(Minghui.org) در سال 1998 تمرین فالون دافا را آغاز کردم و 65 ساله هستم. در سال 2010 هر موقع که برای مردم حقیقت فالون دافا را روشن کردم و از آنها خواستم از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شوند، شاهد خوبیهای فالون دافا بودهام.
قدرت دافا: باردار شدن
یکی از همکلاسیهای پسرم بهمدت 8 سال ازدواج کرده بود، اما همسرش باردار نمیشد. روزی، وقتی او و همسرش ما را ملاقات کردند، با آنها درباره فالون دافا صحبت کردم و آنها موافقت کردند از سازمان جوانان ح.ک.چ خارج شوند. خوشحال بودم که آینده خوبی خواهند داشت و خیلی فراتر از آن فکر نمیکنند.
آنها 6 ماه بعد به دیدارمان آمدند که به ما بگویند او باردار است. آنها فهمیدند که این اتفاق به این دلیل افتاد که از سازمانهای جوانان ح.ک.چ خارج شدند و پذیرفتند که دافا خوب است.
بهبودی از بیماریها
پسر دخترعمویم سنگ کلیه داشت. لاغر شده، مجبور شد دانشگاه را ترک کند و برای درمان به خانه بازگردد.
به دیدار دخترعمویم رفتم و حقیقت را درباره دافا برای او و پسرش روشن کردم و کمک کردم از ح.ک.چ خارج شوند. از آنها خواستم این عبارات را تکرار کنند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است»، زیرا تکرار این عبارات به بهبودی بیماری پسرش کمک میکرد.
ده روز بعد آنها را ملاقات کردم و متوجه شدم که وزنش اضافه شده و سرحال است. دختر عمویم گفت که کاملاً بهبود یافته و درحال حاضر بهدنبال کار میگردد!
یکی از دوستانم از بیماری دیابت رنج میبرد. او نیمه فلج بود و با کمک دو چوبدست زیر بغل راه میرفت. به او گفتم اگر واقعاً باور داشته باشد که فالون دافا خوب است، بیماریاش بهبود خواهد یافت. او تصدیق کرد که فالون دافا خوب است. از او خواستم که این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» و گفتم که بهرحال هرچه بیشتر به فالون دافا باور داشته باشد، بیشتر میتواند بهبود یابد. یک ماه بعد، او کاملاً بهبود یافت.
عموی 78 سالهام، یک افسر نظامی بازنشسته است، نمیتوانست غذا بخورد و باید از طریق تزریق وریدی تغذیه میشد. یک روز قبل از اینکه از بیمارستان مرخص شود به دیدارش رفتم. از او خواستم از ح.ک.چ خارج شود و این عبارات را در قلبش تکرار کند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» او موافقت کرد.
پس از اینکه به خانه بازگشت، میتوانست غذا بخورد و صحبت کند. همسر و خواهرش گفتند که قدرت دافا را احساس میکنند. طی 6 ماه، همه اعضای خانوادهاش با استفاده از نام واقعیشان از ح.ک.چ خارج شدند.
روشنگری حقیقت و خروج از ح.ک.چ
من و 2 تمرینکننده دیگر به پارک رفتیم، میخواستیم برای 3 تن که روی نیمکتی نشسته بودند حقیقت را روشن کنیم. یکی از آنها ناگهان دردی در گردنش احساس کرد که نمیتوانست آن را حرکت دهد. او از ما خواست که اگر میتوانیم کمکی کنیم. به او گفتیم این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است،» که او نیز همراه 2 تمرینکننده تکرار کرد. افکار درست فرستادم. در مدت کوتاهی، گفت که درد برطرف شده است. او موافقت کرد از ح.ک.چ خارج شود.
خانم مسنی که حقیقت را برایش روشن کردیم و از ح.ک.چ نیز خارج شده بود، گفت: «از لحظهای که از ح.ک.چ خارج شدم از سردردهای ناشی از بیخوابی بهبود یافتم.» او از ما بسیار سپاسگزاری کرد، اما به او گفتیم که از استاد لی، بنیانگذار فالون دافا تشکر کند.
تمرینکنندهای به یک مدیر مدرسه بازنشسته در صندلی چرخدار کمک کرد از ح.ک.چ خارج شود. این تمرینکننده یک نسخه از نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را به او داد. هنگامیکه این تمرینکننده دوباره او را دید، درحال صحبت با گروهی از مردم بود. او از صندلیاش بلند شد و بهطرف این تمرینکننده رفت.
او گفت: «من مدیر مدرسه هستم.» شما به من کمک کردید از ح.ک.چ خارج شوم. شما همچنین نسخهای از نُه شرح و تفسیر را به من دادید. پس از مطالعه آن، توانستم راه بروم. آیا میتوانید نسخه دیگری به من بدهید؟ آن نسخه را به دوستم دادم.»
در یک فروشگاه، تمرینکنندهای به یک پرستار بچه کمک کرد از ح.ک.چ خارج شود. او نیم ساعت بعد این تمرینکننده را پیدا کرد تا از او برای نجات زندگیاش قدردانی کند. درحالیکه از خیابان عبور میکرد، ماشینی با او برخورد کرد، اما آسیبی ندید و کاملاً حالش خوب بود. او بهخاطر آورد که تمرینکننده گفته بود: «پس از خارج شدن از ح.ک.چ، شما ایمن خواهید بود،» بنابراین به فروشگاه بازگشت تا از تمرینکننده تشکر کند.