(Minghui.org) (ادامه قسمت سوم)
مایلم در این مجموعه ۷ قسمتی، درکم را درباره روح کمکی [یادداشت ویراستار: که در سخنرایهای مختلف فا بهعنوان خودآگاه کمکی و ناخودآگاه نیز ترجمه شده است،] به اشتراک بگذارم.
من شخصاً شکلهای مختلفی از مداخله را تجربه کردهام که روح کمکیام آنها را بر روح اصلیام [یادداشت ویراستار: که بهعنوان خودآگاه اصلی نیز ترجمه شده است،] تحمیل کرده است. همچنین شاهد بودهام که برخی از تمرینکنندگان محلی تحت آزار و شکنجه روح کمکی خود قرار میگیرند.
آنچه برای خودم و چند همتمرینکننده در منطقهام اتفاق افتاده را به رشته تحریر درآوردهام تا برای همگان یک یادآوری باشد که از مداخله پنهان روح کمکی آگاه باشند.
البته من تنها میتوانم چیزهایی را ببینم که در سطح خودم به من نشان داده شدهاند و آنها به هیچ وجه کل حقیقت نیستند.
تمرینکنندگان باید تنها از فا- حقیقت این جهان پهناور- راهنمایی بگیرند و نه از درک و تجربه سایر تزکیهکنندگان.
پیمان با نیروهای کهن
در سکوت به روحهای کمکیام گفتم: «برای سالها با من بودهاید. همگی شما میدانید درحال انجام چه کاری هستم، اما من نمیدانم شما درحال انجام چه کاری هستید. به آنهایی که با من مداخله میکنند، سه روز فرصت میدهم تا خودتان را اصلاح کنید. اگر خودتان را اصلاح نکنید، شما را ازبین خواهم برد.»
صبح روز بعد، متوجه شدم که یکی از روحهای کمکیام، خودش را اصلاح کرده است. او بطری کوچکی از مواد مخدر را که زیر آستینش پنهان کرده بود، دور انداخت.
متوجه شدم که وقتی او از سطحی بالا به پایین آمد، مجبور شد پیمانی را با نیروهای کهن ببندد به این شرط که بتواند فا را کسب کند. از زمانی که من تمرین کردن فالون دافا را آغاز کردم، او آن مواد مخدر را در میدان بُعدیام پخش کرد.
مواد مخدر قرار بود باعث خوابآلودگی من شوند. او مواد مخدر را اطراف شوهرم نیز پخش کرد. آن شبیه لایه نازکی از مه بهنظر میرسید- مهی که چشمانم را فریب میداد. حالا درک میکنم چرا برای سالهای بسیار زیادی اینقدر مجذوب شوهرم بودم.
استاد بیان کردند:
«بین زن و شوهر مسئلهی شهوت وجود ندارد، اما مسئلهی تمنا وجود دارد، بنابراین آنرا سبک بگیرید، به افراط و تفریط نروید و همه چیز بهخوبی پیش خواهد رفت.» (جوآن فالون)
فکر میکردم دیگر نسبت به همسرم امیال ندارم، بنابراین نمیتوانستم درک کنم که چرا هنوز برایم خیلی جذاب است. افکار درست فرستادم تا وابستگیام را به امیال و شهوت ازبین ببرم، اما هرگز متوجه نبودم که نیروهای کهن کاری نسبت به من انجام دادهاند. آن مواد مخدر شامل عناصر شهوت، امیال، خوابآلودگی و غیره بودند. آنها چشمان بشریام را آلوده کرده بودند تا باور صالحم را ازبین ببرند.
ازطریق چشم آسمانیام شاهد بودم که نیروهای کهن مکانیزمی را مخصوصاً برای این مسئله نصب کردهاند. آن مکانیزم بسیار پیچیدهای بهنظر میرسید و موجود سطح بالای خاصی مراقبش بود. آن میتوانست بهطور خودکار مواد مخدر را تولید کند. تسمهنقالههای متفاوت، انواع مختلفی از مواد مخدر را تحویل میدادند. برخی سبب میشدند غرق در شهوت و احساسات شوم و برخی سبب خوابآلودگیام میشدند.
