(Minghui.org) در سال 1998 زمانی که بیمار و بسیار ناامید بودم، تمرین فالون دافا را شروع کردم و در عرض یک روز بهبود یافتم. حالا 19 سال از آن زمان گذشته است.
من که در درمانگاه یک بیمارستان کار میکردم، 3 سال پیش به بخش اداری منتقل شدم. بیشتر همکارانم خانمهایی بودند که لباسهای گرانقیمتی میپوشیدند و قدرتمند، مغرور و سرد به نظر میرسیدند. من 50 ساله بودم و با آن کار آشنایی نداشتم. تحت فشار زیادی بودم و حتی گاهی از آنها متنفر میشدم اما میدانستم بهعنوان تزکیهکننده باید بردبار باشم و حقایق دافا را برایشان روشن کنم. اما همچنان نگران بودم زیرا میدانستم آنها تحت آموزشهای حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بودهاند.
ارتقاء یافتن در تلاشهای روشنگری حقیقت
تصمیم گرفتم موهایم را رنگ کنم، لباسهای خوب و مد روز بپوشم تا مانند آنها شوم. احساس میکردم به این صورت روشنگری حقایق دافا آسانتر خواهد بود.
من تجربیات زیادی در درمانگاه دارم، کاملاً طبق استانداردها عمل میکنم و چیزهای زیادی میآموزم و خودم را در کار ارتقاء میدهم. به این شیوه بیشتر در محل کار مورد قبول واقع شدم.
سپس موضوعی مطابق میل آنها را برای صحبت انتخاب کردم و بعد درباره دافا صحبت کردم. آنها وقتی حقایق را فهمیدند شوکه شدند و سرانجام فالون دافا را کاملاً درک کردند. در عرض چند ماه بسیاری از همکارانم از حقایق مطلع شدند و حتی برخی از آنها تزکیه دافا را شروع کردند.
اغلب مأمور میشدم تا رؤسا و متخصصین سایر سازمانهایی که برای بررسی کارمان میآمدند را همراهی کنم. من حقایق را برای آنها نیز روشن میکردم. کسانی بودند که گفتند بهدلیل شیوه صحبتم، توانستند مسائل را به گونۀ دیگری ببینند.
گاهی با سرپرستم مجادله میکردم زیرا فکر میکردم حق با من است. اما با ارتقاء سطح تزکیهام متوجه شدم که این نیز یک وابستگی است. بهتدریج حسادتم از بین رفت و دیگر از او دلخور نشدم.
گاهی تیم پزشکی دچار درگیریهای حقوقی با بیماران میشوند از اینرو مسئولان بسیاری در بیمارستان نیز درگیر میشوند و مسئولان دفتر اجرایی تحت فشار زیادی قرار میگیرند. من همیشه همکاری میکردم تا جایی که حتی سرپرستم نیز رفتارش را تغییر داد. او دیگر خودپسند نیست بلکه به من احترام میگذارد. هر کسی که حقایق فالون دافا را درک کرده است به من احترام میگذارد یا مرا تحسین میکند.
دافا مردم را تغییر میدهد
بسیاری از همکارانم پس از درک حقیقت، تزکیه را شروع کردند. آنها اغلب درباره اینکه چطور از مزایای دافا بهرهمند شدند یا شینشنگشان ارتقاء یافته است با من صحبت میکردند.
یکی از تمرینکنندگان از مادرش که دچارزوال عقل شده است مراقبت میکند. این تمرینکننده سابقاً خودخواه، زرنگ و مغرور بود. اما پس از شروع تزکیه دافا بیماریهایش ناپدید شد و رفتارش بهبود یافت. او حالا خوشحال و پرانرژی است و از زاویه دیگری به مسائل نگاه میکند و دیگر فریب افتراهای ح.ک.چ را نمیخورد.
تمرینکننده دیگری پزشک زنان و زایمان است. او به دلیل مجادلات با بیماران دچار افسردگی شده و چند بار اقدام به خودکشی کرده بود. به دلیل اینکه دیگر نمیتوانست بیماران را ویزیت کند، به بخش اداری منتقل و پس از شروع تمرین دافا کاملاً بهبود یافت. او دیگر نگران پول و ثروت نیست و درآمدهایی غیرقانونی که از سقط جنین به دست آورده بود را بخشید. او حالا مسئله انباشتن کارما و بازپرداخت گناهانش را درک میکند.
همه اعضای خانوادهاش با پدرشوهرش مجادله داشتند. پدرشوهرش اخیراً بیمار و توسط همسر دومش از خانه بیرون رانده شد. هیچ یک از فرزندانش، حتی کوچکترین پسرش که تمرینکننده بود حاضر نبودند از او نگهداری کند چراکه مرتکب کارهای بدی شده بود.
همسر آن پسر نیز که تمرینکننده بود گفت: «زمانی که ما ازدواج کردیم پدرت هیچ کاری برای ما نکرد، چرا باید از او نگهداری کنیم؟ اما چون فالون دافا را تمرین میکنیم، به او کمک خواهیم کرد.» آن زوج او را پذیرفتند و از او مراقبت کردند. او بهبود یافت و تبدیل به فرد بهتری شد چرا که در کنار تمرینکنندگان بود.