(Minghui.org) (ادامه قسمت پنجم)
مایلم در این مجموعه ۷ قسمتی، درکم را درباره روح کمکی [یادداشت ویراستار: که در سخنرایهای مختلف فا بهعنوان خودآگاه کمکی و ناخودآگاه نیز ترجمه شده است،] به اشتراک بگذارم.
من شخصاً شکلهای مختلفی از مداخله را تجربه کردهام که روح کمکیام آنها را بر روح اصلیام [یادداشت ویراستار: که بهعنوان خودآگاه اصلی نیز ترجمه شده است،] تحمیل کرده است. همچنین شاهد بودهام که برخی از تمرینکنندگان محلی تحت آزار و شکنجه روح کمکی خود قرار میگیرند.
آنچه برای خودم و چند همتمرینکننده در منطقهام اتفاق افتاده را به رشته تحریر درآوردهام تا برای همگان یک یادآوری باشد که از مداخله پنهان روح کمکی آگاه باشند.
البته من تنها میتوانم چیزهایی را ببینم که در سطح خودم به من نشان داده شدهاند و آنها به هیچ وجه کل حقیقت نیستند.
تمرینکنندگان باید تنها از فا- حقیقت این جهان پهناور- راهنمایی بگیرند و نه از درک و تجربه سایر تزکیهکنندگان.
ترفندهایی که سد راه روح اصلی میشوند
به این درک رسیدهام که روحهای کمکی از رویکردهای مختلف زیادی استفاده کردهاند تا به روحهای اصلی آسیب برسانند. در یکی از این رویکردها، مانع از این میشوند که روح اصلی وظیفه مقرر شده خود را به انجام برساند. این رویکرد به روح کمکی اجازه میدهد تا گونگ روح اصلی را بردارد.
آنها برای این کار از ترفندهای مختلفی استفاده میکنند. یکی از ترفندها این است که وقتی تمرینکنندگان فا را مطالعه میکنند، تمرینات را انجام میدهند و افکار درست میفرستند، باعث خوابآلودگی روح اصلی میشوند. این نوع از خوابآلودگی نتایج روانگردانهایی هستند که روحهای کمکی طی مدتی طولانی آنها را به روحهای اصلی دادهاند.
در منطقه ما مکانیزمی وجود دارد که شبیه دیسک است و درون این مکانیزم بیش از ده تله گیجکننده وجود دارد. برخی از تمرینکنندگان درون آن گیر میافتند و احساس خوابآلودگی میکنند، درحالی که سایرین، به هنگام مطالعه فا، انجام تمرینها و فرستادن افکار درست، وابستگیهایی به شهوت، احساسات و خواب را رشد میدهند.
مکانیزمی نیز وجود دارد که مقادیر زیادی از قرصها و داروهای روانگردان را تولید میکند. وقتی این مکانیزم به تمرینکنندهای وصل میشود، مادهای که تولید میکند، میتواند امیال آن تمرینکننده را تقویت کند و باعث شود مردم عادی یا حتی سایر تمرینکنندگان احساس کنند که جذب این تمرینکننده شدهاند.
ترفند دیگری که روحهای کمکی از آن استفاده میکنند، مداخله مستقیم با روح اصلی است. هنگامی که آن تمرینکننده فا را مطالعه میکند، تمرینها را انجام میدهد و افکار درست میفرستد، روحهای کمکی توهماتی از زندگیهای مردم عادی را به ذهن روح اصلی میآورند.
برخی از تمرینکنندگان ممکن است ناگهان به یاد کارهای خانه بیفتند، بنابراین دست از مطالعه فا برمیدارند و تمایل دارند که آن کارها را انجام دهند. هنگام انجام تمرینها یا فرستادن افکار درست نیز، افکار منحرف ممکن است ازطریق انواع و اقسام چیزها با آنها مداخله کنند.
