(Minghui.org) پس از رهایی از حبس، بهطور مداوم در فعالیتهای روشنگری حقیقت درباره آزار و شکنجه علیه فالون گونگ و آزادسازی تمرینکنندگان شرکت میکردم.
در آن زمان تمرینکنندگان زیادی در اینفعالیتها شرکت نمیکردند و از من خواسته میشد که وظیفه آزادسازی آنها را به عهده بگیرم. به دلیل حجم بالای کار، نه قادر بودم کارها را بهدرستی انجام دهم و نه بهطور کوشا تزکیه کنم.
محیط تزکیه در دو سال گذشته رشد و بهبود یافته است و تمرینکنندگان بیشتری برای صحبت با مردم درباره فالون دافا قدم پیش گذاشتهاند.
در آغاز سال گذشته، برنامهها را اولویتبندی کردم و بعضی از آنها را به تمرینکنندگان منطقه سپردم. به این صورت زمان بیشتری برای تزکیه داشتم. وابستگیام به خودنمایی از بین رفت و شینشینگم ارتقاء یافت.
گفتن حقیقت به مأمورین پلیس
با مطالعه فا فهمیدم که تمرینکنندگان دافا برای نجات موجودات ذیشعور به این دنیا آمدهاند. با اینکه صحبت با مأمورین پلیس و ترغیب آنها در جهت متوقف کردن آزار و شکنجه برایم سخت بود، اما تصمیم گرفتم امتحان کنم. کمی میترسیدم ولی میدانستم استاد به من کمک میکنند.
ابتدا فهرستی از نام مأموران پلیس را تهیه کردم. یا شخصاً با آنها ملاقات میکردم یا بهصورت نامه به آنها توصیه میکردم.
نامهها مطالب اطلاعرسانی را نیز شامل میشد. فهمیدم که در نامه، پیامی از یک کودک میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. یکی از آنها به نامهام جواب داد و گفت که تحت تأثیر صداقت پسرم قرار گرفته است.
وقتی با مأمورین پلیس مواجه میشدم، اگر آرام بودند با نیکخواهی صحبت میکردم و اگر عصبانی میشدند افکار درست میفرستادم. با این کار نه تنها آنها آرام میشدند بلکه وابستگی من به ترس نیز از بین میرفت.
به عهده گرفتن کارهای آزادسازی تعداد بیشتری از افراد
کارهای روشنگری حقیقت دربارۀ آزار و شکنجه و آزادسازی تمرینکنندگان نیازمند زمان زیادی بود. فرصتهای شغلی زیادی را رها کردم تا کاملاً متعهد باشم. باید توسط نامه به خانوادههای تمرینکنندگان زندانی مشاوره میدادم. مطالب اطلاعرسانی را چاپ میکردم. پلیسها را ترغیب میکردم تا تمرینکنندگان را آزاد کنند. برای تمرینکنندگان زمانبندی میکردم تا افکار درست بفرستند و خیلی از فعالیتهای دیگر.
چون تمرینکنندگان محدودی شرکت داشتند، باید بیشتر کارها را خودم انجام میدادم. وابستگیام به خودنمایی رشد کرد تا جایی که سایر تمرینکنندگان نیز متوجه شدند.
بعضی از تمرینکنندگان به طعنه میگفتند که من فکر میکنم تنها کسی هستم که میدانم کارها چطور باید انجام شوند. بعضیها میخواستند که من تنها بر روی کارهای آزادسازی تمرکز کنم و برخی هم میگفتند که خودخواه هستم.
وقتی کارها را تقسیم کردم، وابستگیها از بین رفتند
تکتک کارهای آزادسازی اضطراری بهنظر میرسید. به همین جهت، سهواً نسبت به مطالعه فا و انجام تمرینات بیتوجه شدم. در سالهای اخیر در هنگام انجام تمرینات دچار مشکلاتی شدم. به دلیل پا درد، خستگی و عدم آرامش، نمیتوانستم مدیتیشن را تمام کنم. دردهای قدیمی ناشی از آزار و شکنجه دوباره نمایان شدند. شرایط مدام بدتر میشد تا اینکه مجبور شدم بهدرون نگاه کنم.
فشار کار بیشتر میشد. از خودم پرسیدم چرا سایر تمرینکنندگانی که مانند من وظایف زیادی را برعهده میگیرند، مشکلات شخصی زیادی دارند؟ چرا توهم آزار و شکنجه را به این اندازه مهم میدانم؟
متوجه شدم که مکانهای تولید مطالب اطلاعرسانی، هر جایی میتواند باشد. چرا وظیفه مقاومت در برابر آزار و شکنجه نمیتوانست توسط تمرینکنندگان بیشتری انجام شود؟
متوجه شدم که با نسپردن بعضی از کارها به سایر تمرینکنندگان، میتوانم مانعی در تزکیه آنها باشم. بهتدریج این موضوع را درک کردم که باید به تمرینکنندگان محلی برطبق استعداد و تواناییشان، وظیفهای سپرده شود.
وارد عمل شدم و از سال ۲۰۱۵ وظایف را به صورت مشخص با سایر تمرینکنندگان تقسیم کردم. من تنها کارهای استراتژیک را انجام میدادم، از جمله بهروزرسانی و به دست آوردن آدرسها.
وقتی این کار را انجام دادم، وقت بیشتری برای انجام تزکیه واقعی داشتم و فا را با آرامش مطالعه میکردم. عمیقاً متوجه شدم که فقط با مطالعه فا در آرامش می توانم وابستگیهایم را تشخیص دهم.
ناگهان متوجه شدم که نظرات سختگیرانه همتمرینکنندگان به من کمک کرده است تا وابستگیام به تظاهر و خودنمایی را از بین ببرم.
رشد بهعنوان بدنی واحد
استاد از ما خواستهاند تا به صورت بدنی واحد خود را ارتقاء دهیم. بهتر عمل کنیم و تقوای عظیم را بنیان نهیم. کلید ارتقای سطح، داشتن محیط تزکیهای باثبات است تا همگی بتوانیم در آرامش فا را مطالعه کنیم.
وقتی به تزکیهام در ۱۸ سال گذشته نگاه کردم، دیدم که برای رشد و پیشرفت خودم، مسؤلیتهای بسیار زیادی را پذیرفتم. با تقسیم پروژههای آزادسازی با دیگران، دیدهام که تمرینکنندگان محلیام بهعنوان یک گروه تزکیه میکنند.
حالا که همگی آنها بهعنوان یک بدن در حال رشد هستند، تمرینکنندگان کمتر به دیگران متکی هستند یا تمام وظایف را به تنهایی عهدهدار میشوند.
کل اصلاح فا با سرعت زیادی رو به جلو در حرکت است. بیایید همگی خیلی سریع موجودات ذیشعور بیشتری را نجات دهیم و وابستگیهایمان را از بین ببریم.