برخی از موجودات سطح بالا مسئول انتقال مواد مخدر به روح کمکیام بودند. برخی ناظر اعمال وی بودند و موجود سطح بالای دیگری اعمالش، مانند تاریخ ارسال مواد مخدر به میدان بُعدیام و اینکه آیا روح کمکیام مطابق عهد و پیمانش عمل میکرد یا نه را ضبط میکرد. این جریان برای این بود که مانع شود فا را درک کنم و مانع شود که کوشا باشم.
این روح کمکی شاهد بود که روح کمکی الف در قفل غرقکننده قرار گرفته بود، متحمل درد و عذاب شده بود و این مسئله او را به وحشت انداخته بود. بنابراین تصمیم گرفت خودش را اصلاح کند. در واقع او برخلاف وجدانش، دستورات نیروهای کهن را اجرا میکرد و برای مدتی طولانی نمیدانست چطور دست از انجام اعمال بد بردارد.
درخواست بخشش از استاد
این روح کمکی بهخاطر آورد که وقتی روح اصلی یک تمرینکننده با مشکلات مواجه میشود، همیشه از استاد طلب کمک میکند. بنابراین تصمیم گرفت به نزد استاد برود و ایشان را ببیند.
موجودات الهی پیرامون استاد بودند و و نور درخشانی ایشان را احاطه کرده بود. او برای مدتی بیرون منتظر ماند. استاد میدانستند که او بیرون است و از موجودات الهی خواستند تا بهخاطر او کنار بروند.
روح کمکی زانو زد و صورتش غرق اشک بود.
او گفت: «استاد گرامی، لطفاً مرا ببخشید.طی این سالها به سخنرانیهایی که ارائه دادید، گوش دادهام. حتی فکر میکردم بیشتر از روح اصلی درک کردهام، اما همچنان چیزهایی را برطبق اصول کیهان کهن انجام دادهام. خودخواهیام باعث شد که بخواهم از خودم محافظت کنم، اما میدانستم که برطبق اصول صالح فا در اشتباه هستم. بهخاطر آنچه موافقت کرده بودم برای موجودات الهی کیهان کهن انجام دهم، در تردید و دوراهی بودم.»
در ادامه گفت: «مصمم هستم که دیگر اعمال بد را کنار بگذارم. موجودات الهی لطفاً شاهد سخنان من باشید. اگر آنها را نقض کردم، بگذارید بدن و روحم نابود شود. متواضعانه از استاد میخواهم از من محافظت کنند. واقعاً نمیخواهم این فرصت نادر را که طی دورههای زیاد یک بار اتفاق میافتد، ازدست بدهم. واقعاً میخواهم با روند اصلاح فا همگام شوم و موجودی در کیهان جدید شوم. امیدوارم استاد بتوانند کمک کنند تا هدفم را به اجرا بگذارم.»
همه آن موجودات الهی تحت تأثیر خلوص و پشیمانی او قرار گرفتند و خواستند کمک کرده و از او محافظت کنند.
استاد لبخندی زدند، درحالی که چشمانشان به کل کیهان نفوذ میکرد و این اصول فا را به او نشان دادند: «باز گذاشتن یک سمت تور،» («آموزش فای بیستمین سالروز») و «آنها را در بازی خود مغلوب کنیم،» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶).
این روح کمکی منظور استاد را درک کرد و لبخندی زد. همه موجودات الهی شاهد تقدس، وقار و بیکرانی قدرت دافا بودند.
استاد به او گفتند که وی آینده روشنی خواهد داشت، گفتند که وعدههایش را فراموش نکند و یک موجود الهی باشد که نگهبان حقیقی قانون در دوره اصلاح فا است. او به علامت تأیید سرش را تکان داد، درحالی که اشک چهرهاش را پوشانده بود. وی به استاد ادای احترام کرد و رفت. موجودات الهی از سطوح مختلف شاهد بودند که استاد مأموریت بزرگتری به وی دادند و مملو از تحسین بودند.