البته وقتی تمرینکنندگان نمیتوانند ذهنی آرام را حفظ کنند، عوامل دیگری نیز دخیل هستند، اما مطالب بالا تنها یکی از عواملی است که با ذهن یک تمرینکننده مداخله میکند.
استاد بیان کردند:
«شما نمیتوانید بدون این بدن بشری تزکیه کنید، بنابراین باید اینجا، در این مکان بشری تزکیه کنید، تا خودتان را تغییر دهید. گاهی اوقات وقتی یک کتاب دافا را مطالعه میکنید، تمرکز ندارید و لبهایتان خواندن یک متن را تمام میکند، اما ذهنتان آنجا نیست. به این دلیل است که خودآگاه کمکیتان (فو ییشی) یا سایر عوامل در کار هستند. توجه شما گاهی حاضر است، اما پس از مدت کوتاهی ناپدید میشود. اگر اغلب این مشکل را دارید، پس همانند آن است که تمام این چیزها را رها میکنید و این فا را به شخص دیگری میدهید. شما نمیتوانید چنین کاری را انجام دهید و من به شما اجازه نمیدهم که به این روش تزکیه کنید.» (آموزش فا در کنفرانس فای ایالات متحده غربی)
فریب روح کمکی را خوردن
گاهی، روحهای کمکی تلاش میکنند روح اصلی را کنترل کنند. روح اصلی درباره موضوع مشخصی احساس گیجی خواهد کرد و به روح کمکی این فرصت را خواهد داد که این بدن را کنترل کند.
آنها از بدهی کارمایی روح اصلی نیز استفاه میکنند تا بر اعمالش تأثیر بگذارند. از هر نوع حیلهای استفاده میکنند، به طوریکه روح اصلی مرتکب اشتباهاتی میشود و نمیتواند از امتحانات با موفقیت عبور کند. روح اصلی احساس افسردگی خواهد کرد، دچار سستی خواهد شد، با بیتفاوتی و سرسری تزکیه خواهد کرد یا تزکیه را رها خواهد کرد.
چند روح کمکی نسبتاً خشن را نیز دیدم که روح اصلی را کتک میزدند. تمرینکنندهای حدود ۸ روح کمکی دارد که سعی میکردند بدن او را کنترل کنند و به آن حمله کنند. آنها سایرین را نیز تحریک میکردند این روح اصلی را مورد ظلم و ستم قرار دهد.
موقعیتهایی نیز وجود دارند که در آنها چنین مداخلهای کمتر مشهود است. روحهای کمکی مخفیانه اختلافاتی میان تمرینکنندگان ایجاد میکنند. آنها احتمالاً سبب میشوند تمرینکنندگان صحبت سایرین را بهطور نادرست بشنوند یا مانع میشوند تمرینکنندگان پیامهای مهم را بشنوند.
یک بار از تمرینکنندهای خواستم تا در زمان مشخصی افکار درست بفرستد، اما او هرگز این کار را انجام نداد. وقتی بعداً در این خصوص از او پرسیدم، گفت آنچه گفته بودم را نشنیده بود.
یک تمرینکننده برای حلوفصل کردن چنین مداخلهای باید به درون نگاه کند و تحت تأثیر وابستگیهای بشری قرار نگیرد. اگر تزکیه کند و وابستگیها را رها کند، امتحانات را با موفقیت پشت سر خواهد گذاشت.
روابط پیچیده درون خانواده
متوجه نظم و ترتیب دیگری نیز شدهام: نیروهای کهن برای تمرینکنندگانی که در یک خانواده هستند، چیزهایی را نظم و ترتیب میدهند. روحهای کمکی این تمرینکنندگان با هم تبانی کرده و اختلافاتی را ایجاد میکنند.
آنها مانع از این میشوند که روح اصلی این تمرینکنندگان به اصول فا آگاه شوند و تلاش میکنند عقاید و تصورات بشری و گرایشات خودخواهانه آنها را تقویت کرده و ایجاد نفاق کنند. ما زوجهای زیادی داشتهایم. هم زن و هم شوهر برای سالها با یکدیگر دعوا و مرافعه داشتهاند و نتوانستهاند برای معایب و کاستیهای خود به درون نگاه کنند.
