(Minghui.org) اخیراً یکی از تمرینکنندگان فالون دافا از من پرسید: «مسیر تزکیه تو طی ده سال گذشته بسیار هموار بوده است. مسئولین تو را تحت آزار و شکنجه قرار ندادهاند، یک محیط باثبات مطالعه گروهی فا ایجاد کردهای، به تمرینکنندگانی که نیاز داشتند، کمک کردهای و در منزل خودت مطالب روشنگری حقیقت را تهیه کردهای. چگونه توانستی به همه اینها دست یابی؟»
واقعیت این است که میبایست حقیقتاً به آنچه استاد (بنیانگذار فالون دافا) گفتهاند، عمل کرده و به مطالعه فا و فرستادن افکار درست توجه کنیم. انجام مستمر این کارها موجب میشود در حین روشن کردن حقایق و نجات موجودات ذیشعور، مسیر تزکیه همواری داشته باشیم.
مطالعه فا و فرستادن افکار درست
در سال 2000 جهت دادخواهی برای داشتن حق تمرین فالون دافا به پکن رفتم. بازداشت و بهمدت دو سال زندانی شدم. وقتی از بازداشتگاه به خانه برمیگشتم، درسی جدی گرفتم: سایرین را الگوی خود قرار ندهم. با جدیت فا را مطالعه کنم و هرآنچه استاد میآموزند را یاد بگیرم.
استاد درباره اهمیت ازبر کردن فا به ما گفتهاند، بههمین دلیل راهنمایی ایشان را دنبال کرده و فا را از بر کردم.
در ابتدا برایم کار سختی بود و چند بار منصرف شدم. اما باور داشتم که میبایست به آنچه استاد میگویند عمل کنم – راه دیگری ندارم. بالاخره پس از تلاشهای بسیار توانستم کتاب جوآن فالون را از بر کنم.
تنها دلیلی که در مسیر تزکیهام مشکلات عمدهای نداشتهام، این است که همیشه فا را زیاد مطالعه کردهام.
اواخر سال گذشته، پلیس تمرینکنندگان بسیاری را بهدلیل شکایت از جیانگ زمین، آزار و شکنجه کرد. جیانگ زمین، رهبر سابق حزب کمونیست چین است که آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد.
یک روز تمرینکنندهای از گروه مطالعه فای ما بازداشت شد و برخی از تمرینکنندگان دیگر برای مدتی، جهت جلوگیری از آزار و اذیت تحت فشار بودند که خانههای خود را ترک کنند. من نیز تحت فشار بودم.
آموزههای استاد را بهیاد آوردم:
«تنها با تحت تأثیر قرار نگرفته باقی ماندن میتوانید تمام وضعیتها را اداره کنید.» (آموزش فا در کنفرانس غرب میانه ایالات متحده)
تنها یک راه وجود دارد که تحت تأثیر قرار نگیریم و آن مطالعه بیشتر فا و افزایش مدت زمان آن است. بعد از اینکه لون یو جدید استاد را از بر کردم، روزی یک بار آن را مینوشتم. استاد به ما قدرت فوقطبیعیِ افکار درست را دادهاند، به همین دلیل هر روز صبح یک ساعت افکار درست میفرستم.
یک روز عصر برای پست کردن چند نامه بیرون رفتم و همسایهام گفت که دقیقاً وقتی خانه را ترک کردم، مأمورین پلیس به خانهام آمدند. چون کسی در خانه را باز نکرد، آنها رفتند و دیگر برنگشتند!
تمرینکنندگان محلی بسیاری در سال 2005 بازداشت شدند، بههمین دلیل سایر تمرینکنندگان پیشنهاد دادند که برای مدتی خانههایمان را ترک کنیم.
من ایمان داشتم که فقط دافا و قدرتهای فوقطبیعیای که استاد به ما دادهاند، میتوانند از ما محافظت کنند. بنابراین بهطور مداوم به فرستادن افکار درست ادامه دادم و در امان ماندم.
دعوت به مطالعه گروهی
یک روز من و همسرم همتمرینکنندهای را در سوپرمارکت دیدیم. او را نمیشناختم، اما در وبسایت مینگهویی دربارهاش خوانده بودم که اخیراً از زندان آزاد شده است. جمعی که با آنها فا را بهصورت گروهی مطالعه میکرد، دیگر حضورش را نمیپذیرفتند، بنابراین همسرم او را به مطالعه فای گروهی خودمان دعوت کرد.