استاد بیان کردند:
«آن نیروهای كهن در طی تاریخ مقدار بسیار زیادی از مسائل را بهطور خیلی اساسی و پیچیدهای برنامهریزی كردند. برای تضمین اینكه مورد اشتباهی در آن پیش نیاید در زمین قبلی یك سری آزمایش را برنامهریزی كردند. به آن فكر كنید چگونه میتوانند از انجام دادن آن اجتناب كنند؟ آنها به چه طریقی میتوانند كاری را كه میخواستند انجام دهند رها كنند؟ اما اگر افکار درست ما واقعاً قوی باشد در آنموقع ما با قانونی كه در كائنات وجود دارد در یك مدار قرار داریم، این قانون در هر دو، هم كائنات قدیم و هم در كائنات جدید معتبر است: انتخاب هر موجودی به خود او ارتباط دارد، حتی اگر او نوعی پیمان درتاریخ بسته باشد. در لحظات بحرانی هنوز هم انتخاب راه به خود او بستگی دارد. این در جنبههای مثبت و منفی هر دو اعمال میشود-- برای هر دو، اینطور است. » («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۲ در فیلادلفیا»)
به این درک رسیدم که آن انتخاب من است که روحهای کمکیام را اصلاح کنم یا نه، اما آن تصمیم وی بود که دیگر کارهای بد انجام ندهد. ما هر کدام انتخابهای خود را داشتیم. وی با وجود پیمانی که با نیروهای کهن بسته بود، تصمیم گرفت استاد را دنبال کند.
حتی اگرچه این روح کمکی اصلاح شده بود، هنوز نگران بودم که مبادا به حالت قبل برگردد. گنبدی را پیرامونش قرار دادم. اگر نیروهای کهن میخواستند حسابشان را با او حلوفصل کنند، این گنبد از او محافظت میکرد. اگر به حالت قبل برمیگشت، گنبد به طور خودکار او را منظم میکرد. اگر او اصلاح خودش را کامل نمیکرد، گنبد او را نابود میکرد.
این جریان به این دلیل بود که وقتی در گذشته افکار درست میفرستادم، برخی از موجودات میدانستند که نمیتوانند مرا مورد ضربوشتم قرار دهند، بنابراین از من درخواست رحمت و بخشش کردند و قول دادند که دیگر کارهای بد انجام ندهند. آنها را بخشیدم و به آنها گفتم که کارهای پلید انجام ندهند. اما وقتی پشتشان را برگرداندند، دیدم به طور مخفیانه به من میخندند که حرفهایشان را باور کردهام. این بار جریان را ساده نگرفتم و آنها را نابود کردم. ازآنجایی که به دفعات زیاد تقریباً فریب خورده بودم، به فکر راه حلی افتادم: برای آنهایی که میخواهند خودشان را اصلاح کنند، گنبدی را پیرامونشان قرار میدهم؛ آنهایی که افکار شیطانی را رشد میدهند، گنبد بهطور خودکار آنها را نابود خواهد کرد.
فراموشکاری شکنجهگران
یک ماه بعد، یک روز صبح، فکری به ذهنم آمد: تزکیهکنندگان باید بردبار باشند؛ هماکنون دوره اصلاح فا است، بنابراین این روح کمکی باید به تأثیری که قرار بود، دست یابد. برای اینکه سفرش از سطوح بالا به این پایین ارزشمند باشد، تصمیم گرفتم این گنبد را بردارم. در ظهر دیدم که لایههای زیادی بهطور مداوم از این گنبد باز میشدند. قبل از مطالعه فا در بعدازظهر، بسیاری از موجودات الهی را دیدم که این گنبد را احاطه کرده بودند. درحالیکه پیمانشان را در دست داشتند و سر این روح کمکی فریاد میکشیدند. ازآنجایی که گنبد شفاف بود، میتوانستم از بیرون داخل گنبد را ببینم.
آنچه را دیده بودم، برای تمرینکننده ب تعریف کردم. او فوراً گفت که باید افکار درست بفرستیم.
