(Minghui.org) جاده اصلی روستایمان هنگام بارش باران بسیار خطرناک میشود. اتوموبیلها در گل گیر میکنند و عابران حتی با وجود به پا داشتن چکمه، به سختی میتوانند در آن منطقه راه بروند. 8 سال هیچ کس داوطلب نشد آن را تعمیر کند . اتوموبیلها پس از بارندگی از مسیر فرعی میرفتند.
روستاییان در بهار 2016 توصیه کردند برای تعمیر جاده پول جمع کنیم. من هزار یوآن برای خرید خاک و شن پرداختم. این مواد بیش از 10 خانه را در آن منطقه پوشش داد. با استفاده از یک لایه شن و خاک جاده را عریضتر و بعد با بولدوزر آن را صاف کردم.
تعمیر جاده طولی نکشید و همسایهها از این موضوع خیلی خوشحال بودند.
آنها پیشنهاد کردند که هزینه را بپردازند اما من قبول نکردم و گفتم که تمرینکننده فالون دافا هستم و تا زمانی که آنها خوشحال باشند من راضی هستم.
منزل یکی از همسایهها در سراشیبی بود و شن و خاک زیادی مصرف شد تا با جاده همسطح شود. آن همسایهها خجالتزده بودند و میخواستند 400 یوآن بپردازند اما من قبول نکردم و آنها خیلی سپاسگزار بودند.
روستاییان میگفتند: «فالون گونگ را ببینید! مردم این روزها به سختی حاضر میشوند 100 یا 200 یوآن اهداء کنند اما این خانواده با هزینه خودشان جاده را تعمیر کردند. تمرینکنندگان فالون گونگ اول دیگران را در نظر میگیرند. آنها مردم خوبی هستند و چیزی در مقابل نمیخواهند. فالون گونگ عالی است!»
ارائه زمین خودمان برای ساختن یک دیوار
خانه همسایه جدیدم در سمت غربی خانه ما واقع شده است که با دیواری از هم مجزا شدهاند. همسایه جدید میخواست در ورودیاش را عریضتر کند که میبایست دیوار را از نو بسازد. آنها برای این کار اجازه گرفتند و من نیز موافقت کردم.
آنها ساختن پایه دیوار را شروع کردند. وقتی بیرون رفتم که آن را بررسی کنم دیدم دیوار درست در مرز ساختمان ما و آنها قرار داشت و هنوز در ورودی چندان عریض نمیشد. فکر کردم از آنجا که تمرینکننده فالون گونگ هستم، باید اول به دیگران فکر کنم. از اینرو به همسایهام اجازه دادم قسمتی از دیوار را در زمین من بسازد تا ورودیاش عریضتر شود.
چندین نجار با شنیدن این موضوع شوکه شدند چرا که مردم از ملکشان محافظت میکنند نه اینکه به دیگران اهدا کنند.
به أنها گفتم که مشکلی نیست. همسایهام احساساتی شد و گفت: «چند روز قبل برادر شوهرم در روستای دیگری، میان دو خانه دیواری ساخت. از آنجا که دیوار روی قسمتی از ملک دیگری قرار گرفته بود، همسایه قدیمیاش با خانواده او مشاجره کرد. پس از بحث و گفتگو میان 2 همسایه، دیوار را خراب کردند.
من تمرینکننده هستم و استادمان گفتهاند که اول به دیگران فکر کنیم، حقیقت را بگوییم و کار درست را انجام دهیم و با مردم مهربان باشیم. به آنها گفتم که پیش از تمرین فالون گونگ، دچار بیماریهای مختلفی مانند سرطان سینه، بیماریهای زنان، سینوزیت و سردرد بودم. من بهدلیل شرایط جسمیام زودتر از موعد مدرسه را ترک کردم و برای درمان نزد پزشکان مختلفی رفتم. اما با وجود هزینههای درمانی فراوان بهبود نیافتم.
اما 4 ماه پس از شروع تمرین، تمام بیماریهایم از بین رفت و خانوادهام هماهنگ شد. همسایههای جدیدم از شنیدن حقیقت خوشحال شدند و گفتند که اگر دولت این تمرین را سرکوب نکرده بود، آنها نیز آن را انجام میدادند.
ما در طی سالیان زیاد، ارتباط خوبی با هم برقرار و مانند اعضای خانواده خودمان با یکدیگر رفتار کردهایم.