ریزهکاریهای روابط بین افراد از گذشته تا کنون
روحهای کمکی میتوانند ظاهر کاذب کارمای بیماری را نیز تشدید کنند و بنابراین روح اصلی را در دام بدبختی بیندازند. بیشتر از همه اینکه میتوانند مانع کمک از سوی سایر تمرینکنندگان شوند یا به آنها نیز آسیب برسانند.
وقتی برای کمک به تمرینکننده «پ» که از کارمای بیماری رنج میبرد، افکار درست میفرستادم، شخص دیگری که شبیه پ بود، ظاهر شد، مقابلم نشست و گفت: «سرت به کار خودت باشد.» او دستش را بلند کرد تا سیلیای به صورتم بزند. میدانستم که او یک روح کمکی است و با گونگم او را متوقف کردم.
پس از اینکه فرستادن افکار درست به پایان رسید، به پ گفتم که برخی از روحهای کمکیاش به او آسیب میرسانند. حرفم را باور کرد، اما یکی از اعضای خانوادهاش که او نیز فالون گونگ را تمرین میکرد، حرفم را باور نکرد. با نقلقولی از فای استاد حرفم را رد کرد: «آنچه که عمدتاً روح کمکی انجام میدهد مهار کردن روح اصلی است، بهطوری که تا حد امکان کارهای بد کمتری انجام دهد.» (جوآن فالون)
او تأکید کرد: «چطور میتواند امکان داشته باشد که روحهای کمکی به روح اصلی آسیب برسانند؟» بدون توجه به اینکه چطور درکم را با او به اشتراک گذاشتم، به حرفم گوش نداد.
روز بعد به هنگام انجام مدیتیشن نشسته، آن عضو خانواده تمرینکننده پ در میدان بُعدیام ظاهر شد و گفت: «دست از مداخله بردار. اگر به دخالت در کارهای سایرین ادامه دهی، در بدبختی خواهی مرد. بگذار رازی آسمانی را به تو بگویم. نظم و ترتیب داده شده بود که تو مدتها پیش بمیری و تو حتی نمیدانی که چطور میمیری.»
درحال انجام مدیتیشن، تاریخ این خانواده را در طول دورههای متعددِ بازپیدایی دیدم. روح اصلی تمرینکننده پ و روح اصلی این عضو خانوادهاش اصل و منشأ یکسانی داشتند، و روحهای کمکیشان نیز همینطور. بین روح اصلی و روحهای کمکیشان رابطهای کارمایی وجود داشت. در این زندگی، روحهای کمکی این دو تمرینکننده نیروهایشان را با هم متحد کرده بودند تا با روحهای اصلی خود مداخله کرده، علائم بیماری پ را تشدید کنند و مانع از این شوند که این عضو خانوادۀ تمرینکننده پ به اصول فا آگاه شود.
این روحهای کمکی با هم به یک توافق رسیدهاند که وقتی یکی از آنها با نابودی مواجه میشود، بقیه بیکار ننشینند و به یکدیگر کمک کنند. روح اصلیشان نیز پیمانهایی را امضاء کردند تا از این روحهای کمکی محافظت کنند. این روحهای اصلی قبل از اینکه به دنیای بشری پایین بیایند، احتمالاً با اراده خود این پیمان را امضاء کردهاند یا فریب خوردهاند و چنین کاری را انجام دادهاند. اما این جریان به ما میگوید که آنها نظم و ترتیبهای نیروهای کهن را پذیرفتهاند و با آنها موافقت کردهاند.