این فکر را داشتم که این روح کمکی خود را اصلاح کرده است، بنابراین نیروهای کهن دیگر نمیتوانند او را کنترل کنند؛ هر کسی که با او مداخله میکرد یا سعی میکرد که او اصول نیروهای کهن را دنبال کند، نابود میشد. ما هر دو برای ۲۰ دقیقه افکار درست فرستادیم، اما پس از آن، هنوز میدیدم که موجودات الهی کهن، گنبد را احاطه کردهاند.
سرانجام گنبد بهطور کامل باز شد. موجودات الهی باعجله به سمت او رفتند و با گونگشان به او حمله کردند. طوری بود که گویا او را برق میگرفت و وی فوراً به گلولۀ آتشین تبدیل میشد. مواد سوخته سیاهرنگ از بدن وی با آتش مخلوط شدند. او در درد طاقتفرسایی میلولید. پوست سیاه سوخته، لایه به لایه از بدنش جدا میشد (زیرا روح کمکی هنوز کارما دارد.)
با کمال تعجب، تحت این حمله صاعقهآسا، او بهآرامی بلند شد و ایستاد. بدنش پاک و خالص و تازه شده بود. موجودات الهی کهن بهتزده بودند و نمیدانستند چرا این روح کمکی نمرده است. سپس موجودات الهی صالح، موجودات الهی کهن را احاطه کردند و بهسرعت همه آنها را ازبین بردند. همانطور که جوآن فالون را میخواندم، کل جریان را در بُعدی دیگر دیدم، اما قلبم خیلی آرام بود.
استاد بیان کردند:
«به شما میگویم، برای سالها پیوسته گفتهام که تواناییهای مریدان دافا عظیم است، با این حال خیلی از افراد این را باور ندارند چراکه آن تواناییها مجاز نبودهاند که دیده شوند. تحت تأثیر افکار درست، هر چیزی در اطراف شما، و همچنین خود شما، دستخوش تغییر خواهید شد. با این حال هرگز در مورد این فکر نکردهاید که آن را امتحان کنید.» («آموزش فای بیستمین سالروز»)
«منظور از انجام اصلاح فا در این دنیای انسانی ابداً برای این نیست كه مریدان دافا یا اصلاح- فا در توهم نهاده شوند.» («آموزش فا در کنفرانس بینالمللی فای ایالات متحده غربی»)
«حقیقت این است كه، در این زمان مریدان دافا باید كارهایی الهی انجام دهند، زیرا برای مریدان دافا، دیگر تزكیهی شخصیشان مقدمترین و مهمترین نیست. هدف، نجات موجودات و دوبارهسازی افلاك غولآسا در طی اصلاح فا است. شما باید كارهای اصلاح فا و كارهایی برای نجات موجودات انجام دهید، بنابراین شما باید موانع پدیدار شده توسط این محیط را پاك كرده و به دافا اعتبار ببخشید.» («آموزش فا در کنفرانس بینالمللی فای ایالات متحده غربی»)
به این درک رسیدم که اصلاح روحهای کمکی تجلی نیکخواهی و بردباری مریدان دافا است. آن استفاده از تواناییهای فوقطبیعی برای نجات موجودات است که در غیر اینصورت نیروهای کهن بهزودی آنها را ریشهکن میکنند: اگر او خودش را اصلاح کند، میتواند وارد کیهان جدید شود؛ درغیر اینصورت نیروهای کهن سرانجام او را نابود خواهند کرد و موجودات الهی صالح از او چشمپوشی نخواهند کرد. بهعنوان مریدان دافای دوره اصلاح فا این مسئولیت ما است که روحهای کمکیمان را اصلاح کنیم؛ آن عملی براساس نیکخواهی بزرگ و تجلی ویژگیهای بنیادین حقیقت، نیکخواهی و بردباری است.
همتمرینکنندگان، بیایید روش فکر کردنمان را تغییر دهیم، وابستگیهایمان بشری را رها کنیم، مریدان دافای حقیقی دوره اصلاح فا باشیم و انتظارات استاد را برآورده سازیم.
(ادامه دارد)