(Minghui.org) من هشتاد و پنج ساله هستم و با کوچکترین پسرم زندگی میکنم. در ژانویه ۲۰۱۶ تمرین فالون دافا را آغاز کردم. از آن زمان، قدرت فوقالعاده دافا را تجربه کردهام.
سه سال پیش تشخیص داده شد که مبتلا به بیماری دیابت هستم و خیلی از علائم آن در من ایجاد شده بود. در اواسط دسامبر ۲۰۱۵ در رختشورخانه بیهوش شدم. کوچکترین پسرم مرا به بیمارستان برد و مشخص شد که لخته خونی در مغزم وجود دارد. بیش از دو هفته در بیمارستان بستری بودم.
یادگیری فالون دافا
خانم هان هوآ تمرینکننده دافا و صاحب مغازه خواربار فروشی در نزدیکی ما است. او همیشه مهربان است و با دیدن شرایطم با من همدردی کرد و سعی کرد مرا آرام کند.
او گفت: «اجازه بدهید فای عظیم بودا را برایتان بخوانم. این در کتاب جوآن فالون است و مطمئن هستم چنانچه مطالب آن را باور کنید، از آن بسیار بهرهمند خواهید شد.»
از لحاظ شنیداری بسیار ضعیف هستم، حتی زمانی که مردم با صدای بلند صحبت میکنند متوجه نمیشوم. با این حال وقتی خانم هان با صدای ملایم جوآن فالون را برایم میخواند، هر کلمه از آن را قادر بودم بشنوم. پس از کمی خواندن، احساس کردم خیلی واضحتر میتوانم ببینم. به او درباره پیشرفتی که داشتم گفتم. او برایم خیلی خوشحال بود.
به کتاب خواندن خانم هان بسیار علاقهمند بودم به همین سبب تقریباً هر روز به ملاقتش میرفتم. یک دستگاه پخش صوت گرفتم و به کمک سایر تمرینکنندگان، فایلهای صوتی استاد را دریافت کردم. حالا میتوانم در خانه به سخنرانی استاد گوش دهم.
هرچه بیشتر به سخنرانیها گوش میکردم، آموزههای استاد را بیشتر باور میکردم. مطمئن هستم که همه میتوانند با پیروی از اصول حقیقتـ نیکخواهیـ بردباری دافا، اشخاص بهتری شوند.
تجربهای فوقالعاده
یک روز بعدازظهر بعد از پایان انجام پنج تمرین، به تخت رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم، گلهای لوتوس خیلی بزرگی را دیدم که در اتاق میچرخیدند. بیش از دوازده گل لوتوس با ماه سفید در میانشان که میتوانستم با چشم باز یا بسته ببینم.
در همان شب گلهای لوتوس زیبای بیشماری دیدم. بدنم در راحتی کامل بود. فهمیدم که استاد میخواستند مرا تشویق کنند تا به دافا ایمان داشته باشم و بهطور کوشا تزکیه کنم.
هر روز به فا گوش میکردم و تمرینات را انجام میدادم و از اصول حقیقتـ نیکخواهیـ بردباری پیروی میکردم. بدون اینکه متوجه تغییرات باشم، ناگهان دیدم که تمام علائم بیماریام ناپدید شده است.
خانواده شگفتزده
در سال نوی چینی ۲۰۱۶ به مکان گردشگری معبد فنگوئو در نزدیکی خانه رفتم. معمولاً پیادهروی خستهکنندهای است، اما برایم بسیار آسان بود و احساس میکردم شناور هستم. اصلاً احساس خستگی نکردم.
بعد از پایان گردش، عروسم در بیرون از معبد به دنبالم میگشت. او گفت آنها خیلی نگران شده بودند و اگر مرا پیدا نمیکردند به پلیس خبر میدادند.
در جواب گفتم: «مادرتان تحت حفاظت استاد است. گم نمیشوم.»
پسرم پس از دیدن قدرت معجزهآسای دافا گفت که او نیز تمرین فالون دافا را شروع میکند. وقتی پیشنهاد داد که مرا به خانه برساند، گفتم که پیاده میروم.
وقتی به خانه رسیدم، چشمانم پر از اشک شد. زنی بیش از هشتاد سال سن، پس از تمرین دافا در دو ماه، عاری از تمام بیماریها است. هیچ کلامی گویای سپاس من از استاد بزرگمان نیست.