(Minghui.org) در ماه مه 2013 در محل کار با شوهرم که یک تمرینکننده فالون دافا است، آشنا شدم. قبل از آشنایی با او، هیچ چیزی درباره فالون دافا نشنیده بودم.
او به من گفت که فالون دافا یک تمرین تزکیه است. تمرینکنندگانش از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری پیروی و مردم در سراسر جهان دافا را تمرین میکنند. او همچنین گفت که دافا از ژوئیه سال 1999 در چین مورد آزار و شکنجه قرار گرفته است و اطلاعات منتشرشده از سوی رژیم چین دروغهایی برای بدنام کردن دافا هستند.
او گفت که حتی برای انجام تمرین دافا دستگیر و زندانی شده است. از شنیدن آن شوکه شدم.
تغییر دیدگاهم درباره زندگی
بعد از اینکه مدتی با هم بیرون میرفتیم، او جوآن فالون، کتاب اصلی این تمرین، را به من نشان داد. وقتی کتاب را باز کردم، فلایری از لای کتاب بیرون افتاد که شعری از استاد لی هنگجی، بنیانگذار دافا، رویش نوشته شده بود:
«سرنوشت از پیش بنا نهاده شده،
و فا چیزیست که تزکیه میکنید،
کتاب را بیشتر مطالعه کنید،
کمال نزدیک است.» (قلب را آرام کنید از هنگ یین)
از او پرسیدم: «آیا من رابطهای تقدیری با تو دارم؟» او پاسخ داد: «تو رابطهای تقدیری با دافا داری که پیش از تولدت نظموترتیب داده شده است.»
فقط یک بار خواندن جوآن فالون، نه تنها دیدگاهم را درباره زندگی تغییر داد، بلکه خودم نیز به فرد متفاوتی تبدیل شدم. متوجه شدم چرا مردم به این جهان آمدهاند و افرادی که مرتکب اعمال بد میشوند، دچار مجازات کارمایی میشوند؛ اگر شخص با سایرین بدرفتاری کند، تقوا از دست خواهد داد. بنابراین، از اصول فالون دافا پیروی و هنگام مواجهه با تضادها با سایرین، برای یافتن کاستیهایم به درون نگاه میکنم. به خودم یادآوری میکنم که آرام باقی بمانم و همیشه ملاحظه سایرین را میکنم.
با مشاهده تغییرات مثبت ایجاد شده در من از دافا حمایت میکند
من و خواهرم در یک شرکت کار میکنیم. پس از کار، من و خواهرم همراه یکی دیگر از همکاران، برای خرید بیرون رفتیم. در مسیر آنها شروع به مسخره کردن شخصی کردند. از ظاهرش انتقاد کردند و به او خندیدند. با آنها همراهی نکردم و گفتم: «این برایتان خوب نیست. چرا او را اذیت میکنید؟»
خواهرم شگفتزده شد و گفت: «تو تغییر کردهای. سابقاً وقتی سایرین را مسخره میکردیم، به ما ملحق میشدی. چه اتفاقی افتاده است؟»
گفتم: «حالا دافا را تزکیه و از اصول دافا پیروی میکنم. دیگر درباره سایرین بد صحبت نمیکنم. سعی میکنم احساساتشان را درنظر بگیرم.»
یک بار دیگر، شنیدم که خواهرم دشنام میداد و از او خواستم که اینگونه صحبت نکند. او پاسخ داد: «قبلاً شنیدهام که بارها دشنام دادهای!» پاسخ دادم: «اکنون میدانم که دشنام دادن کار خوبی نیست.»
روزی دیگر سعی کردم برایش توضیح دهم که فالون دافا به مردم میآموزد شینشینگ خود را رشد دهند و با اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری زندگی کنند. از آن زمان او دشنام دادن را متوقف کرده است.
وقتی خواهرم درباره درد معده شکایت میکرد، پیشنهاد دادم جوآن فالون را بخواند. او ابتدا حاضر نشد آن را بخواند، اما سپس کتاب را برداشت و شروع به خواندن آن کرد. پس از مدت کوتاهی درد معدهاش ازبین رفت. حالا کمکم دافا را درک میکند و میداند که دافا خوب است.
بهخوبی گام برداشتن در مسیر تزکیه
پدر و مادرم بهشدت تحت تأثیر تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و بنابراین مخالف ازدواج من با یک تمرینکننده دافا بودند. درباره واقعیتهای فالون دافا به آنها گفتم و اینکه قرار است با او ازدواج کنم.
از والدینم خواستم با او دیدار کنند و آنها موافقت کردند. پس از دیدار، برادرم به پدر و مادرم گفت: « فکر میکنم باید با ازدواج او موافقت کنی. او جوانی مؤدب و خوشقیافه است. بهنظرم شخص خوبی است.» بستگانم که او را دیدند، همگی تأیید کردند که شخص خوبی است، بنابراین پدر و مادرم نیز او را پذیرفتند.
روز عروسیمان آرام و آفتابی بود. بسیاری از دوستان، بستگان، همسایگان و سایر تمرینکنندگان دافا حضور داشتند. عکاسی حرفهای را استخدام کرده بودم و ده فالون طلایی کوچک را در عکسهایمان دیدیم.
من نیز تمرین دافا را آغاز کردهام. هنوز باید در بسیاری از زمینهها رشد و بسیاری از وابستگیهایم را رها کنم. با این وجود، بهطور کوشا دافا را تزکیه میکنم، هر روز بهتر عمل و سعی میکنم در مسیر تزکیهام بهخوبی گام بردارم.