(Minghui.org) بسیاری از تمرینکنندگان فالون دافا قادر نیستند خود را از عقیده بشری مورد آزار و شکنجه قرار گرفتن برهانند. بعضی منفعلانه رنج میکشند، بعضی علیه آن اعتراض میکنند در حالیکه آنرا تأیید میکنند و عدهای ندانسته به شکنجهگران یاری میرسانند.
اخیراً مقالهای باعنوان «فرستادن افکار درست بهمنظور تغییر شرایط بد» در وبسایت مینگهویی خواندم. نویسنده توضیح داده بود: «روزی، زندانیان مرا به زمین انداخته و کتک زدند. یکی از آنها آب داغ روی گردن و سینهام ریخت. درد شدیدی داشتم و فوراً بر جای خود نشستم. ناگهان، با خود فکر کردم، «این عقیده را که آب داغ درد ایجاد میکند از بین ببر.»
«بهمحض اینکه این فکر ایجاد شد، دیگر احساس درد نمیکردم. خیلی زود، گوشت سینهام سیاه شد و چند تاول روی آن بالا آمد. پوست پشت گردنم نیز پر از تاول شد.»
«یک زندانی با مالیدن گردنم و پاره کردن پوستش شکنجهام میداد. یقه پیراهنم با مایع زردی که ترشح میشد خیس شده بود، سپس سفت شد. هیچ احساس دردی نداشتم.»
این سؤال برایم مطرح شد که چرا این تمرینکننده از فرستادن افکار درست برای متوقف کردن شکنجه استفاده نکرد. در شرایط مشابه، اولین فکرمان باید فرستادن افکار درست با قصد انتقال درد به شکنجهگران و رنج نبردن از آزار و شکنجه باشد. این تنها یک هشدار و تهدید برای شکنجهگران نیست، بلکه به دافا هم اعتبار میبخشد.
نویسنده در پایان بیان کرد: «پس از آنکه عقاید بشری را رها کنیم، چیزهای بد میتواند به چیزهای خوب تغییر کند و چیزهای خوب حتی میتواند بهتر شود. در فعالیتهای ما برای روشنگری حقیقت و نجات مردم، باید ذهنیتمان را مورد بررسی قرار دهیم و مطمئن شویم که ناخودآگاه مداخله و آزار و اذیت [نیروهای کهن] را نپذیریم.»
معتقدم روش مخالفت این تمرینکننده با آزار و شکنجه، در حقیقت تأیید آن است. او شکنجه را بهطور کامل انکار نکرد.
از این مقاله متوجه شدم که بعضی تمرینکنندگان با بیان قاطعانه جملاتی مثل: «من راه خانه استاد را دنبال خواهم کرد، حتی اگر کسی مرا به کشتن با چاقو تهدید کند.» ندانسته آزار و شکنجه را تأیید میکنند.
تمرینکنندهای حین تهدید شدن توسط مأموران حزب کمونیست چین گفت: «حتی اگر از کارم اخراج شوم، تمرین در فالون گونگ را متوقف نخواهم کرد.» او خود را در موقعیت یک قربانی آزار و شکنجه قرار داده بود و از آن منظر صحبت میکرد و این رویکرد او، بهعنوان مشارکت در آزار و شکنجه درنظر گرفته میشود.
تمرینکننده دیگری در حال تجربه کارمای بیماری بیان کرد: «حتی اگر بمیرم به بیمارستان نخواهم رفت.» این جمله متأثر از این باور است که او بهداشتن بیماری اذعان میکند. همچنین نشاندهنده این است که او به استاد و فا کاملاً اعتقاد ندارد.
اگر در نتیجه مطالعه فا، بنیان محکم و استوار و افکار درستی نداشته باشیم، نظم و ترتیب نیروهای کهن بسیار دقیق بوده و خنثی کردن آن بسیار دشوار خواهد بود.