برخی از این روحهای اصلی پیمانهایی را برای محافظت از روحهای کمکیشان امضاء کردهاند و برخی از این روحهای اصلی پیمانهایی را برای محافظت از روحهای کمکی سایرین امضاء کردهاند. چنین پیمانهایی سبب شدهاند روحهای کمکی بتوانند بدون ترس آسیب برسانند و دردسرهایی را میان تزکیهکنندگان بهوجود آوردهاند و به بدن تمرینکننده پ آسیب رساندهاند.
همتمرینکنندگان باید افکار درست خود را تقویت کنند، همه نظم و ترتیبهای نیروهای کهن را انکار کنند و تنها از نظم و ترتیبهای استاد پیروی کنند.
حمله نیروهای کمکی منجر به نابودی میشود
درحالیکه روحهای کمکی همچنان آسیب میرساندند، برخی از آنها را ازبین بردم که مداخلهای را برایم بهوجود آورد.
وقتی با همتمرینکنندگان افکار درست میفرستادم، همگی خیلی احساس خوابآلودگی داشتیم. متوجه تصویری از تمرینکننده «ت» شدم که مقداری ماده زرد روشن را به سوی ما میدمید. متوجه شدم آن مادۀ روانگردانی بود که با ما مداخله میکرد و روح کمکی تمرینکننده ت باعث این مداخله میشد.
تمرینکننده ت را تماشا کردم و بهآرامی در ذهنم به روح کمکیاش گفتم: «خود را در موقعیت درستی قرار بده. با فرستادن افکار درست ما مداخله نکن.» اما این روح کمکی به صحبتم گوش نداد و همچنان مشکلاتی ایجاد کرد.
به هنگام فرستادن افکار درست متوجه شدم که روح کمکی تمرینکننده ت میخواست از یک موجود اهریمنی محافظت کند، بنابراین گونگ را به سوی او گرفتم و گفتم: «اگر از این موجود اهریمنی محافظت کنی، تو را هم نابود خواهم کرد.» این روح کمکی به آن موجود اهریمنی گفت: «دیگر نمیتوانم از تو محافظت کنم، زیرا گیر افتادم.» سپس آن موجود اهریمنی را ازبین بردم.
پس از فرستادن افکار درست، فا را مطالعه کردیم. ناگهان سردرد بدی گرفتم. تمرینکننده ت را دیدم که به من نگاه میکرد. وقتی دید که متوجه او شدهام، سرش را برگرداند و به شخص دیگری نگاه کرد. سردردم نیز ازبین رفت. متوجه شدم، روح کمکی تمرینکننده ت است که مرا اذیت میکند. به مطالعه فا ادامه دادم. در کمتر از ۵ دقیقه سینهام بهشدت درد گرفت. برگشتم و به تمرینکننده ت نگاه کردم و دیدم که به من زل زده است. وقتی دید به او نگاه میکنم، دوباره سرش را برگرداند و درد سینهام کاهش یافت.
تصمیم گرفتم روح کمکی تمرینکننده ت را ازبین ببرم. او نمایان شد و فریاد کشید: «من هم کارهای زیادی برای اصلاح فا انجام دادهام. چطور میتوانی مرا ازبین ببری؟»
گفتم: «تو درحال آزار و شکنجه این روح اصلی هستی. علاوه براین، وابستگیهای این روح اصلی را تقویت میکنی تا نتواند خودش را تزکیه کند. وقتی با فرستادن افکار درست شیطانها را ازبین میبَریم نیز با ما مداخله میکنی. تمام این مدت مشکل ایجاد کردهای. بارها به تو هشدار دادهام. آیا گوش دادهای؟ اینجا نشستهای که مشکل ایجاد کنی و کارها را بدتر از طوری که موجودات شیطانی انجام میدهند، انجام میدهی. بهخاطر آنچه انجام دادهای، نمیتوانم رهایت کنم که بروی.»
سپس دیدم که موجودات الهی صالح این روح کمکی را نابود کردند.
