(Minghui.org) در یک همایش تبادل تجربه، یک تمرینکننده فالون دافا تجربهاش در ارتباط با برقراری تماسهای تلفنی با اداره پلیس در چین را بیان کرد. در ضمن اینکه خوشحال بود تلاشهایش برای تماس با چینیها مؤثر بوده است، همچنین متوجه شد که این روند به اوکمک کرده بود تا وابستگی حسادت را در خود بیابد.
دیدن ذهنیت حسادتم
روزی هنگام برقراری تماس تلفنی، طرف مقابل برای مدتی به حرفهایم گوش داد. در آن لحظه فکری از ذهنم گذشت: «تماس گرفتن با اداره پلیس کار سختی نیست و معمولاً جوابگوی تماسها هستند، اگر تماسی بگیرم، تلفن را جواب داده و مدت زیادی به حرفهایم گوش میدهند.»
اما روز بعد که تماس گرفتم، هیچکسی به تلفنم جواب نداد. نگاهی بهدرون کردم و فهمیدم به دلیل حس حسادتی بود که به تمرینکننده دیگری داشتم که کار تماسهای تلفنی را بهخوبی انجام میداد. تماس تلفنی تمرینکنندگان، برای نجات موجودات بود، چرا من باید حسادت میکردم؟
«یک شخص پلید از حسادت زاده میشود.
با خودخواهی و خشم، درباره بیعدالتیهایی که برایش پیش میآید گله و شکایت میکند.
یک شخص خیرخواه همیشه قلبی از شفقت و نیکخواهی دارد.
بدون هیچ نارضایتی و نفرت، سختیها را با شادمانی و مسرت تحمل میکند.
یک شخص روشنبین هیچ وابستگی ندارد.
در سکوت، مردم دنیا را که توسط خیال باطل گمراه شدهاند نظاره میکند.» ( قلمروها، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۱)
قبل از این اتفاق، به تمرینکنندهای که با هم کار میکردیم نیز حسادت میکردم. زمانی که توسط گروه مورد تمجید قرار گرفت، حسادتم به اوج رسید و با خود فکر کردم که باید بیشتر از او تلاش کنم.
در چند موقعیت، نتوانستم به میزان مطلوب تماسهای موفق داشته باشم. بعد از اینکه فهمیدم تماسهای سایر تمرینکنندگان نیز به میزان مطلوب نبوده است، به نوعی از این موضوع که آنها هم موفق نبودهاند، احساس آسایش کردم.
اما در نوبتهای دیگری، وقتی فهمیدم تماسهای آنها به میزان مطلوب رسیده بود و صحبتهای مؤثری داشتهاند، مضطرب شدم و نمیدانستم چه کار باید کنم. ذهنیت و وابستگیام به رقابت و شهرت، سر برآورد. وقتی دیدم عملکرد دیگران بهتر از من بوده است، آشفته و ناراحت شدم.
حسادت در شکلهای متفاوتی ظاهر میشود
حسادت میتواند به این شکل بروز کند که کسی میخواهد از دیگران بهتر عمل کند و اگر شاهد پیشرفت سایرین باشد، احساس ناراحتی میکند. همچنین به دیده تحقیر به دیگران نگاه کردن نیز نوعی حسادت است. در حین کار با سایر تمرینکنندگان، گاهی با خود فکر میکردم: «چرا این کار را به این صورت انجام میدهی؟» با اینکه چیزی نمیگفتم ولی، معتقد بودم که نتیجه عملکرد آنها بهخوبی کار من نیست. این ذهنیت نیز حسادت است.
نوع دیگری از حسادت «غبطه خوردن» است مانند، غبطه خوردن به تمرینکنندگانی که درانجام روشنگری حقیقت درباره فالون دافا برای مردم بهخوبی تلاش میکنند، به ترغیب کردن تعداد بیشتری از مردم برای خارج شدن از حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن، یا به محیط تزکیهشان. تمام این «غبطه خوردنها» نیز شکلی از تجلی حسادت است.
یک بار در طی جلسه تماسهای صبحگاهی، درست پس از پایان صحبت تلفنی تمرینکنندهای، از او پرسیدم امروز اوضاع چگونه بود. او در حالی که با من صحبت میکرد، از تمرینکننده دیگری تقاضای کمک کرد. اما همان تمرینکنندهای که از او درخواست کمک شده بود، کمی قبل درباره چگونگی انجام تماسها از من پرسیده بود.
از این اتفاق قلبم متأثر شد. فکرهای منفی درباره این تمرینکنندگان به سراغم آمد. از سیستم خارج شدم ولی متوجه شدم که نباید این کار را میکردم. به سرعت وصل شدم، آن تمرینکننده را پیدا کردم و به صحبتم با او ادامه دادم. در حالی که صحبت میکردیم افکار منفیام درباره او، ناپدید شد.
