(Minghui.org) بسیاری از تمرینکنندگان درباره اهمیت افکار درست صحبت کردهاند. من نیز مایلم درکم را در این خصوص باشتراک بگذارم.
به درک من، افکار درست از دافا میآید، درحالیکه قدرت آن بستگی به این دارد که چقدر خوب تزکیه کردهایم.
ما احتمالاً در تزکیه شخصی یا هنگام انجام سه کار، با انواع مختلف مداخله و آزمایش مواجه میشویم و زمانهایی هست که افکار درست قوی نداریم. گاهی میلرزیم و گاهی دچار سستی میشویم.
هنگامی که افکار درستمان باندازه کافی قدرتمندند و تمام میدان بُعدیمان را پوشش میدهند، آنگاه هر چیزی در این میدان را تحت کنترل خود خواهند گرفت.
وقتی افکار درستمان باندازه کافی قدرتمندند که به درجه شکستناپذیری میرسند، هیچ شیطان یا پدیده نادرستی نمیتواند بر آنها تأثیر بگذارد. تنها آنگاه میتوانیم بهطور حقیقی کارهایی را که انجام میدهیم، به خوبی به انجام برسانیم.
پس از درک برخی رنج و محنتها در سال گذشته، به این درک رسیدم.
شکافها– عدم توانایی برای حفاظت از کتابهای دافا و عکس استاد
در ژوئیه ۲۰۱۵، یک شکایت کیفری علیه جیانگ زمین ارسال کردم. سه ماه بعد، بیش از ۱۰ مأمور پلیس از اداره پلیس محلی بهزور وارد خانهام شدند و آنجا را غارت کردند. نگران امنیت خودم نبودم، بلکه نگران عکس استاد و کتابهای دافایم بودم.
پلیس از من خواست که با آنها به اداره پلیس بروم. گفتم: «با شما نمیآیم. سعی نکنید به کتابهای دافایم دست بزنید.» لحنم خیلی مصمم بود، اما در قلبم نگران کتابهای دافا بودم و میترسیدم که پلیس آنها را با خود ببرد.
این نگرانی بدون شک، شکافی در تزکیهام بود.
اگر در آن زمان به ورای موجودات بشری صعود کرده بودم و خودم را یک تمرینکننده دافا درنظر میگرفتم، میتوانستم از کتابهای دافا و عکس استاد حفاظت کنم و نگذارم پلیس آنها را ببرد. اما اینگونه نبودم و آنها کتابهای دافا را با خود به اداره پلیس بردند.
پلیس متعاقباً از من خواست تا به آنجا بروم و کتابهای دافایم را پس بگیرم. میدانستم که آن حقهای بیش نیست، اما باید میرفتم، زیرا نمیتوانستم بدون کتابهای دافا زندگی کنم.
افکار درست مصمم: پلیس نمیتواند مرا بازداشت کند
چند تمرینکننده با فرستادن افکار درست به من کمک کردند و من هم واقعیتهای فالون دافا را برای پلیس شرح دادم.
مستقیم به نزد سرپرست اداره رفتم. تجربهام را در تزکیه با او باشتراک گذاشتم. درباره اینکه چطور فالون دافا در سراسر جهان منتشر شده و درباره وضعیت جاری شکایت از جیانگ زمین نیز به او گفتم.
وی هیچ کدام از حرفهایم را نپذیرفت و بجایش سعی کرد مرا ترغیب کند باورم را رها کنم. او گفت: «اظهاریهای بنویس دال بر اینکه تمرین فالون گونگ را رها میکنی.»
از انجام این کار اجتناب کردم و گفتم: «اگر چنین چیزی را بنویسم، خلاف ارادهام خواهد بود، گویا دروغ گفتهام.»
آنگاه سرپرست مرا تهدید کرد و گفت: «اگر این اظهاریه را ننویسی، بازداشتت خواهم کرد.»
گفتم: «کاری را که میخواهی انجام بده.»
میدانستم که تنها استاد و فا حرف نهایی را میزنند. در این مرحله، بسیار آرام و مصمم بودم. صحبتهای سرپرست اصلاً مرا تحت تأثیر قرار نداد.
در آن زمان به استاد و فا باوری قاطع و ۱۰۰ درصدی داشتم. بر این باورم که آن دلیل این بود که چرا شیطان نه توانست مرا تحت تأثیر قرار دهد و نه توانست مرا بازداشت کند.
افکار درست ضعیف- عدم توانایی برای پس گرفتن کتابهای دافا
از سرپرست خواستم تا کتابهای دافایم را برگرداند. او گفت: «نمیتوانیم آنها را به تو بدهیم.»
واقعاً میخواستم کتابهای دافایم را پس بگیرم، اما افکار درستم باندازه کافی قوی نبودند. یک فکر بشری مانعم میشد: «آن شغل وی است. واقعاً ممکن است آنها را به من بازنگرداند.»
در قلبم از استاد کمک خواستم.
در آن لحظه، سرپرست گفت: «میتوانی باقی وسایل شخصیات را برداری و ببری.»