مکانیزم خلق مجدد روح کمکی
برای بیش از ۴۰ دقیقه آرام فا را مطالعه کردم. ناگهان احساس کردم یک جفت چشم به من خیره شده است. سرم را بلند کردم و مکانیزمی را دیدم که دوباره روح کمکی را بهوجود میآورد. این واقعیت را نمیدانستم که حتی اگرچه برخی از روحهای کمکی را ازبین برده بودم، آنها پس از مدتی دوباره ظاهر میشوند و به آسیب رساندن به تمرینکنندگان ادامه میدهند. درک نمیکردم که چرا پس از ازبین بردن آنها، دوباره ظاهر میشدند. حالا میدانم دلیلش این است که مکانیزمی وجود دارد که دوباره آنها را خلق میکند.
صحنهای از این روح کمکی را نیز در سطح مشخصی دیدم که در آن صحنه، پیمانهایی را با نیروهای کهن امضاء میکرد و نظم و ترتیباتشان را میپذیرفت.
در سطوح بالا، این نیروهای کهن چیزهای خیلی دقیق زیادی را نظم و ترتیب دادند تا مکانیزمهایشان را پنهان کنند، شامل مداخله با تمرینکنندگانی که چشم آسمانیشان باز است و مداخله با آنهایی که اعمال بدشان را افشاء میکنند.
روح کمکی فریب موجودات الهی را میخورد
موجودات الهی که مسئول نظم و ترتیب دادن این چیزها هستند، به این روح کمکی گفتند: «به تو مأموریتی مقدس داده شده که اجازه میدهد روح کمکی یک موجود الهی بازپیدا شده باشی. مأموریتت این است که مانع شوی یک تزکیهکننده، رازهای روحهای کمکی را کشف کند و از نظم و ترتیبات ما محافظت کنی. احتمالاً با خطر لو رفتن و نابود شدن روبرو میشوی. آیا مایلی این مأموریت را بپذیری؟» روح کمکی موافقت کرد.
این موجود الهی در ادامه گفت: «وقتی شناسایی شوی و نابود شوی، در عرض یک ساعت این مکانیزمی که ما مدتها پیش راهاندازی کردیم، بهطور خودکار یک شمای دیگر تولید خواهد کرد که همان تقوای عظیم و قدرت تو را دارد. بنابراین در حقیقت نمردهای، زیرا ما شماهای بیشماری آماده خواهیم کرد. سپس میتوانی این گروه از موجودات الهی را اداره و راهنمایی کنی تا آن موجود الهی که تو را نابود کرد، ازبین ببری. آیا مایلی این کار را انجام دهی؟» این روح کمکی دوباره موافقت کرد.
این موجود الهی گفت: «وقتی به دنیایی که اصل و منشأ تو از آن است، بازگردی، افتخار بیکرانی نصیبت خواهد شد. موجودات الهی بهخاطر شایستگیهایت، فداکاری و کمکهای بسیار زیادت را ضبط میکنند.» این روح کمکی موافقت کرد و پیمان را امضاء کرد.
نیروهای کهن چیزهای دیگری را نیز برای این روح کمکی نظم و ترتیب دادند، شامل اینکه چطور روح اصلی را کنترل کند، مانع از این شوند که روح اصلی جذب فا شود، امیال روح اصلی را تقویت کنند و غیره.
موجودات الهی در آن سطح، به این روح کمکی رشک میبُردند. پس از دیدن این صحنه، برای روح کمکیِ تمرینکننده ت خیلی احساس ناراحتی کردم.
مقابل روح کمکیِ دوباره خلق شده، فکر کردم: «نیروهای کهن، روحهای کمکی بسیار زیادی را بهوجود آوردهاند. چند تا از آنها را باید ازبین ببرم؟»
در آن لحظه استاد ظاهر شدند و با مهربانی گفتند: «بیا فرصتهای بیشتری به آنها بدهیم.»
چند روز بعد، تمرینکننده ت دیگر برای فرستادن افکار درست به گروه ما نیامد.