در روز مطالعه فای گروهیمان، در ایستگاه اتوبوس به استقبالش رفتم. وابستگیام به ترس ظاهر شد و قبل از اینکه خانه را ترک کنم به استاد گفتم: «اگر او تمرینکننده حقیقی و کوشایی نیست، کاری کنید که از اتوبوس جا بماند.»
افکارم اشتباه بود و متوجه شدم که سعی میکردم از خودم مراقبت کنم.
او را از ایستگاه اتوبوس برداشتم و به خانه خودم آوردم. بعد از آن هم برای مدتی به این کار ادامه دادم. او اغلب به هنگام مطالعه فا اشتباه میخواند، بههمین دلیل بعد از مطالعه فا با او صحبت کردم و نظراتم را درباره احترام گذاشتن به استاد و فا با او درمیان گذاشتم.
به او گفتم که آرام باشد و سعی کند هنگام خواندن فا اشتباه نداشته باشد. بعد از صحبتی که با هم داشتیم، او بهسرعت خودش را اصلاح کرد و سپس به گروه مطالعه فای قبلیاش بازگشت.
طی ده سال گذشته تمرینکنندگان زیادی که مکانی برای اقامت نداشتند یا تازه تمرین را شروع کرده بودند، به خانه من میآمدند. بهنظر آنها منزل ما مکان امنی برای تمرینکنندگان است. وقتی تازه تزکیهام را شروع کرده بودم، با خودم عهد بستم که خانهام را در اختیار تمرینکنندگان بگذارم و ایمان دارم که آن را نیز استاد نظم و ترتیب دادهاند.
بهدست آوردن اعتمادبهنفس برای صحبت با مردم درباره دافا
هیچگاه علاقهای نداشتم که سر صحبت را با یک غریبه باز کنم، اما استاد از تمرینکنندگانشان خواستهاند که بیرون بروند و حقایق دافا را به مردم بگویند. بههمین دلیل میبایست به آنچه استاد گفتهاند عمل کنم.
در ابتدا اعتمادبهنفس نداشتم که حتی با یک نفر هم صحبت کنم. اما هر روز به انجام این کار ادامه دادم و بالاخره توانستم سر صحبت را با مردم باز کنم و درباره دافا به آنها بگویم.
یک بار که درحال توزیع هفتهنامه مینگهویی بودم، به مردی برخورد کردم که خیلی دوستانه بهنظر نمیرسید. احساس ناامنی کردم و نمیخواستم به او مجله بدهم.
ناگهان مقالهای که روز قبل در وبسایت مینگهویی خوانده بودم را بهیاد آوردم: در آن مقاله، یک تمرینکننده پیش از اتفاق افتادن چیزی احساس خطر میکرد و نمیخواست به جلو پیش برود. او بلافاصله خودش را اصلاح کرده و افکار منفیاش را رها کرد.
پس از اینکه آن را بهخاطر آوردم، هفتهنامه مینگهویی را به آن مرد دادم. او به آن خیره شد و پرسید که چیست. گفتم: «مطالبی درباره فالون دافا است. فالون دافا تحت آزار و شکنجه قرار گرفته است، بنابراین این را بخوانید و از حقیقت آگاه شوید. آنگونه که در رسانهها دربارهاش میگویند، نیست.» او به مجله نگاهی انداخت و از من تشکر کرد.
تمرینکنندگان باید به سخنان استاد عمل کنند
با پیروی از آنچه استاد میگویند و با تأکید بر مطالعه فا، دافا خردم را باز کرده است و یاد گرفتهام که چگونه به درون نگاه کنم. گاهی اوقات هنگامی که با مردم بهصورت رودررو درباره دافا صحبت میکنم، با افرادی برخورد میکنم که رفتار دوستانهای ندارند و وابستگی رنجش و مبارزهطلبیام ظاهر میشود. گاهی مردانی را میبینم که با قصد و غرضهای جنسی با من صحبت میکنند که نشان میدهد هنوز وابستگیهای نهفتهای به شهوت دارم.
در آینده سعی میکنم در تزکیهام این وابستگیها را از بین ببرم و با ثبات و جدیت در مسیر درست تزکیهای که استاد نظم و ترتیب دادهاند، پیش بروم. در اینجا از تمرینکنندگان تقاضا میکنم که از سخنان استاد پیروی کرده و فا را بیشتر مطالعه کنند!