چگونه بهعوامل اهریمنی اجازه هدایت کردن زندگیمان را ندهیم؟
استاد گفتند:
«فا ميتواند تمام وابستگيها را درهم شكند، فا ميتواند تمام شيطانها را منهدم كند، فا ميتواند تمام دروغها را متلاشي كند و فا ميتواند افكار درست را نيرومند كند.» ("مداخله را دور کنید." نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)
تنها نیروی فا میتواند عوامل اهریمنی را حذف کند. مطالعه فا شرط لازم برای از بین بردن نظم و ترتیب نیروهای کهن است.
توجه کردن به ارتقای سطح شینشینگ
استاد بهما آموختند:
«هر کاري كه شيطان انجام داده است درحقيقت وابستگيها و ترسهايي را كه رها نكردهايد هدف قرار داده است.» ("آخرین وابستگیهایتان را از بین ببرید"، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)
به این درک روشنبین شدم که عوامل درونی خودمان سهم بسیاری در آزار و شکنجه دارند.
استاد همچنین بیان کردند:
«در حقیقت این از درکی ناکافی از فا بهوسیله جنبه انسانیتان ناشی میشود. شما بهطور انسانی جنبه خداییتان را محدود کردهاید؛ بهعبارت دیگر قسمتهایی را که بهطور موفقیتآمیز تزکیه شدهاند محدود کردهاید و از اینکه آنها اصلاح-فا را انجام دهند، جلوگیری میکنید.» ("تشریح فا"، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 1)
تمرینکنندگانی که در برابر نظم و ترتیب نیروهای کهن از همه آسیبپذیرتر هستند به دو گروه تقسیم میشوند: افرادی که ترس پنهانی دارند و افرادی که افکار افراطی دارند.
برای نجات مؤثر موجودات ذیشعور باید ذهنیت ترس و وابستگیهای گوناگونمان را از بین ببریم. این کار ما را همسو با طبیعت جهان خواهد کرد که خود نظم و ترتیب نیروهای کهن را نفی میکند.
تا زمانیکه فا را بهخوبی مطالعه کنیم، افکار درست فرستاده و حقیقت را روشن کنیم، استاد بهما کمک خواهند کرد که عوامل اهریمنی که با ما در مداخله هستند را نابود کنیم.
وجود تفکر افراطی در مثالهای بالا بهاین خاطر آورده میشود تا نشانهای از تلاش رو بهجلو تمرینکنندگان باشد. اما در حقیقت معرف این است که این تمرینکنندگان نه تنها هدف زندگیشان را فراموش کردهاند، بلکه در حقیقت، آزار و شکنجه را طلب میکنند.
ما نباید به نیروهای کهن اجازه دهیم که از شکافهای ما به نفع خود استفاده کنند. آیا واقعاً این تمرینکنندگان به استاد و فا باور دارند؟ آیا استاد برای مریدان دافا نظم و ترتیب دادهاند که جان خود را از دست دهند؟
راستی و درستی را اساس تزکیه قرار دهیم
تمرینکنندگان دافا مأموریت نجات موجودات ذیشعور را در دوره اصلاح فا برعهده دارند. برای اینکه اینکار را بهطور مؤثری انجام دهیم، باید افکار درست داشته و از شر عقیده بشریِ مورد آزار و شکنجه قرار گرفتن خلاص شویم.
اگر از وابستگیها و ترسهایمان خلاص شویم، شیطان هیچ راهی برای آزار و شکنجۀ ما نخواهد داشت، زیرا شکافی نخواهیم داشت.
نتیجهگیری
هر تمرینکننده دافایی منطبق با کیهان خود است. بهمنظور اصلاح و ارتقای جهان خود، باید به درون نگاه کرده و وابستگیهای گوناگونمان را ازبین ببریم. همانطور که شینشینگمان را بهبود میبخشیم، سرانجام عقیده مورد آزار وشکنجه قرار گرفتن توسط نیروهای کهن از ذهنمان ناپدید خواهد شد.