به اتاق کناری رفتم تا وسایلم را بردارم. جوآن فالون، سیدی تمرینها و کارت شناساییام را نیز آنجا پیدا کردم.
فقط یک فکر در ذهنم داشتم: «کیف را بردار و با خودت ببر.»
کیف را برداشتم و درحال بیرون رفتن از اتاق بودم که یک مأمور پلیس مانعم شد. وی گفت: «اجازه نداری از اینجا بروی.»
حرفش بر من تأثیر گذاشت و افکار درستم ازبین رفت.
استاد بیان کردند:
«خدایان در دنیا هستند
به فا اعتبار میبخشند» («ترس از چه» از هنگیین ۲)
در آن لحظه افکار درستم باندازه کافی قوی نبود و فراموش کردم که یک تمرینکننده دافا هستم؛ موجودی خدایی که در دنیا است. تمام آنچه توانستم بردارم و ببرم، جوآن فالون و سیدی موسیقی تمرینها بود.
تفکرات
ازطریق این تجربه به برخی درکها درباره افکار درست، دست یافتم.
یک فکر تفاوت ایجاد میکند
هر تمرینکننده دافا باید این فکر را در ذهن داشته باشد که به استاد احترام بگذارد و فا را گرامی بدارد. افکار درستم باندازه کافی قوی نبودند و شکاف ترس را داشتم. میترسیدم که شیطان عکس استاد و کتابهای دافا را بردارد و ببرد.
با این فکر ترس، درواقع تصدیق میکردم که نیروهای کهن عکس استاد و کتابهای دافا را با خود میبرند. این فکر سبب شد نتوانم این امتحان را با موفقیت پشت سر بگذارم و باعث شد به خودم و دافا آسیب برسانم.
حفاظت از دافا با زندگیام، شکستناپذیر ساختن افکار درستم
اگر افکارم تا حدی درست بودند که با زندگیام از کتابها محفاظت میکردم، آنگاه هیچ چیزی جرأت نمیکرد به دافا و استاد بیاحترامی کند.
متوجه شدم که افکار درستمان باید شکستناپذیر باشند و اعمالمان باید به گونهای باشند که هیچ کسی نتواند در برابرشان مقاومت کند. تنها با این روش میتوانیم سه کارمان را بدون شکاف انجام دهیم. تنها با این روش، میتوانیم مردم را نجات دهیم، با نیکخواهی با آنها رفتار کنیم و مانع شویم تا علیه فا مرتکب جرم و جنایت شوند.
مواظب هر فکرمان باشیم و نیروهای کهن را انکار کنیم
چرا نیروهای کهن میتوانند با ما مداخله کنند و آنچه را که انجام میدهیم، نابود کنند؟ زیرا در اکثر موارد آنها را در میدانهای بعُدیمان تصدیق میکنیم.
نیروهای کهن میتوانند با سوءاستفاده از هر فکر ما، با ما مداخله کنند. بنابراین باید هر فکرمان را به روشنی شناسایی کنیم و ببینیم که آیا آن فکری است که نیروهای کهن تلاش میکنند از آن استفاده کنند تا ما را مورد آزار و شکنجه قرار دهند یا خیر؟ نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم یا در آن غرق شویم. به محض اینکه از آن آگاه شدیم، باید آن را انکار و فوراً نابودش کنیم.
حفظ افکار درست و اصلاح تمام عوامل غیرعادی
متوجه شدم درخصوص کارهایی که باید انجامشان دهیم، بایست تنها با افکار درست قوی، آنها را به انجام برسانیم، توهمات نیروهای کهن را نادیده بگیریم، تمام عوامل غیرعادی را اصلاح کنیم و شیطان را ازبین ببریم.
فا به هیچ موجودی اجازه نمیدهد تا برای چیزی که برای اصلاح فا لازم است، ممانعت ایجاد کند. آن عناصری که برای اصلاح فا ممانعت ایجاد میکنند، باید پاک شوند و ازبین بروند.
بیایید قدرت بزرگ، شگفتانگیز و عظیممان را پایهریزی کنیم و بسازیم. ما تواناییهای فوقطبیعی داریم که دافا به ما عطا کرده است. بهعنوان تمرینکنندگان دافایی که استاد را دراصلاح فا یاری میدهند، میتوانیم تنها با فرستادن افکار درست قوی و خالص، شیطان را نابود کنیم.
بیایید تمام عوامل و موجودات در جهان را همراستا با اصلاح فا سازیم، ترسهایمان را رها کرده و افکار درستمان را قوی کنیم. قدرت عظیم تمرینکنندگان دافا سبب میشود بتوانیم شیطان را ازبین ببریم.
استاد بیان کردند:
«بنابراین وقتی فالون بهطرف داخل میچرخد، خود شخص را نجات میدهد و وقتی بهطرف خارج میچرخد، دیگران را نجات میدهد.» (جوآن فالون)
مطالب بالا درک و تجربه شخصی محدود من هستند. بیایید همراه هم بهطور کوشا تزکیه کنیم.