(Minghui.org) من یک تمرینکننده 24 ساله هستم که در ماه مارس تمرین تزکیه را آغاز کردم. تزکیه در فالون دافا زندگی، رفتار و حتی ظاهرم را بهتر کرده است! حالا معنای حقیقی زندگی و دلیل وجودم در این دنیا را درک میکنم.
یک فرصت از دست رفته
از کودکی نحیف بودم به همین جهت مراقبت از من کار سختی بود. مادرم برای مراقبت تمام وقت از من، مجبور شد کارش را رها کند و پدرم مسئول پرداخت تمام هزینههای خانواده شد. در مقایسه با هم سن و سالهایم خانوادهام متمول نبود. خیلی از آنها لباسهای قشنگ میپوشیدند و غذاهای خوبی میخوردند که باعث حسادت من میشد.
همانطور که بزرگ میشدم، احساس فقر نیز در من افزایش مییافت و تبدیل به نوجوانی سرکش و بداخلاق شدم. به پدر و مادر کم تحصیلاتم به دیده تحقیر نگاه میکردم. روابطمان در اثر مجادلات مداوم تیره و تار شد.
سال 2011 خالهام یک نسخه از کتاب جوآن فالون را به من قرض داد. چند روز آن را خواندم اما طولی نکشید که کتاب را رها کردم و ترجیح دادم وقتم را صرف کارهای مردم عادی کنم.
تحت تأثیر جامعه مدرن، به دنبال مادیات رفتم. از جمله لباسهای مد روز و غذاهای خوشمزهای که به آنها غبطه میخوردم. لذتهای شخصی و راحتیام در درجه اول اهمیت قرار گرفت. هر موقع که حالم خوب بود کارهای خانه را انجام میدادم. برای والدینم ارزشی قائل نبودم و اولویت برنامه روزانهام حول محور دوستانم میچرخید.
سرانجام علاقهام را به کسب مادیات از دست دادم و عطشم را با نگاه کردن فیلمهای تلویزیون فرونشاندم. هر شب تا دیر وقت بیدار میماندم و هر روز صبح با بدنی خسته به سر کار میرفتم. این چرخه معیوب ادامه داشت تا اینکه به مرور ضعیف شدم.
این بیخوابی به وضعیت سلامتیام صدمه زد بهطوری که اغلب دچار سرفه و سرماخوردگی میشدم که در نهایت باعث التهاب مزمن بینیام شد. برای درمان بیماریهایم باید مقدار مصرف آنتیبیوتیکها افزایش مییافت. سرانجام داروهای خوراکی جوابگو نبود و پزشکان مجبور شدند در زمان بیماری برایم تزریق را تجویز کنند.
طولی نکشید که در کلیه و دستگاه ادراریام سنگ تشکیل شد. برای انجام عکسبرداری از سنگها در بیمارستان تحت تزریق داخل وریدی با مادۀ حاجب قرار گرفتم. در عرض یک هفته قسمت داخلی دستم دچار حساسیت شد. در ابتدا اگزمای پوستی ملایمی بود که تبدیل به انبوهی از جوشهای خارشدار و دردناک شد و سپس عفونت کردند و ترکیدند. حساسیتم با درمانهای متداول خوب نشد.
در اثر مصرف داروی فراوان دچار التهاب معده شدم. نمیتوانستم بهخوبی غذا بخورم و بخوابم. موهایم بهشدت میریخت و زیر چشمهایم حلقه کبودی پدیدار شد. عادت ماهانهام به دو یا سه بار در ماه افزایش یافت و همچنین گیج و خوابآلوده شدم. نیمی از دستمزد ماهانهام صرف هزینههای پزشکی میشد. این بیماریها بدنم را تخریب کرد طوری که بسیار پیرتر از سن حقیقیام به نظر میرسیدم.
به حقیقت پیوستن آرزویم
ماه مارس گذشته که در هوای بارانی با دوچرخه به محل کارم میرفتم، برای اجتناب از تصادف با یک خودرو مجبور شدم بپیچم. کف خیابان خیس بود و دوچرخه لیز خورد و به زمین افتادم. پزشک گفت که قوزک پایم شکسته است و باید صبر کنم تا بهبود یابد و بعد راه بروم. بهترین دوستم برایم عصا آورد و مرا برای درمان گیاهی نزد پزشک سنتی چینی برد.
در اثر عصبانیت از این بداقبالی، اخلاق بدم بدتر شد. دوستم را از خودم راندم و ناراحتیام را بر سر والدین نگرانم خالی کردم.
