(Minghui.org) بعضی وقتها از خودم میپرسم: «اگر من فالون دافا را تمرین نمیکردم زندگیام چگونه بود؟»
دو فکر دائم ذهنم را مشغول کرده بود:
اول، اینکه از همسرم طلاق بگیرم زیرا سابقاً فکر میکردم که به اندازه کافی شایستۀ من نیست. این موضوع به قدری مرا ناراحت میکرد که سعی کردم خودکشی کنم. این فکر هنوز هم مرا میترساند.
دوم، هنوز هم بهعنوان مردی خشن و اهل دعوا معروف بودم. از جوانی هنرهای رزمی را تمرین میکردم، از این رو وقتی کسی آزارم میداد میتوانستم از خودم دفاع کنم. من با سه نفر مبارزه و آنها را مجروح کردم و بهعنوان مرد خشن و قلدر معروف شده بودم. همیشه وقتی با من بدرفتاری میشد انتقام میگرفتم، صرف نظر از اینکه چه مدتی از آن موضوع گذشته بود.
خوشبختانه، تمرین فالون دافا را شروع و تغییر کردم و محیطم نیز به شکل مثبتی تغییر کرد.
هماهنگی در زندگی خانوادگی
استاد بیان کردند: «طلاق ابداً چیز خوبی نیست.» («آموزش فا در کنفرانس غرب میانه ایالات متحده»)
متوجه شدم که نباید بهدنبال طلاق باشم. اگر این کار را انجام دهم، همسر و فرزندم آسیب خواهند دید و این مغایر الزامات فالون دافا است. صمیمانه به همسرم گفتم که هرگز او را طلاق نمیدهم، زیرا فالون دافا را تمرین میکنم. چشمهایش لبریزِ قدردانی از دافا شد.
زندگی خانوادگی ما هماهنگ شد. او کارهای خانه را انجام میداد و از والدین مسنمان و کودکان بهخوبی مراقبت میکرد. من شدیداً مشغول کسب و کار بودم و آن پررونق بود.
خانوادهام شاهد بودند که پس از شروع تمرین فالون دافا سردرد مزمنم که باعث میشد درد زیادی را تحمل کنم، از بین رفت. بنابراین، آنها از تمرین من حمایت و اغلب تکرار میکردند: «فالون دافا خوب است؛ حقیقت، نیکخواهی و بردباری خوب است.»
پیروی از اصول فا
در طول جشنواره فانوس 2008 منزل همسایهام دچار آتشسوزی شد. مردم فقط ایستاده بودند و تماشا میکردند. بهعنوان یک تمرینکننده نمیتوانستم فقط تماشاگر این صحنه باشم. بلکه برای خاموش کردن آتش باید کمک میکردم.
استاد بیان کردند:
«اگر شما واقعاً با برخی از افراد بسیار بد یا چیزهای وحشتناک روبهرو شوید، اگر در مواجهه با موارد مهمی مثل قتل یا آتشسوزی کاری انجام ندهید، مشکلی در شینشینگتان وجود دارد.» ( «آموزش فا و پرسش و پاسخ در گوانگژو )
دو سطل آب برداشتم و شروع به خاموش کردن آتش کردم. چند نفر دیگر هم به کمکم آمدند و طولی نکشید که آتش را خاموش کردیم. مردم با نگاهشان مرا مورد تأیید قرار میدادند. میدانستم که اگر فالون دافا را تمرین نمیکردم، من نیز در این مورد کمک نمیکردم.
حل و فصل اختلاف با همسایه
همسایه غربیام همواره با ما مشکل داشت، اما جرات نمیکرد که به من توهین کند.
پس از اینکه ما پشتبام را از یک برف سنگین پاک کردیم پارو را به همین خانم همسایه قرض دادم، اما او روز بعد آن را برنگرداند. آن را بر روی پشت بام رها کرده بود و قول داد که آن را برایم بیاورد. من مانع او شدم و با هم بالا رفتیم تا آن را از او بگیرم. نمیخواستم او لیز بخورد یا صدمه ببیند.
همسرم نمیتوانست دلیل این کارم را بفهمد. سخنان استاد را برایش گفتم: «اگر نتوانید دشمن خود را دوست بدارید، پس نمیتوانید به کمال برسید.» (آموزش فا در کنفرانس فای استرالیا) این چیزی بیاهمیت بود، اما آن همسایه بسیار از من سپاسگزار بود.شوهرش وقتی برای تعطیلات سال نوی چینی به خانه بازگشت از فاصله دور با من احوالپرسی کرد. مشکل بین دو خانواده از بین رفت.
احساس میکنم خوشاقبال هستم که فالون دافا را تمرین میکنم. اما نسبت به افرادی که توسط حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) فریب خوردهاند احساس ترحم دارم. امیدوارم که این افراد شانس بیشتری برای شنیدن حقایق فالون دافا داشته باشند و تصمیم بگیرند که از ح.ک.چ خارج شوند و آینده خوبی داشته باشد.