بار دیگر، دو تمرینکننده به نوبت با یک شماره تماس گرفتند. شخص پشت خط برخورد خوبی داشت ولی از گوش کردن به صحبتهای آنها درباره روشنگری حقیقت درباره فالون دافا و آزار و شکنجه امتناع کرد. ما افکارمان را بهاشتراک گذاشتیم و تمرینکنندگان دیگر از من خواستند که من هم امتحان کنم. من با اطمینان تماس گرفتم.
اما پس از اینکه جواب داد، به من ناسزا گفت و مرا بخاطر عدم احترام به خواستهاش سرزنش کرد. بهرغم رفتار زنندهاش، من به صحبت ادامه دادم. پس از پایان تماس نمیدانستم که دلیل ناسزا گفتن او چه بود.
متوجه شدم که وابستگیهایی دارم که باید آنها را از بین ببرم. بهدرون نگاه کردم و دریافتم که ذهنیت رقابتجویی و اعتباربخشی به خود دارم، فکرهایی مانند بهتر از دیگران بودن، شهوت و حسادت داشتم. اینها دلایلی بودند که باعث چنین برخوردی از طرف آن شخص شده بود.
حسادت باعث ناسازگاری و سایر وابستگیها در میان تمرینکنندگان میشود
حسادت با خیلی از وابستگیهای دیگر ارتباط دارد. از جمله: ذهنیت رقابتجویی و اعتباربخشی به خود، غرور و لجبازی. چنین فردی ترجیح میدهد برای یافتن دلیل هر تضاد و برخورد ایجاد شده، به بیرون نگاه کند. اولین فکرش این است که قضاوت کند آیا دیگران مطابق فا عمل میکنند یا خیر. این تفکری فریبنده است، شخصی که نمیخواهد خودش را تغییر دهد و نقش خود را در آن اتفاق انکار میکند. این ذهنیت «نیروهای کهن» است.
استاد بیان میکنند:
«مریدان دافای من... شما همگی میگویید که میخواهید آنچه را که مریدان دافا برای انجام آن فراخوانده میشوند انجام دهید، که واقعاً تأثیری در اصلاح فا داشته باشید، و اینکه به استاد کمک کنید تا فا را اصلاح کند. اما برای رسیدن به آن باید قلب خود را روی آن بگذارید، مبادا درعوض، یک سنگینی و بار باشید. اگر نتوانید به آن برسید، باعث مزاحمت میشوید و نمیتوانید بهعنوان یک مرید دافا سوگند و پیمانهایتان را به انجام برسانید. فقط وقتی بهطور واقعی اهمیت زیادی برای این قائل شوید امور به نتیجه خواهند رسید.» (آموزش فای ارائه شده در جلسه اپک تایمز)
«وابستگیهای بشری چیزهایی هستند که مسیر شما را مسدود میکنند، و از اینرو کل سفر پر از دستانداز و مملو از دشواری و سختی پیوسته بوده است. بهخاطر اینکه وابستگیهای بشری بسیار زیادی درگیر هستند، افراد سعی میکنند وقتی مشکلات پدیدار میشوند از خودشان دفاع کنند، بهجای اینکه از فا دفاع کنند. میدانم تلاشهای زیادی کردهاید و کند نشدهاید، اما در هر موردی، زودتر یا دیرتر همگی مجبورید بهخوبی عمل کنید.» (آموزش فای ارائه شده در جلسه اپک تایمز)
حسادت باعث ناسازگاری و افکار منفی میان تمرینکنندگان میشود و این در همکاری ما اختلال ایجاد میکند. همچنین توانایی کلی ما را برای نجات افراد بیشتر کاهش میدهد. ما باید هر فکر حسادت را پیدا کرده و از بین ببریم تا بتوانیم همکاری مؤثری داشته باشیم و بهتر تزکیه کنیم.
تلاش و کوشش برای از بین بردن ذهنیت حسادت
در حین کار با تمرینکنندگان دیگر، نهایت تلاشم را کردم تا حسادتم را شناسایی کنم تا به محض بروز، آن را از بین ببرم. هنگامی که میبینم سایر تمرینکنندگان نتایج خوبی کسب کردهاند و فکر حسادت در ذهنم شروع به انعکاس میکند، افکارم را اصلاح میکنم و اینگونه فکر میکنم: «تمرینکنندگان دیگر، در نجات مردم نتایج خوبی کسب کردهاند و این چیز خوبی است. من نباید به آنها حسادت کنم.»
لطفاً هر مطلب نادرستی را در درکم تذکر دهید.