خالهام با شنیدن وضعیتم، با یک نسخه از جوآن فالون و فیلمهای استاد لی هنگجی به دیدنم آمد. او به من توصیه کرد که فقط دافا میتواند کمکم کند. چون چیزی برای از دست دادن نداشتم، بهطور راسخ بر مطالعه جوآن فالون تمرکز کردم.
پس از خواندن کتاب میخواستم پنج تمرین را بیاموزم اما به دلیل پای آسیب دیدهام نمیتوانستم بایستم. سپس کلام استاد را به یاد آوردم: «عدهای فکر میکنند، "اگر بتوانم سلامتیام را باز یابم، تزکیه میکنم." اما تزکیه کردن به هیچ شرطی وابسته نیست، اگر میخواهید تزکیه کنید، پس تزکیه را شروع کنید.» (جوآن فالون)
بنابراین قالب گچی پایم را باز کردم، ایستادم و تمرینات را شروع کردم. در ابتدا در اثر درد و بیحسی زخم پایم، باید دائماً مینشستم و استراحت میکردم. همچنین باید مکث میکردم تا بهخاطر التهاب مزمن بینیام آن را تمیز کنم. برای انجام یک سریِ کامل تمرینها، باید مدتی طولانی بهشدت تلاش میکردم. دندانهایم را به هم میفشردم و ادامه میدادم.
فقط ظرف مدت 20 روز توانستم راه بروم! این معجزه ایمانم را به دافا افزایش داد و با قدردانی از استاد تشکر کردم.
سپس استاد بدنم را پاکسازی کردند. استاد بیان کردند: «بنابراین پاکسازی چنین بدنی در یک لحظه، باید واکنشهایی داشته باشد. این دلیل آن است که چرا واکنشهایی خواهید داشت. بعضی افراد حتی ممکن است اسهال یا استفراغ داشته باشند.» (جوآن فالون)
هر بار که جوآن فالون را میخواندم دچار سردرد و حالت تهوع میشدم. با این حال میدانستم این نشانه خوبی است چرا که استاد در حال پاکسازی بدنم بودند.
روزی هنگام کار ناگهان دچار دل درد شدیدی شدم و میدانستم که دوباره در حال دفع سنگ کلیه هستم. در گذشته، در چنین وضعیتی فوراً برای درمان به بیمارستان میرفتم اما دیگر تزکیهکننده دافا بودم و میدانستم این یک آزمون است. با این حال گیج شده بودم که چه چیزی باعث ایجاد سنگها شده است.
با تمرینکننده دیگری مشورت کردم که به من توصیه کرد نگرانیام را رها و فا را مطالعه کنم. مطالعه و از بر کردن فا را شروع کردم و شبها وقتی از درد نمیتوانستم بخوابم به سخنرانیهای شنیداری استاد گوش میکردم. به کار کردن در محل کار ادامه دادم و در عرض 3 روز نشانههای سنگ کلیه از بین رفت!
بهتدریج بیماریهای مختلفی که داشتم از جمله سردرد، التهاب بینی، گردن درد، درد مفاصل، ناراحتی معده، بیخوابی و نامنظم بودن عادت ماهانهام یکی پس از دیگری از بین رفتند. حالا بدنی سالم و پرانرژی، موهایی پرپشت و پوستی باطراوت دارم.
از طریق تمرین تزکیه، نگرشم به زندگی دچار تغییرات مثبت زیادی شد. حالا معنای حقیقی زندگی و هدف وجودم در این دنیا را میدانم. با درک روشنتری از هدف، رابطهام را با والدینم اصلاح کردم و در خانه هماهنگی بیشتری میانمان وجود دارد. میکوشم تا با دوستان و همکارانم با صداقت رفتار کنم و با پیروی دقیق از اصول فا، ضمن ملاحظه دیگران، در مواجهه با مشکلات به درون نگاه میکنم.
5 سال پیش اجازه دادم اولین فرصت کسب فا را از دست بدهم. با اینکه عمیقاً بخاطر از دست دادن زمان ارزشمند، پشیمان هستم اما احساس سربلندی و افتخار میکنم که توسط استاد بهعنوان مرید جدید مورد قبول واقع شدهام. مصمم هستم تا خودم را به اصلاح فا برسانم، فا را بهخوبی مطالعه و برای نجات موجوذات ذیشعور حقیقت را روشن کنم.
کلام قادر به بیان قدردانیام از استاد نیکخواه نیست. در اینجا مایلم سال نوی چینی را به استاد محترم تبریک بگویم!