حمله روحهای کمکی منحرف
پس از مطالعه گروهی فا، در مسیرم به سوی منزل، احساس کردم سایههایی مرا احاطه کردهاند، لایه لایههایی از سایهها و صدای گامهای سنگینی را نیز شنیدم. وقتی سرم را به اطراف برگرداندم، هیچ کسی آنجا نبود، جز تمرینکننده ب که کنارم بود. احساس کردم بسیار دور از من است و سراسر بدنم لرزید.
پرسیدم: «چرا اینقدر ترسیدهام؟»
تمرینکننده ب پاسخ داد: «شیطان درحال آزار و شکنجه تو است. بگذار تو را به خانه ببرم.»
این احساس ترس، عصر روز بعد بازگشت و روز سوم احساس کردم که گویا بدنم، تکهتکه شده است. درحالیکه کمی احساس گیجی و کودنی میکردم، در تخت دراز کشیدم. سپس تکههایی از بخشهای بدن انسان را در بُعدهای دیگر دیدم و درباره آن به تمرینکننده ب گفتم.
تمرین کننده ب گفت: «احتمال دارد که بدنت درواقع در یک سطح، تکهتکه شده باشد.»
در آن زمان، برای فرستادن افکار درست به همتمرینکنندگان ملحق نمیشدیم. دو روز گذشت و استاد را دیدم که دنبال باقیماندههای بدنم در کیهانی عظیم میگشتند. سپس استاد باقیماندههای بدنم را به هم وصل کردند و آنها تبدیل به لوحی شدند که رویش نوشته شده بود: «به یاد قربانی شدن فلان مرید دافا، که در فلان تاریخ در طول دوره اصلاح فا به وسیله خدایان مداخلهگر نابود شد.» لوح به طور تابانی میدرخشید. استاد دستشان را روی لوح گذاشتند و آن تبدیل به بهشتی شد و وارد کیهان جدید شد.
روز بعد از اینکه این نوشته را روی لوح دیدم، در منزل بودم و ناگهان، بهشدت احساس ناراحتی کردم و قلبم چنان درد گرفت که گویا تکهتکه شده است. احساس ضعف زیادی کردم و عرقی سرد بر بدنم نشست. احساس کردم گویا دچار شوک شدهام. تمام قوایم را جمع کردم و از تمرینکننده ب خواستم تا برایم افکار درست بفرستد.
تازه در وضعیت لوتوس کامل نشسته بودم که متوجه شدم پایم کبود شده است. از استاد خواستم به من نیرو ببخشند و این فکر درست قوی را حفظ کردم: «استاد را دارم که از من مراقبت میکنند. هیچ فرد دیگری نمیتواند بر من تأثیر بگذارد.»
به محض اینکه کف دستم را عمود نگه اشتم، استاد و بسیاری از موجودات الهی صالح را دیدم. استاد بیان کردند: «بهنظر میرسد که حقیقتاً دیگر نمیتوانیم آنها را نگهداریم.» میدانستم که استاد به روحهای کمکی تمرینکننده ت و بسیاری از تمرینکنندگان دیگر اشاره میکنند.
بدگویی کردن تمرین کننده ت
پس چرا اینطور است که روحهای کمکی تعداد بسیار زیادی از همتمرینکنندگان درگیر شدند؟ همانطورکه معلوم شد، پس از اینکه تمرینکننده ت دیگر برای فرستادن افکار درست به بقیه تمرینکنندگان ملحق نشد، با بسیاری از تمرینکنندگان صحبت کرد، به آنها گفت، آنچه من انجام دادم، اشتباه بود و سایر چیزها. درنتیجه بسیاری از تمرینکنندگان شروع به مخالفت با من کردند.
در سایر بُعدها، روح کمکی تمرینکننده ت بسیاری از روحهای کمکی دیگر را جمع کرد تا بدن فیزیکی و خود حقیقیام در این بدن فیزیکی را نابود کنند.
(ادامه دارد)