کرد و از دروغ‌ها آگاه شد. موجود ذی‌شعور دیگری نجات یافت!

ارسال پیام‌های هشدار دهنده

پس از آن این مأمور جوان برای مدت طولانی به منزل‌مان نیامد. اما او گاهی اوقات در حول و حوش تاریخ‌های حساس در تقویم ح.ک.چ با من تماس می‌گرفت و به ما یادآوری می‌کرد که مراقب باشیم.

نمی‌دانستم که شعبه اداره پلیس او قصد کرده بود که مرا در اوایل سال ۲۰۱۰ بازداشت کند. او پیشاپیش با من تماس گرفت و گفت که ظرف همین چند روز برای صرف شام از من دعوت می‌کند. احساس کردم که چیزی غیرمعمول در لحن صدایش است. اما چون سال جدید نزدیک می‌شد، توجه زیادی نکردم.

چند روز بعد، او دوباره به من زنگ زد و گفت که به منزلم می‌آید. وقتی گوشی را قطع کردم او در نزدیکی خانه‌ام بود. یک لباس شخصی و دو مأمور اونیفورم‌پوش از اداره پلیس همراه او بودند.

من او را سرزنش نکردم چون می‌دانستم که رتبه‌اش آنقدر بالا نیست که بتواند مانع آنها شود. بعدها فهمیدم که او با تماس تلفنی می‌خواست به من هشدار دهد و مرا از خانه دور کند تا بازداشت نشوم.

انجام کارهای خوب برای دافا

در حالی که سه پلیس همراه او به غارت خانه مشغول بودند این مأمور جوان از روی ناچاری روی‌ صندلی نشست. پلیس تمام کتاب‌های دافا را برداشت و آنها را بالای یک کمد قرار داد.

هنگامی که آن پلیس‌ها در اطراف ما نبودند از او خواستم تا دو نسخه از جوآن فالون را بردارد در اتاق داخلی مخفی کند. این دو کتاب به‌خاطر عمل خوب او نجات داده شدند.

من و همسرم بازداشت و به اداره پلیس منتقل شدیم. فرصتی به دست آوردم و کمک کردم تا مأمور جوان از ح.ک.چ خارج شود. او بعدها خروج خود را از حزب؛ برروی اینترنت اعلام کرد.

همسرم همان شب از بازداشت آزاد شد. این مأمور جوان دو روز بعد از حبسِ من، با او تماس گرفت و گفت که چند دست لباس آماده کند. روز بعد به دنبال همسرم رفت و او را با خودروی خودش به دیدن من آورد.

وقتی که مرا برای پیش- محاکمه از بازداشتگاه منتقل می‌کردند، این مأمور جوان به آن مکان رفت و در مقابل مأمورانِ پیش- محاکمه دو بطری نوشابه به من داد و به من یادآوری کرد که مراقب خودم باشم.

او همچنین خانواده‌ام را تحت حمایت معنوی قرار داد. در طول سال نوی چینی۲۰۱۰، او به منزلم آمد و به همسرم دو کارت سوپرمارکت و یک شیشه روغن پخت و پز هدیه داد.

با کمک او، تمام اقلامی که پلیس در زمان غارت خانه توقیف کرده بود، به منزل‌مان بازگردانده شد. بعدها، زمانی که من به مشکلی در ثبت اقامتم برخوردم و از او کمک خواستم، او قول داد که در اسرع وقت آن مسئله را حل و فصل کند.

سخن آخر

این مأمور جوان برای کمک به من فشار زیادی متحمل شده است - و حتی فکر نمی‌کنم که از همۀ کارهای خوبی که انجام داده، خبر داشته باشم. اما آسمان می‌داند که او چه کرده است. یک فرد خوب پاداش دریافت می‌کند. او چندی پس از تمام این مصیبت‌ها به جایگاه معاون رئیس پلیس ارتقاء یافت.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/7/23/157933.html