(Minghui.org) تا قبل از سال ۲۰۰۳ که با شوهرم آشنا شدم، به این موضوع واقف نبودم که فالون دافا یک راه تزکیه درست است. همسرم گفت که فالون دافا توسط حزب کمونیست چین بد جلوه داده شده است. او و مادرش از سال ۱۹۹۷ فالون دافا را تمرین کردهاند.
شروع تمرین فالون دافا
در سال ۲۰۰۴ از دانشکده فارغالتحصیل شدم. شوهرم یک نسخه از کتاب جوآن فالون را به من داد و گفت زمانی که با سختی یا خطری مواجه شدم این جمله را بیان کنم: «فالون دافا خوب است. حقیقتـ نیکخواهیـ بردباری خوب است.» سعی کردم کتاب را بخوانم اما هر بار آن را به دست میگرفتم، بینهایت خوابآلود میشدم. شش ماه گذشت و من هنوز هیچ ایدهای نداشتم که کتاب درباره چه چیزی است؟
در سال ۲۰۰۵ یک بار مشغول جستجو در اینترنت بودم که خبری در یک وبسایت چینی نظرم را به خود جلب کرد. خبر این بود که در معبدی واقع در کره جنوبی نوع خاصی از گیاهی اسرار آمیز به نام ادومبارا، شکوفه داده است. بر طبق نوشتههای بودایی، گلهای ادومبارا هر سیصد هزار سال یک بار شکوفه میدهند و آن نشانه این است که پادشاه فالون به دنیای بشری آمده است.
«پادشاه فالون!» مبهوت شده بودم. «آیا این بنیانگذار فالون دافا نیست؟» از این موضوع شگفت زده شده بودم که چنین خبری در چین در حالی خوانده میشود که آزار و شکنجه فالون دافا در حال وقوع است! گرچه این خبر تنها برای چند دقیقه مشاهده شد و سپس آن را حذف کردند.
در سال ۲۰۰۷ به زادگاه شوهرم نقل مکان کردیم. مادر شوهرم ماجراهای زیادی از جمله تجربیات شخصی خودش را از فالون دافا برایم گفت. تمرینکنندگان دیگری را نیز ملاقات کردم. همگی آنها مانند مادر شوهرم بسیار مهربان بودند و هیچیک طی ده سال گذشته که تمرین فالون دافا را شروع کرده بودند، هیچ دارویی مصرف نکرده بودند.
از اینکه فالون دافا سلامتی آنها را به این حد ارتقاء داده، شوکه شده بودم. نه فقط یکی از آنها، بلکه هیچ کدامشان دارویی مصرف نمیکردند. روزی مادر شوهرم مرا دعوت کرد تا همراه آنها، تمرینهای فالون دافا را انجام دهم. خیلی سریع پذیرفتم. در حالی که مشغول انجام قسمت دوم بودم، سرگیجه و احساس تهوع به من دست داد و عرق سرد بر بدنم نشست. بیش از این نمیتوانستم تحمل کنم و به طرف دستشویی دویدم.
مدفوعم سیاه بود، اما نگران نشدم، چراکه مادر شوهرم و سایر تمرینکنندگان نیز در آغاز تمرینشان واکنش مشابهی را تجربه کرده بودند. با گریه گفتم: «چیزی که مادر شوهرم و دوستانش گفتند، حقیقت داشت! بدنم در حال پاکسازی است!» خیلی زود ناراحتیام برطرف شد.
از آن پس، پدیدههای زیادی را تجربه کردم که در جوآن فالون نیز توصیف شده است،. اغلب احساس میکردم چیزی در بدنم حرکت میکند.
سابقاً خیلی دچار سرماخوردگی میشدم و از برونشیت رنج میبردم. فالون دافا تمام این بیماریهایم را پاک کرد. از وقتی که تمرین را شروع کردم دیگر دچار هیچ کدام از آنها نشدهام.
راه را پیدا کردهام
هم اکنون سی و سه ساله هستم. در جوانی، مؤدب و متواضع بودم به همین جهت دیگران مرا «بچه خوب» میخواندند. با این حال میدانستم که دروناً وابستگی به شهرت دارم. همیشه میخواستم بهترین باشم. اگر کسی بهتر از من میبود، حسی قوی از حسادت چنان مرا غمگین میساخت که سینهام را میسوزاند. وابستگیام را دوست نداشتم ولی قادر به کنترل آن نبودم. مادرم همیشه به من میگفت که «زیرک» باشم و به من یاد میداد که چگونه از خودم حفاظت کنم تا بیشتر به دست بیاورم. این طرز فکر را هم نمیپسندیدم. مادرم اغلب میگفت که من زیادی ساده و بیتجربه هستم. دردرونم امیدوار بودم روزی مردی کهن سال و محترم، از راه برسد و راه درست زندگی را به من بیاموزد.
وقتی شروع به درک جوآن فالون کردم، آرزوهای کودکیام را به یاد آوردم. «مرد محترم کهن سال» که مدتها در انتظارش بودم، اینجا بود! از کتاب فهمیدم که افکار بد چگونه هستند، چطور آنها را کنترل کنم و در نهایت آنها را از بین ببرم. بهتدریج، احساس حسادتم کمرنگ شد. این فوقالعاده بود که سرانجام پس از سالها جستجو و امیدواری، راهم را پیدا کرده بودم! در این دوران پایان دارما، مردم عادی دیگر به الهیات و خوبیهای راستین، ایمان ندارند. اما یک باور درست، صرفاً به سادگی یک زندگی معنوی نیست، بلکه یک علمی سطحبالاتر و راه بهتری برای کشف دنیا است. یک راه درست، میتواند همه چیز را درباره بشر و جهان توضیح دهد. کسانی که در یک راه تزکیه راستین تمرین نمیکنند، هر چقدر هم که سخت تلاش کنند، قادر نیستند این حقایق را تجربه و درک کنند.
هر چه فا را بیشتر مطالعه میکنم، بیشتر متوجه میشوم که چقدر گسترده و شکوهمند است. من بسیار خوش اقبالم که یک تمرینکننده فالون دافا هستم!
فکر میکنم اگر آزار و شکنجهای نمیبود، تمرین فالون دافا را خیلی زودتر آغاز و شگفتانگیزی آن را تجربه میکردم. معتقدم که اگر آزار و شکنجهای نمیبود، تعداد بیشتری از مردم چین قادر بودند فالون دافا را تمرین کنند و از مزایای آن بهرهمند شوند.
امیدوارم در آینده، مردم بیشتری این فرصت را به دست آورند تا جوآن فالون را مطالعه کنند که به آنها حقایق زندگی، کیهان و تمام موجودات و چگونه خوب بودن را میآموزد.